یکشنبۀ بارانی

یکشنبه بارانی – قسمت سی و سوم: شمشیر و چرمِ آرامیس

آرامیسآرامیس – آرامیس (Aramis – Aramis)

سال تولید: ۱۹۶۵

گروه بویایی: چوبی شیپغ (Woody Chypre)

عطار: برنار شان (Bernard Chant)


بذارین موضوع این هفته رو با یه اشتباه بامزه و رایج در مورد این برند آمریکایی شروع کنم. خیلیها فکر میکنن آرامیس خودش یه برنده و محصولات خودش رو داره. این در حالیه که آرامیس یکی از زیرشاخه های کمپانی ابرقدرت آمریکایی، استی لاودر (Estée Lauder)، حساب میشه که تو سال ۱۹۶۵ با همین عطر راه افتاد. اینجا نیازه اعلام کنم که تاریخ صحیح تولّد این عطر ۱۹۶۵ هست و برخی منابع اون رو به اشتباه ۱۹۶۶ و برخی هم ۱۹۶۴ اعلام کردن.

آرامیس با الهام گیری از اسم یکی از شخصیت های داستان سه تنفگدار به همین نام ساخته شده. عطری که جسور، جذاب، مردانه، بُرنده، قدرتمند و وحشی باشه.

خب بذارین برگردیم به عقب و نگاهی بندازیم به پیش زمینه چرمی ها. تو قسمت ۳۱ پستهای یکشنبه های بارانی مادر همه عطرهای چرمی کلاسیکِ سنتتیک رو معرفی کردم که امیدوارم خونده باشین. از اونجا به بعد چرم ابعاد متفاوتی در ماهیت کلی به خودش ندید تا این سالهای اخیر که چرمهای شرقی با رایحه زعفرون سر از آب در آوردن. (لطفا مقاله نوشین در این باره رو حتما بخونین) محوریت عطرهای چرمی که این مدت براتون بررسی کردیم عنصر سنتتیکی هست به نام آیزو بوتیل کینولین. این ماده وجوه بسیار تلخ، گس، چرمی و سوخته ای به عطر میده که بی برو برگرد حس چرم واکس خورده ی سیاه رو تو ذهن زنده میکنه.

این عطر با کمی تفاوت از همقطاران خودش، همین ماده رو به نمایش میذاره. چرا گفتم تفاوت؟ چون رایحه مرکزی این عطر ترکیبی شیپغ و چوبی هست که عناصر مردونه توش به فضای گلیِ اکورد شیپغش تحکم میکنن برای اینکه رایحه رو مردونه جلوه بدن. اولین بار که آرامیس رو تست کردم فقط یک کلمه روی زبانم بود: یه مرد با سینه پشمالو و موها و سیبیل و ابروهای پرپشت سیاه، که در عین حال که قیافه خلافکارانه داره، پختگی پدرانه توی چهره اش با کمی تغییر تو نوع لباس پوشیدنش ظاهر میشه. مردی که دستاش از تکرار پینه هایی که بسته زُمخت و پهن شده و تُن صداش حدفاصل تِنور تا باس هست. مردی که آغوشش پهناوره و همه زندگیش وقف فقط یک زن و یک یا چند فرزند میشه که اون رو به عنوان قهرمانِ قهرمانان و قویترین مرد دنیا میشناسن. آقایون خانمها اجازه بدین از بازیگرای قدیم هالیوود بِرت رینولدز رو برای این منظور به صحنه دعوت کنیم!

آرامیس
Burt Reynolds, 1936 – 2018

موضوعی که جالبه اینه که این عطر از روی یک عطر زنونه برای مردان ساخته شد، و چند سال بعد برای همین کمپانی، و توسط همین عطرساز، یک خواهر دوقلو هم براش ساختن به نام Azurée! هرچند لایه های هرم بویایی کابوشاغ و آرامیس با هم فرق دارن اما کلیت کار خیلی نزدیک به هم حرکت میکنن. با این حال یکی زنونه ی زنونه و یکی مردونه ی مردونه معرفی میشه.

آرامیس شروعی آروماتیک و نیمه ادویه ای داره که در رأسش زیره با بویی شبیه بوی فلزیِ عرق تن که خشک شده خودنمایی میکنه و میزنه تو صورتمون. در کنار اون تلخی آرتمیزیا و الدهید رو میشه به وضوح حس کرد که مقدمه ای برای بازی یاس و چرم و خزه فراهم میکنه. چرمِ آرامیس یه چرم دو مرحله ای هست به نظر من چرا که شما در مرحله اول به  کمک نتهای آروماتیک و گلی شاهد چرمی تلخ، سیاه، چوبی و پودری (سلام زنبق) هستین، اما در مرحله پایانی عطر وقتی رایحه فقط از نزدیک برای ساعتها روی پوستتون بازی میکنه به کمک وانیل و نارگیل فضای چرم به جیر مخملی، و از حسِ سیاهی به قهوه ای روشن تبدیل میشه.

آرامیس یکی از موفقترین عطرهای چرمی تاریخ محسوب میشه؛ علیرغم اینکه کابوشاغ این حق رو داره که مادام العمر بهش به دید تحقیر نگاه کنه. این عطر از سال ۱۹۶۵ تا امروز همچنان روی قفسه فروشگاهها حضور داره و هر سال روز پدر قفسه رو ترک کرده و به قفسه “بهترین پیشنهادهای فروشگاه ما برای هدیه ی روز پدر” نقل مکان میکنه. با این حال به جز نسلی که بهش اعتیاد دارن، و نسلی که خون کلاسیکها تو رگهاشون جاری هست، کسی دیگه سراغی از این جنتلمن نمیگیره. وضعیت این روزهای این عطر من رو یاد “هَنتا” شخصیت داستان “تنهایی پرهیاهو” نوشته ی “بوهومیل هرابال” میندازه که نه تنها در عقایدش تنهاست و از دیگران فاصله داره، بلکه متعلق به نسلی هست که نخبه هاش اعدام شدن و آدمهای معمولیش برای مرگ انتظار میکشن و با فرسودگیِ پیش از مرگ سر همزیستی دارن. جنس بوی آرامیس هم امروزه از مد افتاده و قدیمی محسوب میشه. این عطر روزگاری برای تمثیل مردِ موفقِ (موفق هم سر کار و موقعیت شغلی، هم در بین جمع دوستان و هم در خانه و هم در محرمیّت و تخت خواب) سالهایِ پس از جنگ و قدرت گرفتن اقتصادیِ کشورهای ابرقدرت و جوامع صنعتی، ساخته شده بود. مقاومت این عطر تا به امروز در شرایطی که بیشتر عطرهای زیرمجموعه خودش به دست فراموشی سپرده شدن، تحسین برانگیز نیست؟

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

10 دیدگاه

  1. من بخاطر ریویو هایی که از آرامیس ها میخونم همیشه توی ذهنم فضایی تداعی میشه که بدون شک مطمئنم قطعن از عطره خوشم خواهد اومد.. ولی تاحالا که چندتا از آرامیس ها رو تست کردم اصن یهو شوکه شدم و دچار شکست عشقی 🙁⁦☹️⁩😟
    الان فقط این عطر و اون هاوانا رو منتظرم تست کنم که تصمیم نهایی رو در مورد حسم به این برند بگیرم و تکلیفمو باهاش روشن کنم 😕

  2. مثل همیشه عالی … معرفی بی نقص از آرامیس .. من هم با شما موافقم .. در اون دهه برنارد چانت عطار این کار تریلوژی آرامیس را به زیبایی به دوستداران خودش هدیه کرد .. همین آرامیس به اصطلاح قهوه ای ( جعبه ) ، دوین و ۹۰۰ . جالبه که این آرامیس معروفه که بوی سقز ( جویدنی ) میده .. یکی از نکاتی که برام جالبه روی جعبه ۹۰۰، دوین ، توسکانی ، هاوانا و … نوشته “Gentleman Collection ” , و بنظرم واقعا این برند شایسته این هست که به عنوان برند جنتلمن ها معرفی بشه .. از این برند ” ایمپکیبل ” را هم تست کردم .. کار بسیار خوبی بود . با حفظ اصل اصالت و وفاداری به همین آرامیس اصلی ریال تقریبا با زمان جلو رفته و به اصطلاح مدرن و امروزی تر شده .. کلا کارهای آرامیس برام جالب بوده .. از طرفدارانش هستم و شاید حدود ده ، دوازده تا از کارهاش را داشته باشم .. شاید هم بخاطر علاقه ام به برند استی لاودر باشه .. بهر حال هر چی که هست بنظرم عالیه

  3. سلام. کابوشاغ آیا هنوز تولید میشه؟ و آیا بندیت از برند پیگ می تونه جانشین خوبی براش باشه؟

  4. salam keyvan jan.momkene review az atr haye
    ۱-roja haute luxe
    ۲-roja great britain
    ۳-puredistance m
    ۴-puredistance black
    benevisiiiii TOROKHODA LOTFAN!!

  5. فارغ از هر نوع رایحه و روند در اجرای ارکستر این عطر و نظر شخصی خودم نسبت به آن ( که در واقع من با این عطر بود که وارد فضای عطرآلود شدم ) … پاراگراف انتهای این رویو من رو مسحور کرد . فوق العاده بود .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید