یکشنبۀ بارانی

یکشنبه بارانی – قسمت سی اُم: گنگسرتها، دزدان دریایی و بدکاره ها

بَندیروبر پیگه – بَندی (Robert Piguet – Bandit)

سال تولید: ۱۹۴۴

گروه بویایی: شیپغ فلورال (Chypre Floral)

عطار: ژرمن سلیه (Germaine Cellier)


امروزه تعداد عطرسازان زن اگر از عطرسازان مرد بیشتر نباشه کمتر هم نیست، اما این برابری دستاورد یکی دو سال اخیر نیست و روند رشد عطرسازهای زن در صنعتی که توسط آقایون تصاحب شده بود سالهای دراز و مشقت باری رو طی کرده. شنیدن اسم عطرسازهای نخبه ای مثل سوفی گروژمان، اولیویا جاکوبتی، انیک مِناردو و ایزابل دویِن به گوش ما کاملا نرمال و طبیعی میاد، اما همین وضعیت برای ژرمن سلیه فراهم نبود. البته این نه تنها از زن بودن و عطرساز بودن خانم سلیه، که بخاطر سبک و سیاق زندگی و راحتیِ بی حد و مرز این زن تو روزگاری که زن کاملا تو بستر جامعه محدود میشد، نیز نشأت میگرفت.

ژرمن سلیه در ۲۶ ژانویه ۱۹۰۹ در پایتخت شرابِ فرانسه – شهر بوردو (Bordeaux) – بدنیا میاد. کودکی رو در بوردو و در مزارع به سر میبره و در جوانی به پاریس نقل مکان میکنه برای گذروندن دوره های آموزشی رشته شیمی. تجربه و خاطراتی که از کودکی در حافظه ی بویایی وی حک شده بودن در طول دوران آموزشش نقش بسزایی در شکل گیری شخصیت هنری وی در سالهای حرفه ای آینده اش بازی میکنن.

بَندی

تفاوت ظاهری سلیه با زنهای دوران خودش یکی از خصوصیاتی بود که پیش از رویارویی با وی اشاره به شخصیت متفاوتش میکرد. اندامی قلمی و کشیده، موهای بلوند، چشمهای آبی و صورتی استخوانی. در برابر این زیبایی مفتون کننده که مردها رو به راحتی به خودش جلب میکرد، منش و رفتاری کاملا ساختارشکن و مارژینال داشت که جسارت ابراز وجود در بطن اجتماع و تمایلات همجنسگرایی در رأسش قرار میگیرن؛ دو خصیصه که زن سالهای ۳۰ و ۴۰ میلادی ازش به کلی محروم بود. لذا درخواستهای مکرر مردها برای نزدیک شدن به وی همواره به مأیوس شدنشون منجر میشد.

بَندی

عادات زندگی وی هم به نوعی موجب آزار و دلخوری رقبا و برخی همکاران از جمله ژان کارل میشد، اما کارشکنی ها و تلاشهای این دسته در راستای تخریب اعتبار سلیه، در مقابل خلاقیت و مهارتهای عطرسازی وی که نقش سرکوبگری برای رقبا داشت، همواره بی حاصل میموند. بی برنامه بود و هر وقت میخواست سر کار میرفت و هر وقت میخواست از کار در میومد! مرتب سیگار دود میکرد و سر نهار تا جا داشت سیر میخورد! معتقد بود آموزش و درس و کلاس از کسی عطرساز نمیسازه، بلکه عطرسازی باید در خون آدم باشه. از ژان کارل گفتم و اینکه این دو با هم دو قطب سازش ناپذیر بودن. پس اگه پست مربوط به دیور میس دیور و کاروِن ماگریف رو خونده باشین حدس زدین که سلیه هم تو همون کمپانی کار میکرد که کارل مشغول به آموزش بود و مدرسه ای رو بنیانگذاری کرد که امروز یکی از مهمترین مدارس آموزش عطرسازی حساب میشه.

داشتیم از خو و عادات سلیه حرف میزدیم. اینکه چرا اینقدر روی شخصیت سلیه تاکید دارم به این دلیله که این زن کمتر از ۱۰ عطر ساخته اما در همه این عطرها شخصیت هنری وی نقش کلیدی در موفقیت اونها داشته. پس از شروع کار در کمپانی عطرسازی رور برتراند دوپون به محله مون پارناس (Mount Parnassus) نقل مکان میکنه و با هنرمندا و بازیگرا و آدمهای هنری و هنردوست مطرح دوران نشست و برخاست میکنه. وقتی به خیابون میره بلوز و دامن دوخت پییر بلمان (Pierre Balman) و کلاههای سفارشی دوخت رُز والوا (Rose Valois) از یک طرف، و سه سگ (کلئوپارتا، فلیکس و والنتین) که توسط خدمتکارش با چند قدم عقبتر از وی دنبالشون میومدن، از طرف دیگه حسابی جلب توجه میکردن. این نوع زندگی لوکس و پرنسس گونه گولتون نزنه! چرا که در جمع دوستان هنرمند فوق العاده پتیاره مأبانه با فحش و الفاظ رکیک صحبت میکرده و در عین حال دوست و یارِ صمیمیِ همه بی خانمان ها و دائم الخمرهای محله بوده و همیشه از امکانات مالی خودش زده و به این دسته از افراد کمک میکرده.

بَندی

و اما برسیم به بَندی و شروع حرکتی که امروز اون رو با اسم عطرهای دیزاینر میشناسیم. پیشتر در مورد دسته بندی تجاری عطرها تو این پست و تو قسمت دومش اشاره ای به برندهای دیزاینر (Designer) داشتیم که قسمت عمده ای از بازار عطرِ برندهای عطر متداول (Mainstream) رو تشکیل میدن. شاید بپرسین برندهای مُد یا دیزاینر از کی وارد این وادی شدن؟ درست روی جواب قرار دارین. رور برتراند دوپون با مدیریت لویی آمیک و همکاری عطرسازش ژرمن سلیه شروع به ساختن عطر برای برندهای مُدِ پرچمدار اون دوران کردن که یکی از مطرحترین اون برندها روبر پیگه هست. برندی که امروز اون رو با عطرهاش بیشتر از طراحی هاش میشناسیم. پیگه که دوستی نزدیکی با سلیه داشت طی ملاقات هایی سر میز نهار صحبت از آرزوی داشتن عطری برای برند لباس خودش میکنه. صحبت از کشتی های جنگی، دزدان دریایی، گنگسترها و روسپی ها میشه…

پیگه پس از اتمام جنگ جهانی دوم با یک کلکسیون جالب از لباسهای چرمی و ماسکهای گاز که حس و حال فتیشیست منحصر بفردی داشت نقش خودش تو جامعه ی مُد رو دوباره بدست میاره. توی نمایش این کلکسیون بویی چرمی، چگال، تاریک و خلافکارانه توی فضای سالن پراکنده بود که خب حدس میزنین اون بو چی بوده! بَندی. برای ساخت این عطر سلیه به اتاق رختکن مانکن ها رفته و با بوییدن شورت و سوتین و لباس زیر عرق کرده ی اونها پس از تمرین، اتودهایی برای رایحه ی تلخ و زُهم چرمِ عطر میزنه. نتیجه امر عطری میشه با رایحه ای چرمی، خزه ای، حیوانی، الدهیدی و خاکی که پروفایل قدرتمند مرکباتی در شروعش اون رو به سمت بطنی گلی سوق میده که هرگز از زیر سایه ی چرم خلاصی پیدا نمیکنه.

بَندی

کاراکتر منحصر بفرد بَندی توی ماده ای سنتتیک نهفته هست که برای ساخت بوی گس، تلخ، تیزابی و سیاه چرم توی عطرسازی بکار میره: آیزو بوتیل کینولین. این ماده توی این عطر با درصد خیلی دست و دلبازانه ای بکار رفته و حد و مرز ساختارشکنی رو تا لبه هاش طی کرده. قابل توجه که کینولین یک ماده به شدت آلرژن حساب میشه و توی ترکیب عطرهای متراکم چرمی حدود ۱% از حجم کلی کنسانتره رو به خودش اختصاص میده. چرا که بالای ۲% درصد ریسک بالای تحریکات پوستی رو به همراه داره و به شدت منع میشه. البته بَندی اولین عطر با محوریت کینولین نیست چرا که پیش از اون لانوِن اسکندل (Lanvin Scandal 1933)، شنل کوییغ دو روسی (Chanel Cuir de Russie 1924) و کارُن تابا بلون (Caron Le Tabac Blond 1919) پیشتر از این ماده برای ساخت بوی چرم استفاده کرده بودن. اما این رو نمیشه انکار کرد که قوی ترین رایحه کینولین رو همونطور که حدس میزنین توی عطر بَندی میشه پیدا کرد. به همین دلیل چرمِ بَندی رو میشه منشأ الهام چند تا از عطرهای مطرح چرمی تا امروز دونست. از اون دسته میشه به عطرهای ژولی مادام از بلمان (Jolie Madame 1953)، کابوشاغ از گرِه (Cabochard by Grès 1959)، آرامیس آرامیس (Aramis Aramis 1966)، شنل انتئوس (Chanel Antaeus 1981)، سرج لوتانس کویغ مورسک (Serge Lutens Cuir Mauresque 1996)، ایتا لیبغ دوغانژ غییِن (Etat Libre d’Orange Rien 2006) و نازومتو نودیفلوروم (Nasomatto Nudiflorum 2018) اشاره کرد.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

6 دیدگاه

  1. باتوجه به تیتر.. فک میکردم پرداخت بیشتری قراره روی اون دار و دسته ها بشه..
    ولی رفتاری ک ازش گفتی منو یاد ادیث پیاف انداخت 😅

  2. من سبک چرم کلاسیک رو تو عطرا دوست دارم نه چرمای مدرن و شیمیایی بو .
    احتمالا این عطر هم چرمش از همون سبکه.
    در کنار خزه و آلدهید و با شباهت دادنش به کبوچارد یا کابوشاغ میتونم حدس بزنم چه رایحه اصیل و با ابهتی داره.
    خیلی مطلب جالبی بود. ممنون از تحقیق و نگارش متن.
    منتظر چرمی های بعدی هستیم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید