پگاسوس برداشتی امروزی از عطرهای کلاسیک: بررسی عطر پگاسوس از برند مارلی
پاغفم دو مارلی – پگاسوس
سال تولید: ۲۰۱۱
کشور: فرانسه
گروه بویایی: آروماتیک فوژه (فوژغ نیز خونده میشه Atomatic Fougère)
عطار: حمید مرآتی کاشانی (Hamid Merati-Kashani)
نُتهای برتر: بادام، اسطخودوس (لاوندر)، هلیوتروپ (گل آفتاب پرست)، هدیون (یاس سنتتیک)، وانیل
فصول استفاده: پاییز و زمستان
نقد حرفه ای مقولاتی که به صورت عمومی دچار تب شده و در سطح جامعه همه گیر میشن معمولا راه رفتن روی لبه تیغ هست و میتونه به تنش و انتقادات تیزی ختم بشه. اولین مشخصۀ موضوعی که “هایپ” میشه عدم وجود ارزشهای منطقی هست. به عبارت دیگه جریانات مدافع اون مقوله معمولا از جنبۀ حُب و بغض و رویکردهای احساساتی وارد میشن. پشت این گرایش ها هم توده ای وجود داره که کاری با کُت نداره بلکه تخصصش دکمه هست. پگاسوس یکی از اون پرونده های حساس هست که تنشهای عجیبی رو با خودش میاره که هر صحبت در مورد این محصول توی فضای مجازی عطر در حد توهین به مقدسات واکنشهای تند جبهه های مدافع رو به همراه داره.
زمانی که اولین بار استند برند مارلی رو توی فروشگاهها دیدم هنوز عطرهای برندهای مُد (که عامیانه بهشون دیزاینر میگیم) مطرح بودن و هنوز خیلیهاشون پرچمدارانی بودن که سالها بود روی سریر قدرت نشسته بودن. عطرسازی نیش که حدود دو دهۀ پیش برای خیلی از عطربازها هم واژه ای نامأنوس و ناآشنا بوده یک شبه با ادعای عطرهای حرفه ای از ترکیبات حرفه ای و مواد حرفه ای با قیمتی بالاتر، تیراژی کمتر و ایده هایی خلاقانه تر رشد میکنه. حتی تو بعضی موارد ادعاهای قدمت هم شاهد هستیم که راست و دروغش فعلا تو حوصلۀ این بحث نمیگنجه. این پیشزمینه رو اینجا قطع میکنم چون نمیخوام پستم طولانیتر از این بشه…
پگاسوس عطری هست با رایحه ای فلزی، نَمَـکین، نیمه ترش و شارپ که دوز بسیار بالایی از اسطخودوس خنک و دریایی و گل آفتاب پرست (هلیوتروپ) رو به نمایش میذاره که خود این گل رایحه ای زاویه دار و سوزن سوزنی و پودری داره. این ترکیبِ شروع برداشتی امروزی از عطرهای کلاسیکی هست که هنوز هم روند تولیدشون توی برندهای حرفه ای ادامه داره. به عنوان مثال همین اسطخودوس با ماهیتی شفافتر و تمیزتر توی عطر Parfums MDCI Invasion Barbare، عطر Chanel Platinum Égoïste و عطر Penhaligon’s Sartorial وجود داره. خب همین شروع مورد بحث هست چون تا من این قسمت شروع رو تموم میکنم اسطخودوس (لاوندر) توی وانیل و بادام به کلی غرق شده… آیا این شروع رو میشه به عنوان یه اسطخودوس مرجع قبول کرد؟ به نظر من نه. چون خالص نیست و چهره ای تلخ و دُگماتیک و عصبی داره. برای من دوستی رو یادآوری میکنه که تو مهمونیهای خیلی خودمونیِ هفتگی چنان کراوات پهن کلاسیکی دور یقه ش سفت میبست که گردنش رو مثل فاصلۀ بین دو تا سوسیس جمع میکرد و گوشش از فشار گره کراوات قرمز میشد. عادت جالب این دوستمون حرف زدن دربارۀ غرور نژاد آریایی بود و لک و لیچار به اعراب، طوری که حس میکردی تو نبرد قادسیه پا به پای سرداران ساسانی جنگیده! فکر کنم شما هم یه دوجین از اینطور دوستان ناسیونالیست دیده باشین! تیپهای عصا قورت داده ای که با وجود ظاهر موقر و جنتلمن و ریش پرفسوری و صورتی که به دقت تراشیده شده، نفرت منتشر میکنن. و مصیبت اینکه توی هر جمعی وارد میشن حداقل یک نفر همتا که مرتبا به نشانه تایید سر تکون بده پیدا میکنن.
خب همونطور که گفتم اسطخودوس تو یک روند تنازلی و آروم توی وانیل و بادام ادغام میشه و ترکیب نم نم رو به گرمی میذاره و وانیل قدرت میگیره. منتها اگه شما هم وانیل رو با کارهای ناب گرلن شناختین و با پوست و استخون زیباییش رو حس کردین، احتمالا وقتی بهتون بگن پگاسوس یه عطر وانیلی هست یه نگاه چپ از سر تا پا و برعکس تحویلشون میدین که یعنی برو حوصله ندارم! اونچه توی پگاسوس ظاهر میشه رو نمیشه گفت یکی از بدترین دوگانه های وانیل و بادام هست، بلکه به نظر من ترکیبی هست که عمدا ساخته شده تا مستقیما قشر و سلیقه ای مشخص رو هدف بگیره. بعضی روایح مثل لیموی ترش توی بعضی فرهنگها طرفدار ندارن. مثلا توی ایالات متحده رایحۀ لیمو و هر گونه مرکبات ترش یادآور بوی کف شو و جلای مبلمان هست. در حالی که برای فرانسوی ها رایحۀ شکوفه مرکبات یادآور بچه هست چرا که برای آرام کردن بچه از این رایحه استفاده میکنن، رایحۀ جلای مبلمان براشون یعنی بوی موم عسل! بعضی از روایح اما، مثل وانیل، از محبوبیت جهانی برخوردارن. اَگنس مَزین از برند Johnson & Johnson میگه: “تحقیقات ما نشون داده که تقریبا ناممکنه که یک انسان از رایحۀ وانیل بدش بیاد”. و حالا وقتی برمیگردیم به پگاسوس و میبینیم که چطور این نُت محبوب و نسبتا ارزان قیمت رو به این شکل تولید کرده، فقط یه جواب براش داریم: عطری برای بازاری مشخص شده و تولیدی هدفمند که قراره سیل مشتری رو به سوی این برند بیاره و خب میبینیم که خدنگ تولید کننده ها دقیقا روی سیبل نشسته.
پگاسوس یک عطر آروماتیک فوژه هست با حالتی مردانه، تیز و بُرنده و گازدار، گرم و همه پسند اما نه چندان دعوت کننده که بیشتر روی خطوط مستحکم حریم شخصی خودش تاکید میکنه، با این وجود چندان اعتقادی به خطوط دیگران نداره. حالتی مهاجم، برونگرا و نافذ داره و رئیس مأبانه. به طور کلی عطری هست که به راحتی میتونه نظر عامۀ مردم رو به خودش جلب کنه و حسابی هم بازخورد بیاره مخصوصا که موندگاری و نشر بوی بالایی داره و از همه مهمتر ظاهری که حسابی مورد پسند واقع میشه! اما به شخصه اگه بخوام گیر بدم به این عطر، وانیل دروغین و بادام بی کیفیت این کار سوتی های بسیار بزرگی هستن.
جدا از بحث در مورد خود عطر، اون اول رویو گفتم عطری هست که حاشیه زیاد داره. دست بر قضا عطار این عطر ایرانی هستن – حمید مرآتی کاشانی – و همین یک موج میهن پرستی رو بیدار کرده. یه بار که داشتم در مورد ضعفهای این عطر حرف میزدم چنان مورد حمله قرار گرفتم که نزدیک بود بخاطر نداشتن عرق ایرانی و حمایت نکردن از یگانه نمایندۀ ایران تو دنیای عطر مرتد اعلام بشم! نمیدونم اون دوستانی که با کنایه ها و تعصبات ملیّت دوستی مخالفان این عطر رو زیر سوال میبرن چرا از پراید و سمند که تولید ملی هستن دفاع نمیکنن!
بگذریم! آیا پگاسوس عطری فرمال و مجلسی هست؟ به نظر من بله. سخت میتونه عطری روزمره باشه مخصوصا اگه عادت به پوشیدن لباسهای غیررسمی داشته باشین. اما اگه میپرسین که آیا ارزش خرید داره یا نه به هیچ وجه آره نمیتونم بگم. با نصف این قیمت عطرهایی به مراتب عمیقتر، پیچیده تر، شیکتر و خوش کیفیت تر میتونین بخرین. اما خب این رو یادتون نره که حرف اول و آخر رو بینی خودتون میزنه.
★★
من یه تستر اورجینال پگاسوس دارم کسی نمیخره😁
من حاضرم هدیه بگیرم. بدم نمیاد باز تستش کنم. شاید چیزای دیگه ای برا گفتن داشته باشم
سلام
ببخشید من فکر میکردم ایشون عطارِ لیتون هستن . اون اشتباهه؟ یا هر دو درسته؟
بله اون عطر رو هم آقای کاشانی ساخته
آقا خیلی خیلی عالی بود واقعاً دمتون گرم
اینجاش عالیه : عادت جالب این دوستمون حرف زدن دربارۀ غرور نژاد آریایی بود و لک و لیچار به اعراب، طوری که حس میکردی تو نبرد قادسیه پا به پای سرداران ساسانی جنگیده ! خخخخخ
عجیبه همچین ریویو باحالی کامنتی زیرش نیست . منم ندیده بودمش از لینکی که تو متن “بوی صمیمی کتاب و کاغذ” بود اومدم سراغش . واقعاً خوب بود خیلی خوب مرسی
یادمه بار اول که کارای مارلی رو تست کردم فروشنده مرحومش میگفت این برند آی اله آی بله سلطنتیه
بعد دو سه تا از کاراشو آورد( فک کنم لیپیزان و گدلفین و همین پگاسوس بود شایدم ایسپازان ، درست یادم نیست ولی اونموقع هنوز همدانی و هبدان و دارسی و هیرود و اینا نیومده بود هنوز) و هی تبلیغات میکرد که بخرم منم هی میگفتم آقا من در این محدوده قیمتی عطر نمیخوام ایشون هم اصرار داشت که پولاتو جمع کن بیا اینا رو بخر مونتل بخر آمواژ بخر نیش بخر این مارلی شیشه هاش شیشه نیست کریستاله بطری خالیش ۱۰۰ هزار تومن میارزه خلاصه داستانی بود
هاهاهاهاهاها آخ که این مارلی و مخصوصا این پگاسوس چقدر داستان و حکایت داره