بررسی عطر

آتش، صمغ ها و تاریکی ها – بررسی عطر L’incendiaire از برند سغژ لوتانس

 L'incendiaire<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

نام عطر: سغژ لوتانس لونـِـساندیــِـغ – Serge Lutens L’incendiaire

گروه بویایی: چوبی ادویه ای  – Woody Spicy

سال تولید: ۲۰۱۴

عطار: کریستوفر شلدریک – Christopher Sheldrake

فصول استفاده: پاییز و زمستان

جنسیت: مشترک (قابل استفاده توسط آقایون و خانم ها)

<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

بیاین صادقانه برخورد کنیم. برند سغژ لوتانس از همون ابتدای فعالیتش برندی بوده که کاری با عرف بازار نداشته و هنوز هم نداره. آقای لوتانس کاری رو که دوست داره انجام میده و با کمک عطرساز بسیار خبره اش یعنی کریستوفر شلدریک هر چیزی رو که بخواد و تو ذهنش باشه میسازه و کاری هم با اینکه دیگران خوششون میاد یا نه نداره! اگر با این قضیه مشکل دارین راهتونو کج کنین و سمت دیگه ای برین! برندهای زیادی هستن که طبعا با دیدگاه، انتظارات و سلیقه شما همخونی دارن. کارهای این برند غالبا بدلیل ساختار شکن بودنشون و همینطور استفاده پر رنگ و جاه طلبانه از نت ها، معمولا باب پسند بسیاری از افراد قرار نمیگیرن. آقای لوتانس دنبال پول پارو کردن با عرضه عطرهای صرفا عامه پسند نیست و نیازی هم به پول من و شما و نیازی هم به تایید یا تکذیب کانسپت ها و عطرهاش توسط من و شما نداره!

سال ۲۰۱۴ برند سغژ لوتانس لاین جدیدی رو به محصولاتش اضافه کرد بنام Section D’Or (سِکسیـُن دُغ) که از کانسپتی پیچیده و مجهول برخورداره و از شخصیت ها و داستانهایی تاریک برگرفته شده که خاطراتی تلخ و غالبا احساسی رو بیان میکنن. این لاین جدید در حال حاضر و تا زمانی که این بررسی داره نوشته میشه شامل ۸ عطر مختلف میشه که هر کدوم داستانی کوتاه، گنگ، مرموز و پر از سوال رو مطرح میکنن. لونساندیغ اشاره به فردی داره که میخواد آتشی رو ایجاد کنه اما این آتش قراره در حقیقت در وجود خودش و خاطراتی که داره برپا بشه و اون آتش رو ربط بده به دنیای روایح این عطر.

L'incendiaireدر اولین استشمام از این عطر، اولین چیزی که نه چندان قدرتمند، اما کوبنده به شامه شما برخورد میکنه حجم عظیمی از صمغ ها هستن که حسی گرم، نسبتا چرب و عمیق رو بوجود میارن. صمغ مُر با ماهیت گرم، رزینی و کمی دودی مانندی که داره فضایی کاملا تاریک و گیرا رو بوجود میاره و در کنارش رایحه ای ادویه ای که خیلی به رایحه دارچین شباهت داره حس میشه. این فضای گرم، صمغی و دارچینی توسط یه رایحه انیمالیک (حیوانی) ملموس از کاستوریوم (مُشک سمور آبی) احاطه شده که کاراکتری متفاوت و ژرفایی عمیقتر به فضای عطر میده و در این میان رایحه بخور و کاراکتر دودیش هم به این هدف کمک میکنه. اگر فکر میکنین که کاراکترهای عطر به اینجا ختم میشه اشتباه میکنین! در لابلای این روایحی که ذکر شد حس چوبی و نسبتا دارو مانندی از چوب سندل رو هم میشه استشمام کرد که بدلیل حضور صمغ ها و بخور میتونه یادآور رایحه عود هم باشه، اما حس دارو مانند خاصی که چوب سندل داره رو میشه بخوبی در این میان بیرون کشید. در کنار همه اینا یه شیرینی متعادل هم وجود داره که حالتی کهربایی و همزمان مُشکی داره که علاوه بر تقویت حس صمغی، شیرینی ملایم و دلچسبی رو هم ایجاد میکنه. کیفیت روایح مورد استفاده توی عطر بسیار خوبه و تعامل بین رایحه ها بسیار هنرمندانه انجام شده. مدت زیادی نمیگذره که شاهد تغییراتی خواهیم بود …

رایحه بخور به مرور زمان قویتر میشه و حسی خاکستر مانند، تنباکویی و تاریکتر پیدا میکنه. رایحه حیوانی کاستوریوم همچنان به وضوع به مشام میرسه و رایحه صمغی و رزینی هم مشخص، اما خجالتی تر از شروع هست. باقی روایح نامبرده هم همچنان حضور دارن اما مُشک کمی قویتر و رایحه دارو مانند سندل هم ملموس تره که تا حدی هم حس چوب سدروس رو ایجاد میکنه. این ترکیب چوبی، دارویی، بخوری تو این قسمت تا حد زیادی یادآور حس به اصطلاح مداد تراشیده شده هست که شما رو ممکنه تا حدی هم یاد “گوچی پور اوم” تولید سال ۲۰۰۳ بندازه که از وقتی که سالها پیش تولیدش متوقف شد، شاهد عرضه شدنش با قیمت های مضحک تو سطح اینترنت بصورت جهانی هستیم و بدتر اینکه فیک هم ازش زیاد پیدا میشه!

L'incendiaire

دقیقا به گوچی پور اوم شبیه نیست، اما وجود رگه های مشخصی ازش در این عطر غیر قابل انکاره. ممکنه این قضیه تا حدی توی ذوق شما بزنه که اون شروع بسیار خوب به یه فرود آشنا ختم میشه. اما حضور رایحه حیوانی و همینطور نقش پررنگ صمغ ها باعث میشه رایحه هیجان انگیز تر و پیچیده تر بشه. لازم به ذکره که اون شیرینی و گرمای متعادل کهربایی که تو شروع وجود داشت، تا حدی ضعیف شده و رایحه دارچینی هم مثل چراغی که داره نفتش تموم میشه مشغول سو سو زدن هست.

L'incendiaire

 هر چی زمان میگذره عطر بخوری تر میشه تا جایی که حسی تقریبا شبیه به بوی جاسیگاری پیدا میکنه در حالیکه رایحه انیمالیک و حیوانی با فاصله کمی پشت سرش در حال دنبال کردنش هست. اون حس مداد تراشیده شده هم حضور مشخصی داره اما نه به وضوع قسمت میانی و تو این قسمت مجددا حس نیمه شیرین و گرم کهربا سلام مجددی میکنه و برمیگرده. تو فاز آخر تغییرات بر روی پوست ما ترکیبی مُشکی، انیمالیک و کمی بخوری و چوبی رو داریم بهمراه گرما و شیرینی ملایمی از صمغها که برای مدت زمان زیادی با شما همراه خواهند بود.

کلیت عطر آشناست و چیز جدیدی برای ارائه نداره، اما قطعا کار خوش ساخت و ارزشمندی هست. اما به چه قیمت؟! آیا این رایحه ارزش برچسب ۴۵۰ یورو ای که براش در نظر گرفتن رو داره؟ نظر شخصی منو بخواین خیر! اما در نهایت تصمیم گیرنده نهایی خود شما، میزان علاقه شما، سلیقه شما و بودجه شما هست که جواب این سوال رو میده. اگر به عطرهایی مثل کارون یاتاگان و گوچی پور اوم و عطرهای اینچینی علاقه دارین میتونین نگاهی به این عطر داشته باشین.

با توجه به توصیفات ارائه شده (و صد البته قیمت!) قطعا این کار مناسب استفاده کژوال و دم دستی نیست. پخش بوی عطر در سطح متوسط به بالا و مناسبی قرار داره و ماندگاری بسیار خوبش که به راحتی مرز ۱۰ ساعت رو پشت سر میذاره شاید بتونه خریدار رو راضی تر نگه داره. این لاین متاسفانه تنها از طریق بوتیک های رسمی سغژ لوتانس و فقط در حجم ۵۰ میل قابل تهیه هستن. بعنوان نکته پایانی لازم به ذکره که این عطر انتخاب بسیار مناسبتری برای آقایون هست تا خانوم ها.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

9 دیدگاه

  1. ممنون مصطفای عزیز از ریویوی خوبت . این لاین روسمپلاش رو نتونتسم پیدا کنم. اصلا سمپل داره؟

  2. اول بگم من قبل از خوندن بررسی ها در مورد عطرای سغژ لوتانس بخاطر طراحی ظواهرش بهش علاقمند شدم.. اما طراحیه ظاهر این لاین واقعنننن در سطح این برند نیست و منو یاد عطرهای عربی اونم تازه فیکشون میندازه ??
    .
    یه مساله دیگه ای که همیشه برام سوال برانگیز بوده.. اگر نت های مختلف یا همون هرم بویایی بر اساس سرعت تبخیر مواد کار میکنن.. پس چطوره که در دو یا چند مرحله از هرم زمانی شاهد رفت و برگشت یک نوت خاص هستیم در بعضی عطرها از جمله همین که گفتید !؟ ینی یک‌ ماده یک بار در ابتدا سلام میکنه و تبخیر میشه و یکبار در انتها دوباره دالی موشه! ?
    .
    و اینم عرض کنم که من یک نمونه از سمپل های شکیل با اون بسته بندیه خوب اون شاهکار گوچی رو هنوز باز نکرده دارم… ? کی میدونه.. شاید یه روزی شد مث اسکندال یا لوغ بلو.. و من گفتم شرمنده شیشه ش همون موقع خالی شد ولی هنوز یه سمپل پلمب ازش دارم ?
    و چقدددرررر که این عطر خوش نقش و مهم بود توی روزهای پرفراز و نشیب نوجوانی من…

    1. طراحی شیشه هارو سعی کرده با حفظ همون ظاهر کلاسیک، تاریکتر و مرموزتر کنه که به کانسپت کار نزدیک بشه. راستش من خوشم میاد و بد نیست به نظرم. در مورد اون رایحه کهربایی … ببین رایحه محو نمیشه که دوباره برگرده. سر جاش هست. منتها تو یه مراحلی از تغییرات، یه رایحه میاد بولد و خیلی قوی میشه و باعث میشه شامه خیلی زیاد کهربا رو پیدا نکنه. انگار که کهربا زیر اون رایحه مدفون میشه. یا میره پشت سرش پنهان میشه.اما وقتی اون رایحه چرخه عمریش تموم شد یا ضعیف شد، دوباره کهربا رو شامه میتونه پیدا کنه. مثلا وقتی یه بچه خردسال یه جا واستاده و شما داری میبینیش، یه دفه یه آدم بالغ میاد جلوش وامیسته. شمایی که از روبرو داری نگاه میکنی بچه رو شاید نبینی به کل و شاید فقط گوشه ای ازش رو ببینی. اما بچه اونجا هست. وجود داره.منتها فعلا دیده نمیشه. اما وقتی آدم بزرگه بره کنار یا دولا بشه میتونی بچه رو ببینی دوباره.

  3. بسیار عالی و ممنون برای این مقاله خوب ?????
    اکثر روایح و نتهایی که ذکر کردید رو من دوست دارم به خصوص کاستوریوم و چون عاشق یاتاگانم پس این رو هم حتما دوست خواهم داشت .
    از چند تا کار لوتنز که تست کردم نمیدونم چرا شرگی بعد از یه مدت بد جوری دلم رو زد و ظاهرا با خصوصیاتی که از لوتنز قید کردید نباید تعجب کرد .

    1. تغییر سلیقه و دائقه یه چیز کاملا عادی هست و برای خود منم پیش اومده. مثلا پارسال زمستون عطر فلان رو دوست داشتم و امسال زمستون وقتی استفاده کردم ازش زده شدم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید