صدای زنگ سیرک: بررسی عطر !Dzing از برند لاغتیزُن پغفومه
لاغتیزُن پغفومه – زینگ !L’Artisan Parfumeur – Dzing
روایح برتر: چرم، مشک، چوب، پشمک، چسب، پودر تالک
جنسیت: زنانه
فصول استفاده: تقریبا همه فصول با ارجحیت فصول سرد
اولیویا جاکوبِتی (Olivia Giacobetti) یکی از اون عطرسازهایی هست که یه روز باید برم ببینمش و بگم استاد میشه بینی شما رو ببوسم؟! نابغه ای که این سالها کم حرف شده و به جز کارهایی که برای برند خودش (Honoré des Prés) میسازه کار دیگه از ازش نمیبینیم. حتی عکسهایی که ازش توی اینترنت وجود دارن مربوط به دو دهه قبل و دوران جوانی ایشون هستن. تا پیش از تاسیس برندِ خودش در ۲۰۰۸ عطرهای بسیار موفقی رو برای برندهای حرفه ای عطر ساخته که از بین اونها میشه به فیلوسیکوس برای دیپتیک (Diptyque Philosykos)، ایریس برای هرمس (Hermès Hiris)، ان پسن برای فردریک مال (Frederic Malle En Passant)، آیدُل تویلت و پرفیوم برای لوبَن (Lubin Idole)، الیکسیر برای پنهلگنز (Penhaligon’s Elixir) و چندین کار متعدد برای لاغتیزُن پغفومه اشاره کرد. حس سیّالیت، شفافیت، صمیمیت، سادگی و زیباییِ همه پسندِ روایحی که جاکوبتی بکار میبره ساخته های اون رو به اشعار مایعی تبدیل میکنه که توی شیشه عطر زندانی شدن.
از جاکوبتی بگذریم و برسیم به لاغتیزُن پاغفومه. ژان فرانسوا لاپوغت (Jean-François Laporte) رو باید پیشاهنگ عطرسازی نیش دونست؛ و به همین منوال برند لاغتیزُن پاغفومه رو. لاپوغت همیشه به عطرسازی به مثابه هنر والا نگاه میکرد و اصرار داشت که حرکتی آلترناتیو علیه بازار تولید انبوهِ برندهای مُد که به دنیای عطر هجوم آوردن راه بندازه. نتیجه تلاش های این عطرساز خبره تاسیس برند لاغتیزُن پاغفومه در سال ۱۹۷۶ شد که به معنی واقعی کلمه پیشرو و موسس “نیش” و پدرخواندۀ برندهای نیش حساب میشه؛ در حالی که تو کشور ما از این برند به کل بی خبریم. لاپوغته این برند رو تاسیس و معروف کرد و کمی بعد اون رو ترک کرد تا در سال ۱۹۸۸ با الهام گیری از هنر عطرسازی فرانسوی قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی برند مِتغ پاغفومه اِ گانتیه (Maître Parfumeur et Gantier) رو تاسیس کنه. روحش شاد؛ او اواخر سال ۲۰۱۱ چشم از جهان بست. امروز برند لاغتیزُن پغفومه زیر مجموعۀ هُلدینگ بزرگ پوج (Puig) هست که برندهای عطری مثل پنهلگنز و ژان پاول گولتیه و کوم د گغسون رو هم حمایت میکنه. تغییر شیشه ها از شفاف به دودی خاکستری رنگ و از رده خارج کردن بسیاری از عطرها که فروش کمی داشتن، بعد از الحاق شدن به این هلدینگ صورت گرفته.
با این باور که “برند نیش” یعنی برندی که کارش فقط عطره، ممکنه به این فکر کنین که خب تا پیش از ۱۹۷۶ برندهای دیگه ای هم بودن که تخصصشون عطر بوده. مثلا کارُن (Caron)، کرید (Creed)، مولینارد (Molinard) و گرلن (Guerlain) تو فرانسه، سانتا ماریا نوولا (Santa Maria Novella)، فارماسیا آنونزیاتا (Farmacia SS. Annunziata) و آکوا دی پارما (Acqua di Parma)، تو ایتالیا، و فلوریس (Floris)، جئو ترامپر (Geo F. Trumper) و پنهلگنز (Penhaligon’s) تو انگلستان. اما نیش چیزی خارج از این باور هست. واژه نیش تو دنیای عطر با لاغتیزُن پغفومه معنی پیدا کرد و تا اون زمان دسته بندی عطرها به نیش و متداول (Mainstream) مفهوم نداشت؛ لااقل به شدت امروز نداشت. لاپوغت با تزریق خلاقیت، برداشتن کلیشه ها، و نادیده گرفتن جریان حاکم مُد، به ساخت عطرهایی دست زد که نه مثل ساخته های برندهای نامبردۀ بالا، کلاسیک و سنتی بودن، و نه مثل ساخته های برندهای مُد درگیر ذائقۀ جاری جامعه. فارغ از همۀ این جریانات عطرهایی بودن با روایحی متفاوت و امروزی و ساختارشکن. در چنین فضایی بود که عطرسازهای خلاقی مثل برتراند دوشافو (با بیش از ۳۰ عطر برای همین برند) رشد کردن. اما بعدها نیش اشتباه ترجمه شد و به هر چیزی که قیمت بالا داره، کمیابه و هر جایی ارائه نمیشه، و یا شیشۀ پرزرق و برق داره، نیش اتلاق شد و باعث رشد قارچ وار برندهای خرده پای بدون خلاقیت و نوآوری شد. اینجا باز یاد اون حرف پائولو میفتم که گفت نیش مُرده.
آخیش! تو دلم مونده بود که یه جا در مورد این برند حرفام رو بنویسم و خب اولین بررسی از این برند هست و کجا بهتر از سمور! حالا برسیم به زینگ! عطری که قرار بود با عنوان Désir de Cirque (رویای سیرک) بیرون بیاد اما پیش از لانچ تغییر نام دادن و الان شما با اسم Dzing! میشناسینش. عنوان عجیب غریب این عطر که خوندنش هم یه خرده سخته به معنی “صدای زنگ شروع سیرک” هست. زینگ زینگ! توی قسمت اول پست نُتهای انیمالیک اشاره کردم که قدرت شهوانی این روایح بخاطر شباهت اونها به بوی طبیعی پوست و گرمای بدن هست. فارغ از انتزاعی بودن عطر، روایح حیوانی انگار که حضوری فیزیکی داشته باشن. حسشون میکنین درست مثل بافت پوست لطیف زنانه، یا بدن عضلانی مردانه، یا بو و گرمای تن. یه نمونۀ خیلی خوب برای این گونه روایح عطر زینگ هست. زینگ عطری هست که روی مرز بین همه پسندی و نوآوریِ نه چندان مورد پسندِ همگان قرار داره. با فضایی حیوانی و پلاستیکی شروع میکنه که هم شبیه بوی اسب هست و هم شبیه بوی چسب و کتابِ کهنه. پس از اون، بستر چرمیِ عطر خیلی نرم خودش رو نشون میده و با رایحۀ قدرتمند مُشک که بی پروا بوی کثیف و اصطبل مانندش رو به نمایش میذاره، بطن عطر رو رقم میزنن. در پشت همۀ این موارد رایحۀ گلیِ خفیف پشمک مانند و رایحۀ چوبی، فضایی پودری رو میسازن که یادآور خاک اره کفِ میدان نمایش حیوانات سیرک هست.
زینگ! زنگ به صدا در میاد. ببرها و حلقه های تنگ آتش، خرس ها و دوچرخه ها و فیلهایی که روی توپهایی چند برابر کوچکتر از خودشون قل میخورن. از طول طنابهای آویزان از سقفِ سیرک، زنان آکروبات تاب میخورن و عضلات قدرتمند کشاله ها و شانه هاشون با نرمی پروازشون تضاد جالبی رو میسازه که مثل خودِ عطر زینگ هست. عطری که نباید بگیم زنانه هست، بلکه خودِ زن هست. فیزیکی و واقعی و دور از استانداردهای مطلوب مردها، و در عین حال سرشار از زیبایی. وحشی و در عین حال باوقار.
زینگ بویی حیوانی، کاغذ مانند و پودری داره. بله یعنی نقطۀ تلاقی سه رایحۀ متفاوت اما یونیفرم شده تو یک کلیت ساده گرا. این عطر ترکیب بوی روستا و اسب با فضای تمیز و پودری شهری هست. آشتی روایح روستایی با شهرنشینی بدون اینکه وجهه مدنی خاصی رو هدف قرار بده. رایحه ای که هم آشناست و ما رو یاد اصطبل و مزرعه میندازه، هم تمیز و دوست داشتنی هست، و هم بوی لذت بخش کتاب کهنه میده.
★★★★★
سلام کیوان جان .
ممنون از مقاله خوب و معطرت !
در انتهای این دست نوشتار به تآکید و در چند مرحله رایحه این عطر را به بوی زن نسبت دادی . در واقع غیر مستقیم تآکیدی موکد داشتی که این عطر برای یک زن ( با ویژگی هایی که برشمردی ) مبتونه باشه . با توجه به این که این عطر یونی طراحی شده استفاده آن ( با توجه به ساختار عطر و بدون توجه به جنسیت در استفاده از عطر ) برای آقایان می تونه مشعوف کننده باشه ؟
خب فضای کلیش زنونه هست. من هم تاکید روی جنسیتش کردم چون دلایلی داشت. اما میدونی که من زیاد به جنسیت گرایش ندارم. این عطر هم بخاطر حضور فضای حیوانیش با روحیۀ مردونه جور میشه
مقاله بسیار خوب و جذاب ????
بوی حیوانی و روستا برای یک زن خیلی باید جالب باشه
پیرو اینکه در جواب یکی از دوستان فرمودین عطر مورد پسند ژاپنی رو شاید یک اسکاندیناویایی نپسنده چند وقت پیش فیلمی در مورد ذائقه چشایی مردم در مناطق مختلف دنیا با یک شکلات با طعمهای مختلف دیدم خیلی جالب بود ژاپنیها شکلات ترش ، اروپایی تلخ ، و آسیای مرکزی اغلب شیرین رو پسندیدن در مورد ذائقه بویایی هم همین صادقه و شرایط محیطی خیلی موثره تو این قضیه
راستی آقا کیوان یه سؤال !
من رفتم توی فرگرنتیکا کارای برند این خانم جاکوبتی رو دیدم و اکثراً کارایی هستش که خیلی شناخته شده نیست و کامنت های زیادی هم برای عطرهاش نگذاشتن که احتمالاً بخاطر حجم تولید کم و مخاطب خاص داشتن این عطرهاس .
سؤالی که داریم اینه : اکثر عطرهای ایشون رو میبینیم که از نظر ماندگاری و نشر بو امتیازات کمی بهشون دادن ،
حالا من میخوام بدونم که آیا نمیشه یک رایحه ی به قولی هنری و خاص و اصن آوانگارد ساخت که ماندگاری و نشر بوی خوبی هم داشته باشه ؟
مگه عطرها بعد از ساخته شدن و قبل از عرضه به بازار تست نمیشن توسط خود سازنده ها که بدونن چجوریه عطرشون ، نکنه اینام مثه کیارستمی هستن که میگفت من هیچ وقت فیلم های خودم رو نمیبینم ! از نظر شما نشر بو و ماندگاری تضاد و تناقضی داره با هنری و باکیفیت بودن ؟ البته که عطرسازی در دسته بندی های مختف جزو هنرها نیست ، اما من میخوام بدونم اساساً ماندگاری یا اینکه یک اثری با اقبال خوبی مواجه بشه چه ربطی داره به اینکه اون اثر باکیفیت هست یا نیست ؟! و سؤال دیگه ام و شاید همون سؤالم به بیان دیگه اینه که آیا عمداً یک عطرساز عطرش رو جوری میسازه که ماندگاری و نشر بوی پایینی داشته باشه ؟ اگه بله لطفاً بگید چرا ؟ آیا مواد باکیفیت تر لزوماً باعث نشر و ماندگاری کمتر میشه ؟ کاری به دیزاینری ها ندارم خیلی چون بحثشون فرق میکنه و تنوع و تیراژ فروش مطرحه اونجا اما یه برند نیش چه مشکلی داره که هم رایحه ای خوب داشته باشه عطرهاش هم ماندگاری و نشر خوب ؟ با احترام
علی جان مرسی زحمت کشیدی دوباره خوندی خطاهای تایپی رو ذکر کردی. اونا رو درست کردم و اون کامنتت رو اگه اشکال نداره رد کردم چون خطاها اصلاح شد. در مورد سوالت باید بگم که موندگاری و نشر بوی عطر لزوما به دید هنری سازنده میتونه ربط نداشته باشه. این موضوع رو در وهلۀ اول عناصر سازنده تضمین میکنن. مثلا نتهایی که حجم مولکولی بالایی دارن. مثل مشک و وانیل. خب استفاده با دوز بالای این مواد موندگاری رو بالا میبره. نشر بو رو الکل به عطر میده. عطرها معلومه که تست میشن. اما برای کدوم بازار ساخته میشن. این مهمه. مثلا شما نمیتونین عطری که برای خاورمیانه مناسبه رو تو سوئد بزنین. ملت دادشون در میاد. اونا تحمل ندارن. یا عطری که تو سوئد میزنین تو ژاپن داد همه رو در میاره.
نه نشر بو و موندگاری بالا تضادی با دید هنری نداره. چون اونا آپشن هستن. مثلا عطرهای برند مسک میلانو یا برند لیلیکید ایمجینغ یا آمواژ. دید هنری خوبی دارن.
عطرساز بله ممکنه از عمد عطری با قدرت پایین بسازه چون کانسپت کارش اینه. مثلا سری کولون هرمس خیلی کار شده روشون اما موندگاری ندارن. تریپ لوکس بازی و بی قید و بندی دارن. کیفیت مواد به خودی خود ممکنه تاثیر جدی تو موندگاری نداشته باشه. همونطور که گفتم حجم مولکولی مواد هست که اونها رو موندگار یا متزلزل جلوه میده.
مخلصم آقا کیوان ، کاری نکردم که ، نه بابا چه اشکالی اتفاقاً کار خوبی هم کردین چون تعداد کامنت ها الکی زیاد نمیشه اینجوری .
یک دنیا سپاس که استادانه و اینقدر با محبت پاسخ دادین .
نکته ای که درباره حجم مولکولی گفتین الان که بهش فکر میکنم میبینم کاملاً درست و علمی و منطقیه ؛
همینطور ساختار نت ها که اشاره کردین هم خب بله درسته دیگه چون بوی بعضی مواد اساساً نشر بیشتری توی محیط داره .
نکاتی که میگید حتی اگر ساده باشن از دید منه نوعی که اندازه شما دانش و اطلاعات ندارم تو این زمینه ، اگر شما متذکر نشید از نظر دور میمونه و این خیلی خوبه که شما اینقدر شفاف توضیح میدین .
باز هم سپاس از زحمتی که میکشید .
با احترام
درود و سپاس
مطلب خیلی خوبی بود ولی فکر کنم عجله ای نوشتیش آقا کیوان چون خیلی جاها اشتباهات تایپی و نگارشی داشت .
خسته بودید احتمالاً ، منم بهتون خسته نباشید میگم
با احترام
فکر کنم دارم پیر میشم. کجا اشتباه داشت؟
یه نظر خیلی شبیه این پاراگراف آخر رو در مورد عطر TELLUS les liquides imaginaries خونده بودم
خیلی خوبه که اینقدر راحت اطلاعات اینجا نشر پیدا میکنه .ساده زیبا و هنرمندانه.
جناب کیوان خسته نباشی دلاور.
ممنون میشم در صورت امکان برای بررسی عطر بعدی از این خانه عطر میرابیلیس ۶۰ رو در دستور کار قرار بدید.
سلام.
مرسی
جالب بود.
و لذت بخش بود خوندن مقالتون اونجا که گفتین پر از تضادهاست.