آراسته، ژرف و تاریک؛ نیو سیبت
در حالی که برندهای بزرگ تولید کننده ی عطر سرگرم مطالعه ی بازار و استراتژی فروش هستن و نیش های سود جو با قصه و ظاهر فریبنده سعی در جلب نظر مشتری دست به جیب خودشون دارن، خونه های عطر کوچیکِ مستقل رها از چارچوبها و مناسبات دست و پا گیر ترسیم شده به وسیله ی غولهای صنعت و تجارت رایحه، آثار هنری تامل برانگیز و ارزشمندی رو به عنوان کالای مصرفیِ خاص در اختیار مخاطباشون قرار میدن. عطرهایی که در اغلب اونها خلاقیت و جسارت موج می زنه و در مواردی منتهی به آفرینش هایی خارق العاده میشه.
نقش خونه های عطر آرتیزن (artisan) آمریکایی در موج جدید عطرسازی مستقل بسیار پر رنگه. اونقدر که با وجود اندک بودن میزان تولیداتشون و عدم عرضه ی اونا توی فروشگاه ها و بوتیک های عطر سایر کشورها، شیفته های عطر در همه جای جهان پیگیرانه و مشتاقانه کارهای اونها رو دنبال می کنن. ایالت های واشنگتن و اورگان از مهدهای این جنبش نوخاسته هستن که چند عطرساز بسیار برجسته رو به دنیا معرفی کرده ن. در فرصتی جداگانه درباره ی این کیمیاگران شمال غرب که خالق عطر مورد صحبت این نوشته؛ جاش لاب (Josh Lobb)، یکی از اوناس بیشتر خواهم گفت.
جاش لاب با رویکرد زیباشناختی عمیق و تاریک خودش، به سان نوشته های ادگار آلن پو، در مقام عطرسازی خودآموخته آفریده هایی رو در Slumberhouse عرضه می کنه که ژرفای اونها بخش هایی پنهان از ناخودآگاه مخاطب رو تحت تاثیر قرار میده. به عقیده ی من بزرگترین جذابیت اسلامبرهاوس هم همینه. انگار این عطرهای بی پروا و عمیق برای شخصی شبیه دورین گری۱ طراحی شده، با گونه ای لذت جویی بدون مرزهای اخلاقی و محدودیت های ارزشی.
میشه نیو سیبت رو استادانه ترین ساخته ی لاب دونست که یکی از متشخص ترین اونهاس و در عین حال به نوعی متفاوت با بیشتر آثار قبلیش. اینجا دیگه خبری از بوی تنباکویی خیلی گرم و چگال یا بوهای میوه ای و نیمه خوراکی عجیب نیست. در عوض ما با یک عطر چرمی/گلیِ خز مانند۲ روبرو میشیم که بر ساختار شیپغ کلاسیکی فراموش شده بنا شده و همزمان از خلاقیتی به روز برخورداره.
در آغاز عطر یه بوی جوشونده مانند گیاهی/دارویی به مشام می رسه که به یاری نعناع، کمی حس باز و غیر متراکم پیدا کرده. این رایحه با شباهتایی به سنبل الطیب و استوخودوس اسپانیایی (Lavandula stoechas)، دوشادوش بوی زنبقیِ چرب لوازم آرایش قدیمی، گس و اندکی شکلات مانند در حالی که ته رنگ نیمه ترش بلسان گونه ای از صمغ لادن همراهشه به سوی قلب چرمی/دودی عطر حرکت می کنن. یکی از ظرافت های جذاب New Sibet حضور تمام قد زنبقه که علاوه بر بوی پودری گلی آشنایی که همیشه توی عطرا ازش می بینیم، وجوه زمینی، ریشه ای، فلفلی، چوبی، شاداب، تلخ و شیرینش هم اینجا محسوسه. بوش تا حدی یادآور تخم هویج هم هست و زبریش به مرور نرم و کره ای میشه. یه زنبق واقعی؛ همزمان روشن و تاریک.
بوی پودری جا افتاده و آراسته ی قلب نیو سیبت مدیون حضور بدیهی اما نامحسوس رُز و ته مایه ی خفیف کهربایی ترکیبش هست. این رایحه چیزیه که حس تشخص رو در کنار گرمای فراگیر حیوونی عطر و آکورد چرم بسیار ماهرانه ی اون کامل می کنه. وجوه دودی، بوی خاکستر و سایه های بخوری توی این ساختار، برای به تعادل رسوندن ترکیب در برابر بوهای حیوونی که خصوصیات چرب و کثیفشون خیلی عریان در معرض شامه قرار داره، عالی عمل کرده ن.
مُشک بُز مثل نخ تسبیح تکه های این ساختار هارمونیک رو خیلی خوب به هم وصل کرده تا نتیجه ی کار یه ترکیب دودی چرمیِ پخته، شیک پوشانه، جسور، عمیق و بسیار حیوونی بشه که شبیه هیچکدوم از عطرهای معاصر نیست. بن مایه ی زبر خزه ای، رگه های زمینی و چوبی، و ته رنگ صمغی، استحکام این شیپغ نوآورانه رو با حالتی به شدت کلاسیک تاکید می کنن.
اما این بوی موی بز واقعن چیه و توی این عطر چیکار می کنه؟
بوهای انیمالیک یا همون حیوونیِ خودمون از ابتدای تاریخ عطرسازی تا امروز جایگاه بسیار مهمی نزد عطرسازا داشتن و دارن. این روایح که علاوه بر دادن بعد و استحکام به ترکیب عطر یادآور گرمای بدن یه موجود زنده هستن، حسی اغواگرانه و شهوانی رو هم سبب میشن. مُشک بُز از بوهای حیوونی طبیعیِ دوستدار محیط زیسته که جایگزینی اخلاقی برای مُشک خُتن محسوب میشه و نخستین بار آنیا مک کوی در عطر Pan استفاده از اونو در عطرسازی معاصر باب کرد.
این ماده که تنتور موهای بز نر در فصل جفتگیری هست، نه تیزی زننده ی سرکه مانند بوی خود بز رو داره و نه تندی کثیف مخصوص و مشخص لبنیات این حیوون رو، که برای خیلیا ناخوشاینده. این ماده رایحه ای گرم و پخته و اغواگره با حسی کهن، تا حدی تاریک، کمی کاه مانند و خاکی، با نرمیِ چرب کره ای طور و بوی منسوجات پشم بز (مثل mohair). بنابراین بسیار خوب با صمغ لادن، زنبق، چرم و سایر اجزای حیوونی نیو سیبت جور شده و وجوه جذابی از تمام اینها رو برجسته کرده.
این عطر هم مثل تمام کارهای اسلامبرهاوس به هیچ وجه عطر مبتدی ها و آدمای با قلب ضعیف نیست. برای هر حرفه ای انیمالیک دوستی هم نمی تونه مناسب باشه. فضایی جدی و خیلی عمیق داره با ته مایه ای مرموز و هوسران که لذت هایی تاریک رو جستجو می کنه. جاش لاب این بار بدون شیرینی چگال و سوزان آثار قبلیش، یک حس فاخر گوتیک از در هم تنیدن بوهای طبیعی/روستاییِ تا حدی کثیف، دارویی، گلی پودریِ خیلی قدیمی و آکورد چرمی و حیوونی دود اندود ساخته.
۱- شخصیت اصلی رمان “تصویر دورین گری” اثر اسکار وایلد.
۲- عطرهای انیمالیک خز مانند (fur perfumes) با حضور پر رنگ سیوت و کستوریوم در دهه ی ۳۰ میلادی برای استفاده بر روی کت ها و پالتو های خز طبیعی که اون زمان به شدت مد بودن رایج شد. بوی گرم حیوونی اونا یادآور لباس های خز هست.
چقد دوس دارمممم چنین کارایی بکنم تو دنیای عطر ?????? من یروزی ب اینجا میرسممممم ??????
یادمه تو برره یه قسمت بود که یه ادکلن از بز معرفی میکردن به اسم بزوبوف.اون دوران خنده دار بود اما ذهن تخیلگر انسان انگار هیچ محدودیتی نداره.بخصوص وقتی بعد از یه مدت بو کردن ادکلن های مختلف و دیزاینر به این نتیجه میرسی همشون رو انگار قبلا بو کردی اونجاست که این نت های خاص و عجیب غریب وارد میشن و یاداوری میکنن همونطور که هنوز کلی مزه جدیده که تست نکردی تا اخر عمرت برای بو کردن عطرای جدید فرصت داری.
چطور میشه تهیه و تست کرد؟
سلام آقا فربد.
مقاله قشنگی بود.
متشکرم.
زیبا و با کامل بود
به قدری زیبا نوشتین که به راحتی میشه نوشته شمارو تصویر سازی کرد.
????
آقا کیوان هم چند وقت پیش تو یک پست در مورد موی بز توضیحاتی دادن حالا با این عطر که شما در موردش نوشتید خیلی علاقه مند شدم که تست کنم??
سلام به فربد جان و بقیه دوستان
دوستانی که دنبال کارهای اسلامبرهاوس هستن اقا ساحا(ساحا پرفیوم) چندتا از کارهاش رو اورده که میتونید توی تلگرام بهشون پیام بدید
فربد عزیز ممنون بابت بررسی اختصاصی این کار و ممنون بابت توضیحات خوبت در راستای معرفی این عطر. امیدوارم بتونیم گیر بیاریم و حداقل این توصیف ها رو بتونیم از نزدیک درک کنیم
ممنون فربد جان از معرفی این کار
از این برند کار Norne رو خیلی وقت بود دنبالش بودم که آخرشم هیجا گیر نیوردم حتی در حد یه سمپل