من همینم که هستم: بررسی عطر Zeybek از برند Pekji
پکژی – زِیبِک (Pekli – Zeybek)
خصوصیات برتر: حیوانی – چرمی – توتون – آروماتیک – لیمویی
جنسیت: مشترک بین زن و مرد
فصول استفاده: ترجیحا پاییز و زمستان
اولین بار که باهاش صحبت کردم اولین چیزی که توی لحن نوشتارش دقتم رو جلب کرد امضای حرف زدنش بود. ملغمه ی موزونی از سلسله ی واژگانی که برای بازگویی پیچیدگیهای احساسیِ ذهنی پر پیچ و خم پشت هم زنجیر شدن. به زبان ساده تر بگم، ترکیبی از گرامری متفاوت، واژه هایی کمیاب و لحنی کوچه بازاری. کاملا مشخص بود که این آدم خودش هست، صمیمی و عمیق.
عُمر ایپـِکچی، عطرساز خودآموخته ای که چند سال پیش به صورت کاملا تصادفی توی بلاگ یکی از دوستانم (توی بیس نوتز و فرگرنتیکا با پروفایل الفاروم شناخته میشه) کشفش کردم، برند خودش به نام پکژی رو میگردونه که اون زمان یک برند نوپای ناشناخته بود که ۵ عطر داشت. روح (Ruh)، اُدون (Odun)، اومِر (Eaumer)، کویغ ۶ (Cuir6) و هُلی شِت (Holy Shit). وقتی کارهای اولیه برند رو تست کردم دقیقا تو دورانی بودم که ساختارشکنیِ لیبرالِ هنرمندانه بدون ترس از حد و مرز رو تحسین میکردم. خب پکژی دقیقا همچین برندی هست. فصل مشترکی از تاریکیِ کارهای اسلامبرهاوس (Slumberhouse)، آزاده اندیشی و ساختارگریزیِ اودریو (O’Driù)، جفضای متراکمِ بوگ پروفومو (Bogue Profumo) و جسارتِ زولوژیست (Zoologist).
چند سالی گذشت و چند وقت پیش از طریق دوستی مشترک تو استانبول جویای احوال عُمر شدم و خبردار شدم که برند رو با دو عطر جدید و شیشه و بسته بندی جدید به صورت رسمی داره ثبت میکنه. دو عطر از اون سری قبلی از مجموعه برداشته شدن و دو عطر جدید که یکیش رو الان دارین میخونین بهش اضافه شد.
زیبکها رو اگه بخوام تعریف کنم تا فردا باید بنویسم. فرهنگ زیبکها از نواحی غرب آناتولی و حوالی دریای اژه میاد. زیبک ها رو شاید بشه معادل عیّاران در ایران در نظر گرفت. دلیرمردان و لوتیهایی مسلح که حامی مظلومین و مدافع حقوق عوام بودن و فنون رزم میدونستن. حماسه ای که این گروه تو جنگ استقلال (در ترکی جنگ کورتولوش ۱۹۱۹ – ۱۹۲۳) از خودشون نشون دادن یکی از بزرگترین افتخارات فرهنگی روستایان ترک بود. اما نه فقط فنون رزم، که فنون بزم هم از بر بودن. زیبک ها رقص تک نفره ی منسوب به خودشون رو داشتن که منعکس کننده ی رفتار آزادانه و منش جوانمردانه ی اونهاست. رقصی با ریتمی آهسته که متشکل از حرکتهای آزادانه و بداهه هست. به طوری که گویا هیچ استاندارد و اسلوب مشخصی نداره و فقط از روی اونچه اون لحظه به ذهن میرسه میرقصن! یه جورایی با رقصشون میگن من همینم که هستم.
زیبکِ پکژی هم کم از این آزاد اندیشی نداره. من اگه بگم ترکیب این عطر کاه، اسطخودوس، چرم، لیمو، برگاموت، تنباکو، نرگس و وتیوره چی به ذهنتون میرسه؟ مطمئن باشین با بو کردن زیبک با خودتون میگین عمرا به همچین چیزی فکر نمیکردم. چرا که میزان بداهه نوازی توی این عطر به قدری بالاست که تصور اینکه با چه رایحه ای روبرو میشین تقریبا ناممکن میشه. در شروعش با رایحه ای به شدت حیوانی و ترش که خُنکی سمج و نامأنوسی داره روبرو هستین. این آزمون ورودی به دنیای پکژی بود. اگه هستی ادامه رو بخون. ترکیب اسطخودوس این عطر با لیمو و کاه و نرگس به تنهایی کفایت میکنه تا بویی کاملا انیمالیک و متفاوت بسازه. شاید نزدیکترین کار به همچین جسارتی رو بشه عطر MEM ساخته آنتونیو گاردونی (Bogue Profumo) و یا عطر Incitatus از برند انگلیسی Electimuss دونست. وجه اشتراک این عطرها فضای بروتال چرمی، فضای قدرتمند آروماتیک (تو یکی برگ بو، تو یکی اسطخودوس) و رایحه ترش مرکباته. اما توی زیبک یک عنصر دیگه هم خوب خودنمایی میکنه و اون وتیوره. وتیور این کار بدون اینکه اون حس خاکی و صابونی رو ازش دریافت کنین خیلی زیبا با اسطخودوس، برگاموت و فضای تنباکویی و گلیِ عطر آمیخته میشه.
موندگاری خیلی بالایی داره روی پوست، نشر بوی عجیبی هم داره. در عین حال که منشا بو رو کسی نمیتونه درست حدس بزنه کل فضای یک اتاق رو تو کسری از ثانیه تسخیر میکنه. اما رایحه به شدت زاویه دار و خودخواهی داره. اصلا کاری با عرف و جمع نداره. خودشه و خودش رو به راحتی بازی میکنه. بی پرواست و اصلا ترسی از قضاوت شدن نداره: به شدت انیمالیک، کمی ادرار مانند، به شدت آروماتیک و تنباکویی و ترش مزه. عطریه که بیشتر از ست کردن با لباس، مناسب بودن با شخصیت توش اهمیت داره. یعنی باید با هویت شخصیت عجیب غریب شما جور بیاد نه با لباس شما.
خیلی وقت بود از طرف برندهای آرتیزانی که تست کرده بودم چیز دندون گیری به مشامم نخورده بود. به همین دلیل کلا مسیر عطربازیم طی این یکی دو سال عوض شد و به راهی رفتم که الان فرسنگها با این دسته عطرها فاصله داره. اما زیبک به معنی تام کلمه یه حال اساسی بهم داد. هر چند این عطر من نیست و من به سختی بتونم با حال و روز امروزم همچین عطری بزنم اما مطمئنم از بین شما که دارین الان این مقاله رو میخونین پیدا میشن چند نفر که برای شیشه دوم یا حتی سوم توی کلکسیونشون جا داشته باشن.
★★★★
آب از لب و لوچه م آویزون شد به خدا عجب چیزی باید باشه این😵😵
این رقص هم خیلی زیباست یه کم شبیه رقص لاتهای قدیم خودمونه👍👍👍👍
راستشو بخوای کیوان با توصیفت در مورد این عطر باد کلاه مخملی های ایران افتادم،،،، بعضی از عطرها جدا از بویی که دارن ادم فقط بخاطر داستان بوجود اومدن و ساخته شدنشون میخواد داشته باشه اونارو،،،،
و اینکه چه شیشه و باتل باحال و قشنگی داره این رضا شاه
یک عطار ترک
درسته کیوان؟
از نوشته هات یک جورایی حس میکنم مثل private label
باشه درسته؟
این کار jovoy علاوه بر تاریکی در جمع شاخصه ولی تو جمع یک ارکستر ساز مخالفی که مثلاً بگه همینی که هستم نیست ولی ساز قالب است
به هر حال با این توصیفات شما مشتاق شدم تستش کنم، راهی هست آیا؟ تو تهران نیست شما جایی سراغ داری؟
سلام. نه با پرایوت لیبل فاصله داره. اون در مقابل زیبک صیقل خورده و قابل استفاده هست و یه جوری مخاطب مخالف رو هم بعد از مدتی به سوی خودش میکشه. اما این اصن سعی نمیکنه دوست داشتنی باشه. متاسفانه تو تهران نیست. چون همین دو هفته پیش تو استانبول لانچ شد و هنوز تو آنکارا هم پیدا نمیشه