بررسی یک شاهکار چای و چرم، راشن تی از مَسک میلانو
مَسک میلانو – راشن تی (Masque Milano – Russian Tea)
خصوصیات برتر: چرمی، چوبی، نیمه دودی، میوه ای
جنسیت: بیشتر مردانه
فصول استفاده: ترجیحا پاییز و زمستون، روزهای ابری و هوای بادی
انسان در غربت و دوری از جایی که خودش رو متعلق به اون میدونه به دنبال کشف گمشده هاش، دست به خاطره سازی میزنه و با نوستالژیِ دوری خودش رو سرگرم میکنه. هر کس، هر چقدر هم آواره و بی وطن، نهایتا به جایی تعلق داره و بند نافش به اونجا گره خورده. برای من این موضوع وقتی تحصیلات لیسانسم رو شروع کردم ملموس شد. خاطره ی محوی از اون روزها دارم که چطور به دنبال کشف نمایه های مشترک بین زادگاه و جایی که زندگی میکردم روزها و شبها رو به پیاده روی ها و پرسه های بی هدف میگذروندم. ذهنم به دنبال نمایه های آشنا پنداری میگشت و از هر درخت، هر جوی آب، هر بو و هر وزش باد، شکلی میساخت که دوست داشت ببینه. هر چیزی باید مضرب مشخصی از اون گمشده ی غیر قابل تعریف میبود.
یادمه قدیما، تو محله بچگیمون، معمولا اوقات فراغت عصر رو تو باغهای انتهای محله میگذروندم. محله ما از یک طرف به دریا ختم میشد و از طرف دیگه به زمینهای برنج، باغات مرکبات روستایی و برخی زمینهای متروکه که با درختهای تبریزیِ خود روی و درختان توس اشغال شده بودن. این زمینها رو دوست داشتم. ارتفاع کم شاخ و برگ این درختها و نحوه قرارگیریشون، من رو در استتاری دلنشین قرار میداد تا ساعتها بین این درختان وقت بگذرونم و به حال خودم باشم. جز صدای پرواز چند سینه سرخ و سار، که در لابلای توده ی متراکم رشته خارهای لُختِ تمشکها لانه های موقتشون رو بنا کردن تا از زمین مرطوب و برگهای خیس پاییزی در امان باشن، فقط صدای همیشگیِ محیط حکومت میکنه.
اونچه در مورد عطر راشن تی باید بدونین در یک کلام در بوی درخت توس یا درخت غان (Birch Tree) خلاصه میشه و رایحه ای میوه ای شبیه بوی تمشک. رایحه عطر با بویی تلخ و نوستالژیک که غنای فرهنگی عجیبی رو در خودش نهان داره، باز میشه. تلخی دودی، چرمی و چای مانند که من رو یاد ادبیات روس میندازه. رایحه راشن تی دقیقا اون تنهایی دور از تمدن رو یادم میاره. بوی شومینه و صدای شکستن هیزم از اونطرفِ درختانی که در مقابل پاییز، بی برگ و بی دفاع موندن به راحتی طول جلگه رو با پژواکی خفیف طی میکنه. عصر با آخرین نفس هاش، خورشیدِ فرتوتِ پاییزی رو به انتها نزدیک میکنه و هوای غروب همه روستاییها رو به خونه برمیگردونه. زمان آرامشی برای همه فراهم میشه تا در کنار خانواده، در فضایی که مزین به بوی هیزم شده با لذتِ چای تازه دم روستایی، خستگی روز رو به در کنن.
اونچه خوندین فضاسازی ذهنی من بود از بوی این عطر و یک روز پاییزی در مازندران. اما درک من از فضای راشن تی وقتی به قزاقستان سفر کردم واضحتر شد. این کشور علیرغم ریشه ی ترکی و مغولیش، شدیداً تحت تاثیر فرهنگ روسه. درختان توس همه جا دیده میشه. گونه ای نرم چوب و پهن برگ با تنه ای سفید که مقاومت عجیبی در برابر سرمای سیبری داره. چای جزئی از فرهنگ روس و قزاق به حساب میاد. درست به همون میزان که میوه های خانواده توتها مثل تمشک و توت قرمز جنگلی. نمیتونین حدس بزنین با این میوه ها چقدر غذا و شیرینی و خوراکی درست میشه. انگار که هیچ میوه ی دیگه ای جز اینا وجود نداره. خب تیکه های پازل رو کنار هم چیدین؟ چای، تمشک، درخت توس…
ممکنه تصور کنین راشن تی شباهتهایی هم با توسکان لدر که چرم رو در کنار تمشک بکار برده داره، پر بیراه هم نیست اما کاملاً صحیح هم نیست. این عطر به نوعی خوانشی متفاوت از ساختارشکنی بی نظیر تام فورد رو طوری ارائه میکنه که گویا دو نفر، در دو سیاره متفاوت، یک چیز واحد رو اختراع کردن.
راشن تی عطریه با رایحه ای کاملاً منحصر بفرد و قابل تشخیص که خط بوی قدرتمند و موندگاری بالایی داره. تو روزهای بادی خنک پاییزی خیلی خوب خودنمایی میکنه و به هوای بادی هم خیلی میاد. بخاطر تلخی گلو-گـَز و ته مزه ی گـَسش شباهت به چای تلخ دبش داره که اون رو به یه عطر مردونه تبدیل کرده. از یک طرف رایحه شروعش کمی ساختارشکن اما در عین حال جلب توجه کننده هست، از طرف دیگه رایحه تلخ چرمش در ادامه کار، فضایی جدی و جاافتاده داره. به همین دلیل عطریه که نمیشه گفت دقیقاً رسمیه یا کژوال، اما میشه گفت استایل مشخصی داره و اعتماد بنفس بالایی توش موج میزنه.
شخصاً هم بازخورد منفی و هم مثبت از این عطر گرفتم. در حالی که برخی رایحه ی مهیج شروع رو دوست داشتن و رایحه انتهایی رو نه، دسته ای دیگه بعد از نیم ساعت دور و برم ظاهر شدن تا اون بوی اولیه برطرف بشه. اما در مجموع عطری نیست که همینطوری بازخورد بیاره براتون. این بخاطر رایحه منحصر بفردِ چرمیِ این عطره که شباهت بی نظیری به بوی چای سیاه دم کرده روی سماور ذغالی داره. در حالت کلی اگر ترکیب بوی تلخ و سیاهِ چرم و شیرینیِ فانتزیِ تمشک در عطر تام فورد توسکان لِدر نظرتون رو جلب میکنه، احتمالاً یه گوشه ی قلبتون برای این عطر جای خالی دارین!
★★★★
گویا دو نفر، در دو سیاره متفاوت، یک چیز واحد رو اختراع کردن.
مگه بهتر از اینم میشه توصیف کرد
سلام کیوان جان خسته نباشی توسکان لیدر رو دارم ولی این عطر و ندارم اگه ارزششو داره بگیرم ممنونم
👌👌⚘
👌👍
خوشحالم که دوباره برگشتی به همون دستخطی که باهاش ماها رو جمع کردی دور این آتیش
کیوان جان یک توضیحی در مورد فرق بین روغن درخت توس و قیر درخت توس بده. بوی این دو تا عصاره خیلی با هم فرق داره. تا جایی که من بو کردم فقط میدونم، اولی مقدار زیادی متیل سالسیلات طبیعی داره(نه در حد و اندازه درخت زمستان سبز) و دومی بویی دودی داره.
خانه ی پدر بزرگ من هم در حد فاصل بین چمستان تا نور مازندران چندتایی درخت توس چند ده ساله داشت که من همیشه مبهوت عظمت شون میشدم وقتی از پایین درخت به نوک شاخه ها نگاه میانداختم به قول معروف کلاه از سرم میوفتاد و گردنم درد میگرفت رتگ غیر معمول تنه ی درخت با اون حالت پوست پوستی که داشت نشان از عمر طولانی این درخت ها بود انگار که روح داشتن و هر وقت کنارشون میایستادم گویی بهم خوش امد میگفتن و برام دست تکون میدادن زمین های شالی و بوی چای ساعت ده سرزمین کشاورزی هنوز در خاطرم هست اگر واقعا این حس رو این عطر بهم بده قطغا میخرمش چون من یه تیکه ی بزرگ از قلبم رو اوی اون روزها جا گذاشتم…
راشن تی رو که بو میکنم میرم تو فضای رمان جنایات و مکافات انگار راسکلنیکف با یه پوتین چرم روسی کهنه به پاش تو کافه های غمزده سن پترزبورگ با یه سر سنگین از مستی تو افکارش غلت میخورده و اون بوی دم کرده و خفه ابتدای این عطر فضای کافه رو پر کرده
👏🌹👍