عنبر و کهربا – قسمت دوم: اکورد Amber (کهربا)
توی پست پیشین که در مورد تفاوت و اشتباهات رایج بین عنبر نهنگ و کهربا بود، گفتم که کهربا (خارج از موضوع عطر) صمغ فسیل شده و سفت شدۀ درختان (عموما سوزنی برگ) هست که در طول میلیونها سال به شکل فسیل در میاد. (به گفته ای بالای ۹ میلیون سال نیاز هست برای اینکه صمغ تبدیل به فسیل کهربا بشه) گرچه این فسیل به دلایل مختلف توی عطرسازی به کار نمیره (مگر تو برخی موارد که سنگ فسیل شده رو به روش dry distillation توی عطر بکار میبرن که خیلی نادر هست) و بیشتر به عنوان سنگ زینتی کاربرد لوکس و تزیینی داره، برخی شواهد تاریخی حکایت از سوزاندن خرده های ریز فسیل کهربا توسط اقشار متمول و طبقات فوقانی جوامع سده های پیش میکنن. تاریخ عطر با دود شروع شد. واژۀ fume توی کلمۀ perfume به معنی دود که از زبان لاتین به زبانهای اروپایی رسیده نشون میده که در سوزاندن چوبها، برگها، رزینها و صمغ ها برای خوشبو کردن لباس یا محیط رواج داشته. همونطور که پیشتر هم اشاره شد تدخین جهت ضدعفونی کردن و خوشبو کردن محیط زندگی و دفع بیماری هم انجام میشده؛ گرچه فسیل کهربا در مقایسه با کافور و برخی بخورها و رزین ها و صمغها که توی پزشکی استفاده میشدن، حضور بسیار کمرنگی تا حد صفر داشته. در طراحی مقابل که در سال ۱۷۷۶ کشیده شده یک بیمار مبتلا به سفلیس رو میبینین که به جز سرش بقیه بدنش توی جعبه ای چوبی محبوس مونده و از زیر با دود جعبه رو پر کردن تا پوست بیمار از مرض زدوده بشه. این آلت برای خیلی از بیماریهای مرگزای قرون گذشته بکار میرفته. همچنین سوزاندن بخورها و رزینهای مختلف در اماکن مذهبی مسیحیت، یهودیت، شینتوئیسم، بودیسم ریشه در تفکر پالودن و تمیز کردن فضای مقدس داره.
اما کهربای استفاده شده توی عطر چیه پس؟ حضور ماده ای که توی عطرسازی مدرن amber خونده میشه از نیمۀ دوم قرن نوزدهم با انقلاب سنتتیک شروع شد. کهربای مخلوط توی ترکیب عطر صمغ فسیل شدۀ درخت نیست. تنتور یا اسانس یک رزین درختی هم نیست، بلکه ترکیبی هست که از عناصر پایه تشکیل میشه که حداقل سه قسمت داره: یک نُت شیرین، یک نُت پودری و نهایتا یکی نُت شرقی که ایده و کانسپت کهربا رو پیاده کنه. عنوان اَمبر یا کهربا نه بخاطر قرابت بویی این ماده با سنگ کهربا، بلکه صرفا بخاطر حس گرم و گداخته ای هست که رنگ کهربایی و فضای شرقی رو تداعی میکنه. کهربا یا امبر توی عطرسازی یک نُت نیست بلکه یک اکورد هست. یعنی ترکیبی منسجم که عناصر تشکیل دهندۀ اون ماهیت فردی خودشون رو از دست میدن تا فرم دیگه ای از رایحه رو شکل بدن.
پیش از اینکه ادامه بدم یه پرانتز باز کنم که چیزی به نام “اسانس طبیعی کهربا” (amber essential oil) وجود نداره چرا که در وهلۀ اول اسانس مربوط یه گیاهان میشه و کهربای طبیعی یک صمغ سفت شده هست و قابل اسانس گیری نیست. البته برخی عطارهای آرتیزان توی مواردی استثنایی از کهربای طبیعی توی عطر استفاده کردن که گویا بوی چندان مشخصی هم نداره. همونطور که توی مقدمه هم اشاره کردم فسیل کهربا از طریق تقطیر خشک (dry distillation) برای عطر آماده میشه. از طرف دیگه صمغ درخت نراد (Fir) که یکی از بزرگترین منابع اولیه کهربا هست به صورت انگم و سفت نشده توی عطرسازی بکار میره که به هیچ وجه جزو روایح کهربایی حساب نمیشه. این دلیلی دیگه هست برای اینکه ثابت کنیم کهربا به صورت سنگ طبیعی توی ترکیب عطر وجود نداره. تو سال ۲۰۱۴ برند فرانسوی Stéphane Humbert Lucas 777 عطری رو بیرون داد که بنا به ادعای برند از کهربای فسیل شده ساخته شده بود. عطر Ô Hira چیزی نبود جز یه تلۀ تبلیغاتی بسیار موفق که از فقر دانش عموم در مورد پایه و اساس عطرسازی ارتزاق میکرد. عطر به وضوح دوز بالایی از صمغ لادن رو توی ترکیبش داشت و چیزی نبود جز یه اکورد کهربای خوش ساخت.
ایدۀ اکورد کهربا (amber) توی عطرسازی تو قرن ۱۹ با کشف وانیلین (Vanillin وانیل سنتتیک که بوی کیک مانند مشخصی داره و توسط Georges de Laire در شرکت Haarmann & Reimer کشف شد که امروز با نام شرکت Symrise ادامه فعالیت میده) رقم خورد که در هماهنگی با صمغ لادن (Labdanum) که توی اون زمان بین عطرسازها خیلی محبوب بود، تشکیل فضایی شرقی، شیرین، اغواگر و اسرارآمیز داد. گرچه کشف وانیلین انقلابی رو رقم زد اما در حقیقت کهربا مدیون حضور صمغ لادن (صمغ استخراج شده از Cistus Ladanifer) هست که رایحه ای چرم مانند، عمیق و تلخ/شیرین داره. به جز وانیل و لابدانوم مواد بنیادی دیگری هم توی ترکیب اکورد کهربا حضور دارن. یکی از اونها بنزوئین (Benzoin) هست؛ صمغی که از درخت ناقوس گـُل (Styrax Tonkinensis یا Snowbell یا Storax) استخراج میشه و رایحه ای شیرین و کاراملی-وانیلی داره.
اگه حواستون پرت نمیشه یه عنصر کلیدی دیگه رو هم باید معرفی کنم اما قول بدین باز دچار اشتباه شباهت نام نشین چون این عنصر خودش استیرکس نام داره! استیرکس رزین استخراچ شده از درخت Liquidambar Orientalis هست که بویی شبیه چسب، خاک و دارچین داره. این درخت از تیرۀ انجیلی ها هست و بومی مناطق جنوب ترکیه هست و در ترکی بهش Sığla میگن اما تو فارسی اسم دقیقی براش نداریم. برخی منابع اون رو درخت عنبر سائل نامیدن که همین نامگذاری میتونه منشأ یک اشتباه دیگه باشه. بنابراین فعلا تا اسم دقیقی براش پیدا کنیم به همون اسم لاتین یا صمغ استیرکس خطابش میکنیم.
وانیل و لادن همونطور که اشاره کردم اجزای اصلی اولین اکوردهای کهربا بودن. مرکزیت این هسته رو صمغ لادن تشکیل میده که بویی تلخ و شیرین و دودی و عمیق داره و وانیل بویی شیرین و – بنا به ادعای برخی عطرسازها مثل گرلن – آفرودوسیاک داره که به تلخی لادن بُعدی شهوانی و دلنشین میده. لابدانوم صمغی قیرگون هست که از گونه های مختلف لادنهای مدیترانه ای بدست میاد و قدمت استفاده ازش به چند هزاره میرسه. رایحۀ قدرتمند، تاریک، اغواگر و مرموز این صمغ اون رو به یکی از عناصر محبوب عطرسازها تبدیل کرده. بوی سنگین و پیچیدۀ لابدانوم میل به قدرت نمایی توی ترکیب داره که وانیل لبه های گرد و نرم و شیرین چوبی دلچسبی بهش میده. این ترکیب اگر چه تنها ترکیب بکار رفته توی اکورد کهربا نیست، یکی از مهمترینها و قدیمیترین هاست.
نمونۀ بسیار خوب یکی از اکوردهای کلاسیک کهربا بر پایۀ صمغ لادن و وانیل اکورد Ambre 83 هست که توسط شرکت De Laire در بین سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۶ ساخته شد. امبر ۸۳ یک اکورد بنیادی و پایه هست که بعدها از روش اکوردهای مشابه بسیار زیادی ساخته شدن. این اکورد یه جورایی استاندارد طلایی اکورد کهربا توی عطرسازی بحساب میاد و حق سنگینی به گردن خیلی از عطرهای بزرگ تاریخ داره. گرلن میتسوکو (Guerlain Mitsouko 1919) روی پایه های این اکورد کهربا ساخته شده که توی فرودِ عطر حس طلایی و مخملی پاییز رو بده. توی عطر شنل بوا دِزیل (Chanel Bois des Îles 1926) این کهربای شیرین رایحۀ چوبی رو نرم و خنثی میکنه. عطر معروف سرج لوتانس، امبر سلطان (Serge Lutens Ambre Sultan 1993) نمونۀ مدرن و ارتقا یافتۀ این ترکیب کلاسیک هست که با نُهای آروماتیک سبز مسیر حرکتش رو تغییر میده. کریستین دیور میتزا (Christian Dior Mitzah 2010) همین اکورد رو با فضایی روشن و آسمانی ارائه میکنه. استخوان بندی عطر Caron Pour un Homme هم روی همین اکورد هست که به اسطخودوس ماهیتی گرم و نرم میده. همچنین توی عطرهای Tom Ford Amber Absolute و Tom Ford Japon Noir و Annick Goutal Ambre Fétiche حضور بسیار پررنگی داره. جدا از این عطرها ریشه و اساس اکوردهای مطرح شیپق (chypre) و فوژه (fougère) هم همین اکورد کهربا هست.
اونچه از مبحث نتیجه میشه اینه که کهربای طبیعی به صورت نرمال توی عطرسازی استفاده نمیشه؛ لااقل به صورت متداول و توی عطرهای شناخته شده استفاده نمیشه. تشابه اسمی اکورد معروف عطرهای شرقی که ما اسمش رو کهربا گذاشتیم، باعث شده خیلی از سوتفاهمات شکل بگیره و خیلی از برداشتها نادرست نهادینه بشه. کهربا توی عطرسازی اکوردهایی گرم و شیرین و دودی و تاریک هستن که حس اغواگر و عمیقا احساسی رو القا میکنه.
اوه من امبر پریمیر جووی رو دارم بیشتر اکورد ادویه ای غلیظ ازش میگیرم نمیدونم اشتباه میکنه بینی ناقصم!یانه! ولی چرا اسمی از امبر لوپ رانیا نیامد اینجا
چون کسی نمیشناسه
عطر ambra nera هم خوبه
تا قبل ازین میدونستم آمبرگریس محصول نهنگ هست و آمبر (کهربا) صمغ فسیل شده درخت . اما واقعا نمیدونستم کهربای بکار رفته در عطر ربطی به صمغ فسیل شده ی درخت نداره و علت استفاده از لفظ کهربا بخاطر حس گرم و گداخته ای هست که رنگ کهربایی و فضای شرقی تداعی میکنه. یه دنیا ممنون بابت اطلاعات مفید و به روز و دقیقتون.
کجا آش کردم!؟
من گفتم از روغن اسپرم(اسپرماستی) در شمع سازی و روانکاری و…. استفاده میشه، نه خود اسپرم.
خب از روغن حیوانات تو صنعت استفاده میشه که کلی هست و به نهنگ اسپرم ربطی نداره.
تو موضوع سائل هم، این کلمه به معنی مایع نیز کاربرد دارد، منظورم این بود که احتمال داره به خاطر مایعی که ازش استخراج میشه و کاربردهای مذکور رو داره اسمش رو سائل گذاشتن.
بله، البته فکر می کنم به صورت سائل متداول هست نه ساعل، که در این صورت فرضیه شما در مورد سرفه کننده، زایل میشه…
این نهنگ که به نهنگ اسپرم هم شناخته میشه، که احتمالا سائل اشاره به اسپرم داره.
چون ارگان تولید اسپرم در سر این حیوان هست، و روغن اسپرم مستخرج در شمع سازی و… کاربرد داره.
استنباط من اینه که به دلیل همین کاربرد اسپرم هست که به اسم سائل شناخته میشه.
البته امبرگریس ماده ای هست که حاصل واکنش هایی در دستگاه گوارش این نوع نهنگ هست، که میتونه از طریق دهان یا مخرج نهنگ وارد آب بشه.
خب شما کلا قضیه رو آش کردین که
اسم این نهنگ اسپرم وال هست اما از اسپرمش چیزی درست نمیشه
سائل هم به معنی گدا هست که هیچ ربطی به قضیه نداره
شمع رو از چربی حیوانات میسازن نه اسپرمشون
اساسا من میگم چه سائل چه ساعل نباید برای تفهیم کلمۀ عنبر استفاده بشه. عنبر یا عنبر نهنگ خودش مفهوم رو میرسونه
کیوان جان در مورد اکورد کهربا خیلی خوب توضیح دادی تمام اطلاعاتی که نیاز داشتم رو از این مقاله عالی گرفتم. شخصا برام همیشه سوال بود چطور میان از یه فسیل اسانس میگیرن و جالب بود برام. ممنون بخاطر تلاشتون توی گروه سمور
بله کیوان خان، بومی شمال غرب دریای مدیترانه هست درخت عنبر ساعل. که خود ابن درخت از خانواده درختان آلتینجیاس هست.
شبیه درخت چنار هست برگهاش…
مصریان از صمغ این درخت در ترکیبی که برای مومیایی کردن اجساد استفاده می کردن، به کار می گرفتند…
ظاهرا اکسیر عشق کلئوپاترا نیز ترکیبی از این رایحه بوده.
مسئله همینه که اسم این درخت تو فارسی با اسم عنبر نهنگ یکی هست. بنابراین استفاده از هر کدوم این واژه ها مجاز نیست. واژه ساعل به نظر میاد از بیخ اشتباه باشه چرا که تو عربی به معنی سرفه کننده هست و حدس میزنم بخاطر اون ذهنیت که نهنگ کلوخ رو استفراغ میکنه بهش عنبر ساعل میگن. خب میدونیم که نهنگ اون رو استفراغ نمیکنه. از مقعد دفع میکنه. یا اینکه نهنگ رو سلاخی میکنن برای بدست آوردن کلوخ که عملی وحشیانه هست
آکورد کهربا تو عطر آمبرا از برند امنیا پروفومی، که از همراهی پررنگ صمغ لادن و وانیل تشکیل شده خیلی گیرا از آب دراومده.
واقعا دلربا هستن رایحه های کهربایی.
درود و سپاس
کهربای سایکدلیک رو خیلی دوست دارم. حسابی نرم و ملایمه.
از همین برند امبر پرمیر هم کهربای خوبی داره
بسیار عالی خسته نباشید کلی چیز یاد گرفتم
کیوان عزیز ممنون از متن پیچیده این دفعت. من یه چیزی رو متوجه نشدم. تمام آکوردهای کهربا نباید بوی نزدیک به هم داشته باشن؟ میشه توی یکیشون مثلا وانیلین نباشه یا استیرکس نباشه؟ و غیر از امبر ۸۳ چه امبرهای معروفی داریم که تو کارهای معروف استفاده شده؟
اکوردها زیادن و متنوع. بوهاشون هم تقریبا تو یه راستاست اما لزوما شبیه هم نیست. وانیل جزو بلامنازعۀ کهرباست