بررسی عطر

مرموز و اغواگر: بررسی عطر Histoires de Parfums 1740 Marquis de Sade

مارکی دی ساد

ایستواغ دو پغفم (هیستوریز دی پارفوم) – ۱۷۴۰ مارکی دی ساد (Histoires de Parfums – 1740 Marquis de Sade)

سال تولید: ۲۰۰۸

کشور: فرانسه

گروه بویایی: شرقی چوبی (Oriental Woody)

عطار: سیلوی ژورده (Sylvie Jourdet)

 نُتهای برتر: ایمورتل، اکورد چرم، صمغ لادن، نعنا هندی، قیر درخت غان

فصول استفاده: زمستان

 شاید کمتر کسی از نسل ما با ادبیات قرن هجدهمیِ مارکی دی ساد – نویسندۀ رمانهای اروتیک – آشنایی داشته باشه اما شدت خشونت نامتعارف این داستانها به قدری عمیق بوده که نام این نویسنده مترادف با بدنامی و معادل خشونت و دیگرآزاری شده. (واژۀ سادیسم به معنی دیگرآزاری از اسم مارکی دی ساد نشأت گرفته) عطر ۱۷۴۰ از خانۀ عطر فرانسویِ ایستواغ د پغفم (به صورت محاوره ای هیستوریز دی پارفوم) به تاریخ تولد مارکی دی ساد اشاره میکنه. اما اینکه چه عاملی سبب شده که جرالد گیلان (Gerald Ghislain مدیر این خانۀ عطر) به نویسنده ای نه چندان شناخته شده بپردازه رو شاید بهتر باشه توی دهلیزهای عطر و رایحه ش جستجو کنیم.

۱۷۴۰ شروعی تقریبا تند داره که بویی ماژیک مانندی همراهیش میکنه، اما کاملا مشهوده که این رایحه زیاد قرار نیست توی عطر خودنمایی کنه. بویی شبیه عطرهای الکلی که حالتی نفتی رو نوید میده. توی این شروع تند و تیز نمایه هایی از گرایش به عطرهای کلاسیک با برگاموت و داوانا (آرتمیزیا) ساخته میشه اما این فضا از همون اول محکوم به غرق شدن توی حجم عظیمی از نتهای گرم و شرقیِ کهربایی (شاید بهتر باشه بگیم نیمه-کهربایی) هست که فضایی چرمی، شیرین و حجیم، تاریک و عرق کرده ماهیت کلیِ اون هست. این هویت بارز رو وامدار بازی قدرتمندِ چرم، نعنا هندی، ایمورتل و صمغ لادن هست. با این حال نمیشه بازیِ نتهای ادویه ای و رزینی رو توی زیرزمینۀ عطر نادیده گرفت. هل و صمغ اِلِمی (به فارسی صمغ لامی) با اینکه سهم کمی در ترکیب دارن، توی ساختار بستر تاریکِ چرمی و حیوانیِ این عطر نقش مهمی رو در کنار قیرِ درخت توس ایفا میکنن و سایه روشن های کنجکاوی برانگیزی به عطر میدن که از شدت اون جلوگیری میکنه. اما گول نخورین اونچه توی این شیشه وجود داره ادویه ای یا تلخ و رزینی نیست، ترکیبی هست نسبتا شیرین و تاریک و زمینی با حالتی اسرارآمیز که چهره ای بدجنس و شهوانی به این عطر میده.

اکورد چرمیِ این عطر به تنهایی مقوله ای برای بحث هست. این چرم بویی کهنه و جاافتاده شبیه بوی رب انار شیرین داره، بویی قره قروت مانند که در کنار عناصر حیوانیِ ترکیب انعطاف خیلی خوبی از خودش نشون میده. با اینکه این نوع چرم شیرین معمولا توی اکورد جیر دیده شده، اون حالت چرب و میوه ای مانندِ جیر اینجا به کلی مفقود هست و در عوض حالتی از چرم مثل چرم غژغژ کننده و استفاده شده در طول سالها رو بهتون میده. نمونۀ این چرم رو شاید بشه توی MDCI Cuir Garamante پیدا کرد. شیرینیِ این کار فضایی کهربایی درست میکنه اما نه به شکل منسجم، بلکه مثل عناصری پراکنده.

جدا از چرم، نعنا هندی توی این کار موضوع بسیار مهمی هست. از عطرهایی مثل Zino Davidoff و Jovoy Psychédélique با ماهیت چرک و زمینی و گرم این گیاه آشنا هستیم و میدونیم چه قدرتی توی در دست گرفتن افسار ترکیب داره. نعنا هندی بویی کهنه و خاک خورده داره. و توی این عطر هم بویی شبیه بوی انباری زیرشیروونی، فرشهای لوله شده و انبار شده توی تاریکی، بوی تقریبا قارچ گرفته، روبرو هستیم! پچولی (نعنا هندی) در کنار صمغ لادن و گل ایمورتل این حس زمینی رو به چرم میده و این در حقیقت همون تصادمی هست که یه عطر نیاز داره که حس شهوت رانی، مرموز بودن، و قدرت رو القا کنه. تاریک و تلخ، حیوانی و اغواگر با روحیه ای روستایی و غیر شهری که در واقع اون رو توی فضای عمومی به صورت یک سورپرایزِ بویایی در میاره.

وقتی عطر روی پوست کاملا میشینه و تلخی و فضای نفت مانند نیمه دودیِ شروعش فروکش میکنه، وانیل به ترکیب چهره ای خوراکی مانند و خوشزه میده که در ترکیب با چرم و نعنا هندی، تداعی گرِ شخصی موذی هست که لبخند میزنه! این عطر از نظر من به سختی عطری زنونه میشه و اون هم به خاطر شروع تیزش هست. از طرف دیگه توی ۱۷۴۰ شما با طیفهای رنگارنگ بویایی و تغییر چهره از شروع تا فرود رودررو نیستین. این عطر سیر خیلی آهسته ای داره و خیلی سنگین و چگال به سمت پایان سیر میکنه. پایانی که شاید بیشتر از یک روز طول بکشه چون از همچین رایحه ای و همچین قدرتی انتظار چند ساعت موندگاری معمولی نمیره و از همون ابتدا مشخص هست که موندگاری بسیار بالایی داره.

★★★★

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

4 دیدگاه

  1. هروقت و هرجا از این خانه ی عطر میخونم بیشتر و بیشتر شیفته ی توصیفات و کارایی ک میکنه و ایده هایی که داره میشم… مثلا ایده ی راه انداختن یه کتابخانه از عطر! که حتی توی طراحی فوقالعاده ی بطری هاش هم مشخصه که مث کتابهای کنار هم چیده شده توی کتابخونه هستن و لیبل رو ضلع کناری میخوره.. ولی خیلی گرونه?
    اما چیزی که همیشه برام سوال بوده اینه که این اقای جرالد گیلان یا بقیه عطارهایی که اسم و اقتباس یا شباهت کارشون رو به فلان شخصیت یا فلان کتاب و فیلم یا حتی حیوان نسبت میدن ، ابتدا اون سوژه و ایده رو انتخاب میکنن و بعد بر اساس اون رایحه رو میسازن؟ یا اول رایحه ای که بهش میرسن رو میسازن و بعد میکردن دنبال اسم و یا شباهت و تزدیکیش به فلانی!
    مث داستان آهنگ و ترانه.. مرغ و تخم مرغ..

    1. ببین این رو نمیخواستم به این زودیها مطرح کنم و قرار بود تو یه برنامه از در موردش بنویسم. توی عطرسازی به این ایده ها میگیم Brief یعنی خلاصه. این خلاصه میتونه یه شعر باشه، یه عکس باشه، یه جمله یا توصیف باشه. اصولا روند کار اینطوریه که تا اون بریف نباشه عطرساز نمیتونه عطر رو بسازه. یعنی اول ایده رو پردازش میکنن بعد عطر رو براش میسازن. اما توی یه برندی فرض بگیریم من عطرساز هستم و خودم هم صاحب برندم. خب یه ترکیبی میسازم خوشم میاد و خوب هم جواب میده، یه ایده میتونم براش بسازم و بدمش بیرون. منتها توی این برند از اونجایی که جرارد گیلان عطرساز این برند نیست این عمل صورت نمیگیره

      1. اوهوممم? مث اتودِ یه فیلمنامه.. چند خط..

        عه من فککردم خودش عطرساز این کاراس..

        منتظر اون برنامه میمونم پس..
        دلم میخواد یه میزگرد ببینم در مورد عطرسازی..
        مث برنامه ی هفت واسه سینما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید