تیلدا سویینتون و بررسی عطر: ایتا لیبغ دوغُنژ لایک دیس
ایتا لیبغ دوغُنژ – تیلدا سویینتون لایک دیس (Etat Libre d’Orange – Tilda Swinton – Like This)
خصوصیات برتر: شیرین، گیاهی، ادویه ای
جنسیت: زنانه
فصول استفاده: بهار، پاییز، زمستان
.
.
عطر تیلدا سویینتون – لایک دیس، یکی از اون عطرایی ـه که هم از نظر کانسپت (فلسفه یا ایدۀ ساخت) و هم از نظر محتوای بویایی، برای من به شدت جالب و گیراست. و اتفاقاً، برعکس حدس و پیش فرض خیلی از ماها دربارۀ عطرهای برند ایتا لیبغ دوغنژ، بسیار پوشیدنی ـه و به پوست هر زنـی خوش میاد!
تیلدا سویینتون، دومین شخص سلبریتی (بعد از رزی دی پالما) بود که برند ایتا لیبغ دوغنژ، اون رو به عنوان کاراکتر سوژۀ عطرش نشونه گرفت. عطرساز، این عطر رو برمبنای سلیقه و علاقمندی های بویایی تیلدا سویینتون ساخته؛ طوری که خودِ تیلدا جایی ادعا کرده که در اصل، خالق این عطر خودش بوده و یه کُلاژ از رایحه های مورد علاقه ـش رو توی شیشۀ لایک دیس گِرد آورده. جالب ـه بدونید که حتی اسم عطر هم توسط همین خانم انتخاب شده! که قضیه ـش رو در ادامۀ همین پست توضیح میدم …
قبل از اینکه این عطر رو تست کنم، دائم سعی می کردم که با توجه به ویژگی های ظاهری و فیزیکی تیلدا سویینتون، رایحۀ عطرو حدس بزنم! و البته، یه حدس هایی هم زدم؛ ولی بعد از تست به این نتیجه رسیدم که حداقل این یک بار نباید روحیات و خلقیات درونی یک آدم رو برحسب ظاهرش قضاوت میکردم!
اگر تیلدا سویینتون رو نمیشناسین و براتون سؤال پیش اومده که اصلاً این خانم کی هست، پاراگراف پایین رو بخونین تا بیشتر باهاش آشنا بشین؛ ولی اگر تیلدا رو میشناسین، از این بخش رَد شین!
کاترین ماتیلدا سویینتون، ملقّب به تیلدا سویینتون، دختر یکی از ژنرال های گارد اسکاتلند بود و در سال ۱۹۶۰ میلادی (که میشه ۱۳۳۹ شمسی خودمون) در انگلیس و شهر لندن متولد شد. خانم سویینتون، یک بازیگر، مدل و هنرمند انگلیسی اصیل ـه که سابقۀ همکاری با برند مُد ویکتور اند رولف رو هم توی کارنامه ـش میبینیم. علاوه بر این، بخاطر علاقۀ زیادش به هنر، شعر هم میگه و حتی در نمایش مُد “وان وومن شو ۲۰۰۳” (One Woman Show 2003)، یک قطعه از شعرهای خودش رو برای حاضران خونده بود. در یک خط از اون شعر اومده بود که: “There is only one of you. Only one …”؛ که بازگردان تقریبی ـش میشه: “از تو فقط یکی در دنیا هست … فقط یکی …” (یه چیزی تو این مایه ها که تو مانند و شبیه و نظیر نداری!). مسئولان برگزاری نمایش وان وومن شو، به خاطر احترام و گرامیداشت این قطعه شعر، تصمیم گرفتن که تمام مدل های حاضر در نمایش، به شکل و شمایل تیلدا سویینتون گریم بشن؛ و هر کس که روی صحنه میاد، چهرۀ تیلدا رو به چشم و ذهن همه بیاره! خانم سویینتون، سابقۀ اجرای دو پرفورمنس زنده رو هم داره؛ که اگر حوصله و وقت داشتید، خودتون راجع بهشون بخونید و تماشا کنید، بیایید و همین پایین، نظرتون رو با ما هم به اشتراک بگذارید!
خب .. برگردیم به خودِ عطر ..
همونطور که قبلاً گفتم، عطر لایک دیس، مجموعه ای از رایحه های مورد علاقۀ شخص تیلداست و دقیقاً با توجه به ترکیبی از خاطرات قدیمی و گرایش های حسّی و بویایی این روزهاش طراحی شده. تیلدا تو مصاحبه هاش اعتراف کرده که تا قبل از طراحی این عطر، چندان با دنیای عطر و رایحه ها آشنا نبوده و تنها عطری که بطور جدّی و ثابت استفاده میکرده، فلاوربمب گلد اکستریم بوده که ساخت خانۀ مُد ویکتور اند رولف ـه. به نظر تیلدا سویینتون، یک عطر خوب باید آدم رو یاد یک مکان یا خاطرۀ گرم و شیرین بندازه؛ یاد یک جای امن، مثل خونه. حتی گفته که همیشه، دلچسب ترین و آرامش بخش ترین رایحه ها رو در آشپزخانه های خانگی، گلخانه ها و عمق خاک و برگ های باغچه های کوچک تجربه کرده.
برای همین، از خالق عطر، یعنی ماتیلده بیژاوی (Mathilde Bijaoui)، میخواد که عطری براش طراحی کنه که یادآور بوی خونه و متعلقات ـش باشه و حس امنیت، آشنایی، قرابت و آرامش رو تداعی بکنه؛ و اینطور می شه که ماتیلده بیژاویِ متبحر، روی رایحه های جالب و کم کاربردی مثل کدو حلوایی دست میگذاره و در ترکیب با زنجبیل، مرکبات، چوب و گل ها، عطری مطابق سلیقۀ سویینتونِ پیچیده و خوش ذوق داستان ما میسازه!
لایک دیس، یک عطر چندلایه و نسبتاً پیچیده ـست که تفکیک نُت هاش از هم چندان ساده نیست؛ و این لایه های چندگانه با سرعت و ریتم خاصی، به ترتیب جاشون رو به همدیگه می دَن و جابجا می شن. چند ثانیۀ ابتدایی این عطر، ملغمه ای نامنظم و شلوغ، ولی دلچسب و خوشایند از روایح گلی-میوه ای ناآشناست که رنگ و رایحه ای گرم دارن و گردی از زنجبیل تند و گزنده هم با گستاخی و بی ملاحظگی، سعی میکنه که حُرم و لطافت رایحۀ اولیه رو بِدَره. انگار که روبروی صحنۀ یک تئاتر نشستید؛ پرده های قرمز مخملی بالا میرن؛ و صدوچند بازیگر که هرکدوم به یک رنگ لباس پوشیدن، با سرعت وارد صحنه میشن و هریِک، به طرفی میدَوَن. بعد از چند ثانیه که به نظرتون کمی طولانی میاد، اونهایی که لباس های همرنگ پوشیدن، کنار هم قرار میگیرن؛ و چند گروه رنگی چابک رو روی صحنه به تماشا می شینیم که اگرچه همتاهای خودشون رو پیدا کردن، اما هنوز گاهی با شیطنت و بازیگوشی، به گروه های کناری هجوم میبرن و با رنگ لباسشون، یکدستی رنگ گروه مجاور رو خط میزنن. در این حین، زنجبیل، با لباسی که رنگش از بقیه تندوتیزتر و جالب توجه تره، با یک کیسۀ کوچک پارچه ای پُر از گَردی تندبو و جادویی در دست، از پشت صحنه به میان جمعیت رنگی پوش میدَوه و روی سر هرکس، پودر جادویی میریزه و همه رو جادو میکنه!
حالا از این فضا بیاین بیرون و پردۀ دوم رو ببینین !
چند دقیقه بعد، عطری بخارگونه، گرم، مرطوب و خوراکی به میان میاد و بویی شبیه به بوی گندم (بُخارِ گرمِ گندم بوی) یا نان داغ و کَره مالِ خانگی رو تداعی می کُنه که احتمالاً با کمی مغز کدوی پُخته داخلش، بافتی نرم و کمی خیس پیدا کرده! تصویری که این عطر در ذهن میسازه، تصویر یک آشپزخانۀ معطر خانگی از جنس چوب ـه که چند قرص نان گرم و پودرقند پاشی شده، مقداری ادویۀ خشک و غبارین و یک گلدان از گل های کم پُشت با ساقه های نازک و رو به خشکیدگی، روی پیشخون ـش به چشم می خوره! برای مدتی، این ترکیب و تصویر، ثابت می مونه و حتی میشه ازش یه اسکرین شات گرفت و در ذهن نگه داشت.
بعد از مدتی، رایحه ای شیرین و وانیل مانند که آلوده به رگه هایی گیاهی و تلخ ـه، خودش رو نشون میده. این رایحه متعلق به هلیوتروپ ـه و اگر این عنصر رو قبلاً در عطرهای دیگه ای تجربه کرده باشید، شناسایی ـش اینجا براتون چندان سخت نیست.
.
کدوی حلوایی رو به ندرت در عطری تست و شناسایی کردیم؛ و برای من، شخصاً، این عطر اولین مواجهه با رایحۀ کدو محسوب می شد! در اصل، کدوی حلوایی در این عطر، مثل کدوهایی که زمستون ها کَف ماهیتابه می ذاریم، روش شکر می ریزیم و بخارپز می کنیم و به خوردِ سرماخورده ها می دیم، نیست؛ حتی شبیه کاکا (یه شیرینی گرم شمالی) هم نیست. بلکه بیشتر خاصیت کال، سبز و سِفت داره که در عین شیرینی ملایم و بی بدیل ـش، کمی هم فضای خاکی و گَس به عطر میده و به گفتۀ سازندۀ عطر، برای بازنمایی تصویر یک باغچۀ کدوی خانگی در عطر استفاده شده.
در بستر تمام این جابجایی ها و پویایی ها، اما، یک رایحۀ آشنای ثابت وجود داره؛ و اون، رایحۀ سرد، صابونی و تمیز مُشک ـه که در فرهنگ شرق، ازش با عنوان “عطر بهشت” یا “عطر خداوند” یاد می شه و بسیار سخت و محکم، به مذهب گِره خورده!
علت نامگذاری این عطر به اسم “لایک دیس” هم یه جورایی به همین تعبیر و تفسیر از رایحۀ مُشک مربوط می شه که در ادامه براتون توضیح میدَم!
اگر پاراگراف مربوط به معرفی تیلدا سویینتون رو نخوندین، اینجا تکرار میکنم که این خانم، علاقۀ زیادی به شعر و متون نظم داره و این علاقمندی، شاعران شرق و حتی، مولانای ما رو هم شامل شده؛ طوری که تیلدا ادعا میکنه که زیباترین و دلنشین ترین بیت شعری که در تمام عمرش خوانده، بیتی از یکی از غزل های مولاناست.
و ایدۀ نام گذاری عطر لایک دیس هم همان بیت جادویی ـه!
عبارت “Like This”، برگردان واژۀ “همچنین” ـه که در یکی از غزل های مولانا، به عنوان ردیف در مصرع های دوم ابیات تکرار شده (ردیف چیه؟ در ادبیات، ردیف یک اصطلاح عروضی ـه و به کلمه هایی گفته میشه که بدون تغییر و عیناً در پایان بیت ها یا مصراع ها تکرار میشن). و اون بیت ـی که تیلدا رو تا این حد به وجد آورده که تصمیم گرفته اسم عطر اختصاصی ـش رو از اون اقتباس کنه، به زبان انگلیسی، به قرار زیره:
If anyone wants to know what “spirit” is
or what “God’s Fragrance” means
,lean your head towards him or her
!Like this
این بیت، دقیقاً برگردان همان بیت فارسی ـه که عکس ـش رو بالا گذاشتم؛ اما به تفسیر و تعبیر مترجم (کولمن بارکس Coleman Barks) آلوده شده! از کلمۀ “آلوده” استفاده کردم چون باقی ابیات این شعر هم برحسب تعبیرهایی بازگردانی شدن که صددرصد درست نیستن و مترجم، در اکثر ابیات، برداشت جنسی از منظور مولانا داشته! در این بیت هم مترجم عطر مشک رو معادل با بوی خدا و معنویات تعبیر کرده؛ چون در بسیاری از احادیث اسلامی و آیات قرآن و حتی در بسیاری از اشعار پارسی، از بوی مُشک به عنوان عطر بهشت، عطر خدا، عطر حوری ها و غیره یاد شده و به همین دلیل، مُشک به شکل عجیب و پایداری با مذهب عجین ـه. به عنوان مثال، در کتاب “احوال القیامه” نوشتن: “دیوارهای باغ بهشت، از خِشت های سیمین ساخته شده اند و ملات آن، از مُشک، و غبارها همه از زعفران هستند”. در صفحۀ ۱۱۱ همان کتاب، دربارۀ حوری ها هم نوشتن: “خداوند، پیکر آنها (حوری ها) را از زعفران، مُشک، عنبر نهنگ (عنبر شاه بوی) و کافور و موهایشان را از میخک خلق کرد…”. حتی در بعضی از اشعار دست نوشته و کتیبه های کهن هند هم از عطر مُشک به عنوان ذات درون و روح انسان یاد شده. مثلاً، در بعضی از همین اسناد آمده که: “آهوهای مُشک فشان، مدهوش و دیوانه وار، به دنبال بوی دلنشین مُشک در کوهستان ها و دره های هیمالیا میدَویدند و غافل از آن بودند که این رایحۀ جان فزا و فریبنده در درون خودشان نهفته است”. به همین دلیل ـه که مُشک رو یک رایحۀ معنوی و خداوندگاری می دونن و تقدّس اون رو به رسمیت می شناسن.
تیلدا سویینتون، این بیت از شعر مولانا و دقیقاً همین نسخه از برگردان رو به عنوان زیباترین و دلنشین ترین قطعۀ شعری که تا به حال در عمرش خوانده، میشناسه و معتقده که این بیت، دقیقاً نمادی از سادگی، اطمینان و دلگرمی، وصال با سرمنزل مقصود و معجزه های انسانی ـه؛ و درست مثل عطر باران، عطر گلخانه های شاداب و زنده و عطر زنجبیل تازه در یک تکّه نان یا کیک خانگی، روح آدم رو به آرامش میرسونه و انرژی می بخشه!
خلاصه، ماتیلده بوژاوی، با استناد به این اطلاعات و گرایشات تیلدا تونست عطری رو خلق کنه که تمام اون حس دلگرمی و معجزۀ اُنس و آشنایی با امنیت رو در انسان تداعی کنه، “همچنین”!
عطر لایک دیس، برای من هم یادآور یک سری خاطرات مات و مبهم از دوران دوره که اگرچه تصویر واضح ـی ازشون تو ذهنم نیست، اما گرما و شیرینی ـشون رو به وضوح حس میکنم!
تست ـش کنید و بیاید همینجا بگید که شما هم اون حس آشنایی رو ازش دریافت میکنید یا نه؟
عالی بود 👏🏻👏🏻👏🏻 دقیق و کامل با تمام جزییات 👌🏻👍🏻
ممنون . امیدوارم بزودی شاهد نقد و بررسی دو عطر لاتسا و رومانزا از همین برند در این صفحه باشم.
بسیار متن زیبایی👏👏🌹
مدتیه که خیلی علاقمند به این برند شدم کارهاش از اوناست که تو تست اول چشمات رو گرد میکنه آخرین کاری هم که ازش تهیه کردم که به نظرم یه نرولی عجیب و تاریکه UNE AMOURETTE ROLAND MOURET هستش👍👍
عالی بود
فقط میتونم بگم کِیف کردم خانم سحر 👌