یکشنبۀ بارانی

یکشنبه بارانی – قسمت سوم: لوغ بلو، زنبق ها و غروب نیلگون پاریس



لوغ بلوگرلن – لوغ بلو (Guerlain – L’Heure Bleue)

سال تولید: ۱۹۱۲

کشور: فرانسه

گروه بویایی: شرقی گلی (Oriental Floral)

عطار: ژاک گرلن (Jacques Guerlain)

نُتهای برتر: هلیوتروپ (گل آفتاب پرست)، زنبق، شکوفه پرتقال، بنفشه، وانیل، صمغ بنزوئین، گل میخک، رز بلغار، مشک، ادویه میخک، چوب سندل، انیسون

فصول استفاده: تقریبا همه فصول با ارجحیت زمستون


تو اولین جای خالی که پیدا کردم ماشین رو پارک کردم و بقیه راه رو قدم زنان میرفتم تا مارکت که خرید کنم. روی مچم لوغ بلو رو بو میکردم و تردد اتومبیلها و موتورها مثل حرکت بادکنکی معصوم که به چنگ باد افتاده تهی و بی قدرت به نظر میومد. با خودم فکر کردم که هر بار همینطور شده. هر بار که این عطر رو امتحان کردن پرواز کردم و در اون لحظه اونجا نبودم انگار. لوغ بلو میوۀ خلاقیت و روح هنرمندانۀ ژاک گرلن، عطری که ۱۰۵ سال پیش، دو سال پیش از جنگ جهانی اول ساخته شده بود، شاهکاری هست که امروز هم به همون قدرت اثرش رو میذاره. بی دلیل نیست که این طلای مایع برای تمام عمر عطر محبوب همسر گرلن، لیلی گرلن شد.

لوغ بلو
این عکس رو خیلی نزدیک اون حسی دیدم که توی عطر وجود داره. یه حس طلایی آرامش بخش توی بطنی آبی و نیلی تیره

ایدۀ ساخت و نام عطر (ساعت نه به معنی آلت مشخص کنندۀ زمان بلکه به معنی خود زمان مثل ساعت ۷ صبح) در ذهن معمارش با یه قدم زنی اطراف رود سِن شکل گرفت وقتی هوای غروبِ بی ابر و صاف تابستونیِ پاریس رنگی ولرم و آبی و پودری به خودش میگیره و عاری از اصوات میشه و رایحۀ گلها به اوج خودشون میرسن. تصور کنین پاریسِ سالهای قبل از جنگ جهانی اول رو، اتومبیلهای قدیمی، خیابونهای سنگفرش، ایوانهایی پر از شمعدانی، بوی نون تازه، رود سن، نورِ کهرباییِ کافه ها توی غروبِ آبی خیابونها. این حس من رو یاد تابلوی کافۀ شبانۀ ونگوگ میندازه. گرچه اون تابلو بخاطر محبوبیتش و بارها و بارها تکرار شدنش حالتی عمومی پیدا کرده و زیباییش برام عادی شده اما لوغ بلو… این افسانۀ ۱۰۵ ساله مهم نیست کجای دنیا هستین یا پاریس رو دیدیدن قبلا یا نه، شما رو میبره به همون حس و حالی که ژاگ گرلن اون تابستون حس کرده بود.


برای روی بوم آوردن این حس عطرساز از رنگ و لعابی استفاده میکنه که توش زنبقِ پودری و چربی که بوی رژ لب مانندی داره عطر رو آغاز میکنه با رایحه ای سبز و شکننده و کمی کاهی که بویی شبیه… شبیه… نگم کاغذ و کتاب کهنه، بوی کاغذ دیواری های قدیمی و شیری رنگ رو میده.

یادمه سالها پیش چند بار پیاپی یک رویا رو دیده بودم که توش من بین طبقات و راهروهای عمارتی قدیمی و دوست داشتنی پیِ چیزی انگار میگشتم و هر بار یک جا توی طبقۀ آخر از اتاقی که پنجره ای نداشت به اتاقی پنهان راه پیدا میکردم که سقفش مثل اتاق زیر شیروانی شیبدار بود و دیوارهاش با کاغذ دیواری شیری و کرم رنگی که حسی گرم و صمیمی میداد پوشیده شده بود و از تنها پنجرۀ کوچکش که شیشه های مشجر داشت بیش از حد نور میومد توی اتاق. نور یک روز پاییزی و ابری بود اما گرفته و افسرده نبود. اتاقی که به شدت دوست داشتنی، امن و دنج به نظر میرسید. میبینین، عطر خوب همچین قدرتی داره!

این عطر هر بار اون رویا که سالهاست دیگه ندیدمش رو یادم میاره. بیش از رایحۀ زنبق، گل هلیوتروپ توی این عطر نقش بازی میکنه. رایحه ای شبیه بوی خاک، پودری و کمی مرطوب که در کنار زنبق مثل صدای پیانو و صدای شومینۀ در حال سوختن هست، آرامش بخش میشه. رایحه ای پرتقالی، شیرین و کمی کاغذ مانند فضای خاکی و سبز شروع رو به بستر گرم و دلچسب و خوشمزۀ این عطر وصل میکنه. عطر از اینجا به بعد رایحه ای کاغذ مانند و شبیه بوی پوست انسان به خودش میگیره. رایحۀ وانیلِ نیمه دودیِ گرلن که بدون استثنا تو همه کارهاش نمود پیدا میکنه اینجا کمی زودتر خودش رو نشون میده و فرود عطر رو به حسی ولرم آذین میکنه.

لوغ بلواز اونجایی که رایحۀ قلب این عطر رایحه ای پودری شبیه بوی کاغذ کهنه، رژ لب و پودر صورت هست، امروزه این عطر رو قدیمی مینامن. در حالی که وقتی تو بطنش میرین خوشحالی متین و آرامی که بیش از یک قرن پیش ژاک گرلن ازش الهام گرفت رو به خوبی تجربه میکنین. حسی هیپنوتیک و زیبا. تصور کنین عطری که با دقت یک ساعت ساز سوئیسی ساخته میشه و شروعی با زنبق، هلیوتروپ و بنفشه داره و به فرودی از وانیل شیرین، رز، چوب سندل، صمغ بنزوئین میرسه و بویی شبیه بوی پوست تمیز و شکلات پرالین به خودش میگیره. لوغ بلو همچین شاهکاری هست.

ژاک گرلن در کمال تعجب در سن چهل سالگی توسط ارتش فرانسه به منظور حفظ وطن به جنگ فراخوانده شد و توی جنگ یک چشمش مجروح شد. وقتی به پاریس بازگشت کار عطرسازی رو از نو گرفت و هدایایی رو به خط مقدم جبهه برای روحیه دادن به سربازان فرستاد که شامل پوشاک گرم، غذای کنسروی و یک بطری لوغ بلو برای هر سرباز بود که در فقدان همسران و مادرانشون بوی گرم آغوشی زنانه رو براشون به ارمغان بیاره و بهشون انگیزه بازگشت به وطن بده.


بطری لوغ بلو که معروف به بطری قلب-شکل هست یکی از معروفترین آیکونهای بصری برند گرلن به حساب میاد که از یک قرن پیش تا امروز تولیدش ادامه داره. این بطری یک نمونۀ هنر دورۀ آرت نوو¹ هست. بطری همونطور که توی تصویر اول میبینین خطوط نرم و منحنی های زیادی داره تا روی رمانتیسیزم و حس مثبت اندیشی و شادی محض تاکید کنه.

اواخر سال ۲۰۱۵ تولید عطر لوغ بلو و همچنین ورژنهای پغفم (Parfum) و او دو پغفم (Eau de Parfum) عطر میتسوکو (Guerlain Mitsouko) متوقف شدن. دلیل این تصمیم این بود که گرلن توی نُت آیریسین (Iriséine که توسط شرکت Symrise تولید میشد) و نُت مشترک این سه عطر بود متوجه یه مشکل شده بود. برند پس از اینکه مشکل مرتفع شد تو آگوست ۲۰۱۶ تولید این عطرها از سر گرفته شد. گرلن توضیح داد که گرچه تفاوت رایحه توی نُتهای طبیعی امری بلامنازعه هست، لابراتوار ما متوجه مشکلی توی این ماده شد که بخاطرش مجبور بودیم تولید این عطرها رو موقتا متوقف و اونها رو رفوموله کنیم. گرچه گرلن بیش از این شفاف سازی نمیکنه اما به نظر میاد رفوموله لوغ بلو و دو عطر دیگه صرفا تغییر شرکت تولید کنندۀ نُت آیریسین باشه.

این عطر تو نسخه های Extract de Parfum تو حجم ۳۰ میل با قیمت بالای ۲۵۰$، Eau de Parfum با حجم ۷۵ میل و قیمت ۸۳$، و نهایتا Eau de Toilette با حجم ۵۰ میل و ۱۰۰ میل که قیمتهاشون رو به صورت رسمی نمیدونم، تولید میشه.

★★★★★


  1. لوغ بلو
    پوستر تبلیغاتی یک عطر فروشی به نام Parfumerie Violet توسط نقاش Louis Théophile Hingre

    آرت نوو (Art Nouveau) یا هنر نو، مکتبی هنری مربوط به قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم (سالهای ۱۸۸۰ تا ۱۹۱۰) بود که با شباهتهای کمی به هنر گوتیک و وابستگی به روح مدرنیسم و عصر آهن، گرایش خودش به طبیعت و ستایش طبیعت رو با خطوط منحنی پیچیده و موزون و رنگهای شارپ نشون میداد. با دور گرفتن کارخانه ها و تولیدات صنعتی و با سرعت گرفتن خط تولید دقت و زیبایی از محصولات تولید شده، مخصوصا محصولات فلزی و آهنی، رنگ زدود. آرت نوو به منظور رنگ و لعاب دادن به زندگی که رفته رفته بخاطر فقر زیبایی کدر میشد پا به عرصه ظهور گذاشت. گرچه عمر آرت نوو کم بود اما تاثیر بسیار زیادی تو هنر گرافیک و معماری و هنرهای تزیینی داشت. هنرمندان عظیمی چون گوستاو کلیمت (Gustav Klimt) و آلفونس موشا (Alphonse Mucha) از سردمداران این مکتب بودن.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

17 دیدگاه

  1. آقا عجب بررسی بود، بخصوص قسمت تاریخیش و توصیفات به معنای واقعی هنری این اثر!!
    واقعا شگفت انگیز بود.

  2. عالی بود و منو به فکر فرو برد که قدیمی ترین عطری که هنوز هم داره تولید میشه چیه؟باید خیلی جالب باشه انگار یه گنجینه از اسرار قدیمی رو ادم پیدا میکنه

  3. مرسی آقا کیوان
    چه جالب یه چیز تازه هم یاد گرفتم ،
    نمیدونستم به اون شیشه ها میگن مشجر ؛
    شیشه های مات طرح دار پس اسمشون مشجره !
    متشکرم

  4. واقعا عطر تاریخی و قابل احترامی هست.
    بیست سال پیش یک‌صابونی بود بنام پر طلایی که بوش خیلی شبیه لوغ بلو بود و این واسم خیلی عجیبه.

  5. درود خیلی خیلی متن قشنگی بود . پر از کلی حس و اطلاعات خوب و مفید . مرسی

    فقط فکر می کنم تو پاراگراف چهارم توی این جمله : تنها پنجرۀ کوچکش که شیشه های ” مشجر ” داشت بیش از حد نور میومد توی اتاق ، به جای مشجر درستش اینه مشبک نوشته بشه . با احترام
    مشجر : پر دار و درخت
    مشبک : شبکه شبکه

    1. این شیشه هایی که طرح دارن یا برفکی هستن و نمیشه اونطرفشون رو دید، به اونا میگم مشجر. معمولا تو خونه های ساخت دهه شصت دیده میشه

  6. سلام. بخش یکشنبه های بارانی خیلی برام جذابه و از خوندن مقاله ها لذت می برم. همیشه در جستجوی تصاویر مبهم و فراموش شده ای در اعماق ذهنم هستم که گاهی سو سو میزنن و همراه با خودشون احساسات و خاطراتی رو ناگهان زنده می کنن و دوباره محو میشن.نور ، رنگ، فضا و البته بو. چنین ادراک و تجارب غیر قابل تکراری رو گاهی یک عطر قدیمی می تونه مثل غول چراغ جادو از دل گذشته ها احضار کنه برای لحظاتی.

  7. این عطر یه صندوقچه ی چوبی کوچیکه پر از احساسات نوستالژیک و یه آلبوم عکس منظمه از همه ی اون فضاهای غبار گرفته و سیاه و سفید قدیمی که تو ذهنم معلقن و از غرق شدن درشون لذت میبرم.
    منو اصلا نمیبره به ساعت آبی و غروب!
    درخشش آفتاب رو تو این عطر حس میکنم و منو تو جَو های زمانی و مکانی حقیقی و رویایی متعددی میبره که تو همشون خورشید میدرخشه.
    مثلا یه ظهر آفتابی تو یه اتاق مجللِ سقف بلند با دیواره ها و ستون های چوبی کنده کاری شده و قفسه هایی پر از کتاب های کهنه ی نفیس که تو دیوارن و برخلاف فانتزی تو بوی کتاب ها توی هوا پخشه?
    اتاقی که پنجره های بلندش گرد نورانی آفتاب رو در تمام محیط پخش میکنه و به فضای ساکت اتاق آرامش میبخشه.
    لوغ بلو فضایی رویایی و خاک گرفته که در گوشه ی ذهنم در سکوت مطلق فرو رفته و گم شده بود رو زنده کرد .
    برای من این عطر هرگز شخص خاصی رو با پوشش و ویژگی های ظاهری ای که قابل توصیف باشه یاد آوری نمیکنه و فقط میتونم باهاش تو فانتزی های کهنه ای که احساسات نوستالژیکم رو شدیدا برمی انگیزه سِیر کنم و لذت ببرم …
    نقش پررنگ زنبق و فرمانروایی آکورد پودری در این عطر انکار نشدنیه. کنار اون من عطر گل میخک رو هم به خوبی و زیبایی حس میکنم و همچنین صرف نظر از نام بردن یه نت خاص، رایحه ای کَره ای مانند که به قول خودت یه جورایی هم مثل رایحه ی پوست بدن هست و تداعی کننده ی آغوش گرم و مهربان مادریه در این کار وجود دارره.
    پیشکسوت بزرگی برای پودری های موجود و میراث ارزشمند ژاک گرلن که برند به عنوان یکی از سمبل های بزرگش هرطور تونسته اون رو سرپا نگهش داشته و بعد از یک قرن هنوز تولید میشه …
    باهیچی عوضش نمیکنم❤️

  8. این بخش یکشنبه های بارانی رو خیلی دوس دارم…
    کاش همه ی عطرای دنیا یه قیمت بودن و فقط هنر و کیفیت مشتریاشونو کم‌و زیاد میکرد ???
    یه دنیای این شکلی.. ? شایدم نتایج خوبی نده.. نمیدونم ?

  9. بازه زمانی اشاره شده برای هنر نو ( با le nu art اشتباه گرفته نشه) در واقع سال های اوج کاربرد و محبوبیت این هنر در غرب بود…
    و الا، قبل تر از این سال ها هم کم و بیش استفاده می شده این هنر. ولی مطمنا که سن اش به گوتیک که از اواسط ۱۳۰۰ میلادی شروع شد نمی رسه.
    متاثرترین فیلد از هنر نو، معماری (چه داخلی، چه صنعتی و…) هست.
    به نظر من تعریف nouveau تو صنعت می شه:
    سادی زیبا و کارا!
    طراحی لوازم برقی آشپزخانه آلمانی رو مقایسه کنید با همتای آسیای شرقی. میبینید چه قدر بی ریا هستن و در چه سطحی پرفورمنس ارایه می دن؟
    بی خود نیست که پتر برنس آلمانیه متاثر از هنر نو رو پدر طراحی صنعتی نامیدن. یه برند مطرح آلمانی کل تاریخ و محبوبیت اش رو مدیون همین شخص و همین هنر هست.
    مترو پاریس با این زیبایی و عملکرد هم، دقیقا چکیده معماری با ذهنیتی برگرفته از هنر نو هست.
    اما این عطر،
    با این که نبوییدمش، با این که اصلا مخاطب این همه فلورال نیستم، اما بطریش هنر نو رو زنده نگه می داره!؟
    حتما که عطر محترمیه.

  10. ❤❤❤ تو ی بخشی اشاره کردی به تصویر سازی محیطی از بو . منم خیلی وقتها همین حس رو میگیرم از یک عطر. انقدر غرق در تصویر سازی ذهنی میشم که قدرت تمرکز روی بو رو از دست میدم .
    لوق بلو گرچه در ابتدا بوی کهنگی و سکوت یک قرن رو داره ولی در قلب خودش همون تصاویری رو داره که به زیبائی هر چه تمام به تحریر اوردی…?

  11. بسیار زیبا
    تا قبل از خوندن این مطلب بین اینکه عطر یک اثر هنریه یا عطر سازی یک شغل هنری یک کم مردد بودم ولی به یقین رسیدم عطر یک اثر هنریه دمتون گرم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید