شاعرانه، نوستالژیک و پرشور: مصاحبه اختصاصی سمور با Sultan Pasha
توی دنیای امروز که به دلیل سرعت بالای زندگیِ فست فودی کیفیت مفهومی نوستالژیک پیدا کرده و همه چیز برای مصرف کوتاه مدت و با عمری کمتر ساخته میشن، یک نفر بازگشتی زده به قرنها پیش وقتی که عطرهای سنتی و روغنهای عطار رواج داشتن. ترکیباتی که نسل اندر نسل در طول زمان مسیر طی کردن تا به امروز رسیدن. برخی از شما مسلما با اسم Sultan Pasha آشنا هستین. خیلی از شما هم تابحال این اسم رو نشنیدین. سلطان پاشا عطرسازی خودآموخته هست با تباری شرقی که تو لندن زندگی و کار میکنه. آدم خوش قلب و مهربونی هست و تقریبا ممکن نیست باهاش تماس بگیرین و جواب نده. البته این روزها طول میکشه جواب بده چون همین محبوبیت و صمیمیتش راهش رو به موفقیتهای بعدی باز کرده و قراره پروژه های جالبی رو شروع کنه.
مبحث روغنهای عطار توی ایران بخاطر شک و عدم اطمینانی که به روغنهای مترویی وجود داره تو هاله ای از ابهام مونده. بله خب از نظر ظاهری خیلی میتونن شبیه باشن اما دقیقا دو مقولۀ کاملا متفاوت و مجزا هستن، که از نظر کیفیت یکی میشه پراید و اون یکی مازراتی! همونطور که پیشتر توی پست آمواژ هومیج توضیح داده بودم، روغنهای عطار کلاس متفاوتی از عطر هستن.
سمور: سلطان پاشای عزیز، از اینکه برای این مصاحبه زمان جدا کردی ازت متشکرم. جا داره یادآوری کنم این مصاحبه به صورت انحصاری برای سایت سمور و بلاگ شخصی من (Pierre de Nishapur) صورت میگیره. بذار با یه سوال در مورد خودت شروع کنیم. سلطان پاشا کیه و چطور به عطرسازی علاقه مند شدی؟
سلطان: هاهاهاها! سلطان پاشا کیه… از اونجایی که مدام در حال کشف و یادگیری چیزهای جدید هستم، حتی خودم هم خودم رو نمیشناسم. اما بذارین اینطوری معرفی کنم: یه شخصِ خورۀ علم که راهش رو تو علم ادامه نداد اما همواره عاشق شیمی و دنیای پیرامونش هست. من تا یه درجاتی توی دانشگاه در رشتۀ بیوشیمی تحصیل کردم اما بنا به یک سری اجبارات زندگی رفتم تو کار بانکداری تا خرج زندگی رو دربیارم. برای ده سال توی این زمینه خدمت کردم تا وقتی که بخاطر مشکلات سلامتی جدی ترکش کردم. بنابراین به شغلم وقفه دادم و این همون دوران تاریکی شد که خودم رو کشف کردم… همه تیکه های پازل من افتادن سر جاشون تا من شکل بگیرم.
همیشه به عطر علاقه داشتم، از همون سالهای کودکی وقتی سه ساله بودم توی صندوق پدربزرگم دنبال باقیمانده های چیزایی میگشتم که یه زمانی از مکه آورده بود، و از هر چیزی جذابتر شیشه های خوش تراش کوچیکی بودن که توشون روغنهای غلیظ تیره رنگ بود و بوی گیرا و نافذی داشتن. جدا از اینا با وجود اخطارهای مادرم با کلکسیون بزرگ عطرهاش بازی میکردم. شنل شماره ۵ (Chanel No5)، میس دیور (Miss Dior) و دیوراما (Diorama)… میبینین که من همیشه عاشق عطرها بودم.
اولین تلاشهام برای ساختن عطر برمیگرده به دورانی که توی بانک کار میکردم. اطرافیانِ همیشه بی علاقه به هیچ چیز باعث میشد تنها مـُفّر من از دِپرسی خرید ماهانۀ مقدار اندکی مواد خام عطرسازی باشه که با خودم سر کار میبردمشون. وقتی سر کار بودم این مواد رو تست میکردم و من رو به عوالم دیگه میبردن. بعدش که میومدم خونه سایتهای مختلف و کتابهای آنلاین مربوط به عطرسازی رو مطالعه میکردم تا برای خریدهای بعدی ذهنیت داشته باشم. به همین منوال که خریدها هر بار بیشتر میشدن و به جای مقدار کم بطری کامل از مواد خام رو میخریدم، تو سال ۲۰۰۹ روغنهای عطار آمواژ که تازه بیرون اومده بودن رو کشف کردم و واقعا مخم سوت کشید! به نظر من اونها هنرِ محضِ عطرسازی بودن و من که در حیرت به سر میبردم که چطوری ساخته شده بودن خودم رو بار دیگه درست مثل همون سلطان سه ساله حس کردم که جعبۀ پدربزرگ رو بهم میریخت.
به دلیل مراحل درمان بیماریم اون تب خرید و ولخرجی قطع شد و مجبور شدم از کار هم مرخصی بگیرم. بخاطر تاثیر داروها حتی نمیتونستم از روایح لذت ببرم و هر بویی بهم حس تهوع میداد. خدا رو شکر که سریعا متوجه شدم که تحت درمان اشتباه قرار گرفته بودم و بعد از اون موقع بود که حس میکردم اشتیاق عجیبی به روایح دارم. شروع کردم به استفاده از عطرهای آمواژ عطار که داشتم و خیلی جالب بود برام که به راحتی میتونستم ساختار نتها رو بخونم و ببینم. در نتیجه سعی کردم اولین ساختۀ خودم رو بسازم و از حاصل کار خودم شوکه شدم! حاصل کار Incense Royale (یکی از محبوبترین و پرفروشترین کارهای سلطان پاشا) هست. بعد از اون دومین ترکیب رو با مصالحی متفاوت تر و ماجراجویانه برای همسر عزیزم ساختم که عطر Shadee شد.
و اینطوری شد که من شروع کردم به عطرسازی.
سمور: چطور شد که به روغنهای عطار رو آوردی و نرفتی سراغ عطرهای متداول؟
سلطان: من همه طور عطر رو دوست دارم. مخصوصا اگه ترکیبی حرفه ای حاوی مواد با کیفیت باشه. پس نمیتونم بگم که صرفا طرفدار عطارها هستم و اونها رو به عطرهای الکل دار ترجیح میدم. اما این رو هم باید بگم که عطارها خوبیهایی نسبت به عطرهای الکل دار دارن.
- بدون نگرانی از محدودیتهای پستی میتونین همه جای دنیا بفرستینش
- بیشتر عطارها بسته به مواد تشکیل دهنده شون، نسبت به عطرهای الکل دار خیلی بهتر میمونن و از اونجایی که رطوبتی یا مادۀ خارجی دیگه ای توشون نیست میتونن دهه ها بیشتر از عطرهای الکل دار سالم بمونن.
- ترکیبشون میتونه پیچیده تر از عطرهای الکل دار باشه و موندگارتر هستن.
- خیلی عالی کهنه میشن. تصور کنین عطار ۵۰ ساله که تو ترکیبش عود، پچولی و چوب سندل هست.
سمور: نکات جالبی بودن. حالا یه سوال متداول در مورد روغنهای عطار هست که چه خصوصیاتی روغنهای عطار رو از عطرهای متداول جدا میکنه؟ آیا این روغنها توی الکل عطرسازی حل میشن؟
سلطان: اونچه غالب عموم دربارۀ روغنهای عطار میدونن در واقع همون مخلّط هست، اما خب گفتن واژۀ عطار راحتتره و به این منوال این واژه رو بکار میبرن. توی ساخت یک روغن عطار واقعی مواد خام، مثلا رز و چوب سندل، با هم توی دیگ تقطیر ریخته میشن تا اسانس مورد نظر رو بسازن. اما چیزی که من میسازم مخلّـط هست نه روغن عطار چون اسانس ها و ابسولوتها رو جداگانه با هم مخلوط میکنم. ترجیح میدم همه عناصر از شروع تا پایان رو جداگانه داشته باشم تا اینکه مواد رو مثل روش ساخت روغن عطار با هم تقطیر کنم، بنابراین چیزی که من میسازم کاملا آرتیزان هست.
بعضی از ترکیبات من صددرصد طبیعی هستن، به عنوان مثال Pure Incense، اما بعضی های دیگه ترکیب مواد طبیعی و سنتتیک هستن. برای این متود من سه تا قانون دارم:
- مطمئن شم که مواد سنتتیکی که استفاده میکنم واقعاً لازم هستن و کمترین حجم ممکن رو استفاده میکنم.
- مطمئن میشم که توی هر ترکیب بیشتر از ۱۵% حجم کل رو مواد سنتتیک تشکیل ندادن.
- از مواد سنتتیکی استفاده میکنم که طبیعی هستن¹، نه مواد سنتتیکی که کاملا انسان-ساخت هستن.
بیشتر ترکیبات من قابل حل شدن تو الکل هستن.
سمور: روغنهای عطار بسیار متراکمتر از عطرهای معمولی هستن و اسپری نمیشن. خب الان سوال اینه که چطور باید یه روغن عطار رو استفاده کنیم؟
سلطان: روش استفاده خیلی ساده هست: یه قطره از عطر رو بذارین کف دستتون بعد با انگشت کوچیک بردارین و جاهای مختلف کف دست نقطه بذارین و بعد کف دستها رو به هم بمالین و وقتی کامل به دستها مالیده شد طوری که انگار دستتون خیسه و میخواین با پیراهنتون خشکش کنین دستاتون رو بمالین به لباستون!
سمور: شایعه هست که روغنهای عطار روی هر پوستی یه جور بازی میکنن، نظر تو در مورد این موضوع چیه؟
سلطان: البته همینطوره. فکر کن چقدر کسل کننده میشد اگه عطرت دقیقا مثل یکی دیگه بود. مثلا، اگر الزامی در کار نباشه کسل کننده نیست اگه کسی یونیفرم بپوشه؟ از دید من عطر حالتی از تعریف خودمون هست تو دنیایی که به سمت کسل کنندگی و یکنواختی میره. بنابراین، اینکه عطر روی هر کس واریاسیون متفاوتی رو ارائه بده خودش نوعی زیبایی هست. این دقیقا دلیلی هست که من از عطرهای مدرن و امروزی خوشم نمیاد و به عطارها علاقه دارم. شما میرین توی متروی لندن و دریایی از مردم اونجا هستن و تنها چیزی که به مشام میرسه هوایی هست که از انواع مختلف اصل و فیک اونتوس کرید، عطرهای آیزو ای سوپر دار، امبروکسان، هدیون یا الدرون (همگی نُتهای پرکاربرد و پر بازخورد عطرهای دیزاینر هستن) اشباع شده.
سمور: جالبه که این گونۀ سنتی و قدیمی عطرسازی توی دنیای غرب معمولا با قیمت گزاف و توی دسته بندی کالاهای لوکس ارائه میشه. دلیلش چیه؟
سلطان: از ساخته های خودم بخوام بگم سه عامل دخیل هستن: اول مواد بکار رفته که قیمت بالایی دارن، دوم زمانی که خرج ساختن این ترکیبات میشه، سوم پیچیدگی ترکیبات. در مورد بقیه برندها چیزی نمیدونم که بخوام حرفی بزنم.
سمور: گفتی زمان. این مقوله از عطر به عطر و از عطرساز به عطرساز متغیر هست. برای روغنهای عطار چطور؟ معمولا چقدر وقت خرج یه ترکیب میکنی؟
سلطان: همونطور که گفتی از عطر به عطر متغیر هست. معمولا بین ۱ سال تا ۸ سال طول میکشه که یه کارم رو بسازم این نه تنها به زوایای تکنیکی ترکیب کردن عناصر تشکیل دهندۀ عطر، بلکه به زمان استخراج هر کدوم از مواد خام تشکیل دهنده هم بستگی داره. به عنوان مثال برای هر سه عطر Jardin de Borneo Gardenia، Al-Hareem و Irisoir از یک نوع چوب سندل استفاده کردم که برای پیدا کردنش به قیمت معقول خیلی زمان خرج شد و نهایتا از میسور هندوستان خریداری کردم و بعد مدت بسیار زیادی خرج استخراجش شد تا اونطور که میخوام در بیاد. رایحه ای شیری، خامه ای و گلی میخواستم و نمیخواستم چوبی و دودی باشه.
سمور: هر ساله تعدادی از مواد عطرسازی طبیعی یا سنتتک به دلیل مسائل بهداشتی یا موارد دیگه از دور خارج میشن و ممنوع اعلام میشن. توی این لیست معمولا مواد طبیعی هم قرار دارن. با وجود این مسائل آیا هر گونه تهدیدی از طرف روغنهای عطار (یا مخلط ها) وجود داره که مشتری این محصولات بهش دقت کنه؟
سلطان: من عطرهام رو با وسواس یک عطر سفارشی (Bespoke Perfume) میفروشم و اول از مشتری میخوام که سمپل عطر رو استفاده کنه که مقدار کمی از عطر توش هست، و ببینه که با شیمی پوستش چطور همخوان میشه. همچنین همۀ موادی که توی عطرهام استفاده میکنم از شرکتهای معتبر و قابل اعتمادی مثل فرمنیخ، آی اف اف و آلبرت ویـِه هستن. موادی که احتمال ریسک آلرژی رو بالا میبرن هم با احتیاط و تو مقیاس کم استفاده میکنم. توی خیلی از مواد پیرامون ما مواد آلرژیک وجود داره، توی شوینده ها، غذا، دارو، که میتونن روی یه نفر هیچ تاثیری نداشته باشن و زندگی یک نفر دیگه رو میتونن خراب کنن. بنابراین وقتی سمپل یه عطر ایجاد آلرژی میکنه خب نباید استفاده ش کنین.
بعضی از مواد طبیعی مورد استفاده توی عطرسازی هزاران سال هست توسط انسان به عنوان غذا استفاده میشن. مثل زعفران، میخک، خزۀ بلوط، مرکبات و غیره. اما اینجا توی غرب ما کلی قوانین و باید و نباید در مورد این مواد داریم. فقط چون درصد کمی از جمعیت اروپاییها آلرژیک هستن محدودیتها به کل تعمیم داده شده. واقعا شرایط اسف باری هست.
سمور: ساخت عطار زحمت زیادی میخواد و هزینه هنگفت. آیا خروجی داره برات که برای طولانی مدتی بسازی؟
سلطان: بد هم نیست. محبوبیت روغنهای عطار داره روز به روز بالاتر میره، خدا رو شکر. به نظر میرسه مردم یکی پس از دیگری دارن علاقه مند میشن، هرچند روندش کُنده.
سمور: برگردیم به خواستگاه تو. اگه اشتباه نکرده باشم اصالتا هندی بودی. جایی که عطرها و روایح غنی هستن و کامل. آیا این خواستگاه به عطرساز شدن تو کمک کرد؟
سلطان: مادرم شرق پاکستان بدنیا اومد. جایی که امروز بهش میگیم بنگلادش. اما خانواده ش اصالتا اهل کلکته بودن. پدربزرگ و مادربزرگش هم اهل اصفهان بودن. پدرم بنگلادشی بود. حالا بخوام اینا رو وصل کنم به عطر، خب… از کجا بگم؟! وای بذار این رو بگم که بعد از هر نماز جمعه پدرم یا داییهام از مغازه های بیرون مسجد برام عطر میخریدن. چقدر برام جذاب بودن اون عطرا.
سمور: الان تو انگلیس زندگی میکنی، اینجا چی؟ آیا انگلستان توی الهامات تو نقشی داره؟
سلطان: بله مسلما. من اینجا بدنیا اومدم و مدت خیلی طولانی اینجا زندگی کردم. وقتی موضوع ساختن عطرهام هست واقعا نمیتونم به یک کشور فکر کنم، بلکه به احساسات فکر میکنم و خاطرات رو به عطر ترجمه میکنم. بعضی افراد احساساتی اشعار خوبی مینویسن، بعضیا نقاشی های زیبایی میکشن، یا مجسمه های زیبا میسازن، من سعی میکنم همون کار رو با مولکولها بکنم.
سمور: برسیم به موضوع عنوانهای عطرهات و ایده های پشت این اسامی. در یک نگاه، پیش از اینکه این روغنها رو تست کنم، اینطور به نظر اومد که از هر دسته بندی عطر یه چیزی ساختی. مثلا یه عطر تنباکویی، یه عطر زنبقی، یه عطر رُزی…
سلطان: حقیقتش اینه که زیاد توی پیدا کردن نام مهارت ندارم اما اکثر نامها از روی عنصر کلیدی ترکیبشون انتخاب شدن. تو برخی هم حس و احساسی که میخواستم برسونم نقش اساسی رو توی نام عطر ایفا میکنن.
سمور: منبع الهامات و ایده هات چیه؟ کارهای کلاسیک و معروف آیا انگیزه بهت میدن برای خلق عطر؟
سلطان: یه سری چیزا بهم انگیزه میدن اما انگیزۀ اصلی حسها و الهامات خودم هست. من آدم شدیدا احساساتی هستم که مودهای مختلفی داره؛ یکی از دلایلی که من از افسردگی حاصل از دو-چهرگی رنج میبرم. در ابتدا مثل لعنت بود! بعدش به کمک عطرسازی همه اون انرژی ها رو به سمت درست کشیدم. بنابراین وقتی عطر میسازم سعی میکنم احساساتم رو توی اون ترکیب حل کنم. یه مقوله دیگه که خیلی تحت تاثیرم میذاره و بهم انگیزه میده خاطرات و احساساتی هست که از عطرهای کلاسیک نشات میگیره. به عنوان مثال Guerlain Djedi.
وقتی نخستین بار “جدی” رو تست کردم شدیدا حس تاریکی بهم داد اما آرامش بخش بود. حس آرامشی که فقط توی سکوت و تنهایی حس میشه. با اینکه اون لحظه اطرافم شلوغ بود یه آن به درون خودم سفر کردم. این عطر انگیزۀ عظیمی بهم داد تا Thebes رو بسازم. “جدی” من رو واقعا تحت تاثیر قرار داده بود و احساساتی شده بودم. وقتی شروع کردم به آنالیز عطر و نتهاش وارد دنیای جدیدی شدم و چیزی جدید بهم یاد داد. من یه مجموعه عظیم از عطرهای ساختۀ پیش از ۱۹۵۰ دارم که مثل کتابهایی هستن که توسط استادان نوشته شدن.
سمور: خب الان این سوال برام پیش اومده که چطور میشه از یک کار کلاسیک که مثل همۀ عطرها بیس الکل داره الهام گرفت در حالی که ساختار روغن عطار با عطر الکل دار کاملا فرق داره؟
سلطان: توی الهام گیری از کارهای کلاسیک من سعی میکنم از وجوه و زوایای کاراکتر یک کار الکل-دار ایده بگیرم برای اینکه اون زوایا رو توی ساختار روغن عطار بکار ببرم. نه اینکه خودشون رو به صورت عطار بسازم.
همونطور که میدونی زوایا و داینامیکهای عطارها و عطرهای الکل دار خیلی فرق دارن. یه روغن عطار روی پوست مثل یه قطره جوهر هست روی کاغذ. آروم آروم پخش میشه روی کاغذ همونطور که روغن روی پوست لایه لایه با حرارت بدن باز میشه تا نهایتا به قلبش میرسه. اما عطر الکل دار مثل بوم نقاشی شده هست. همۀ عناصر یکجا حضور دارن. هدف من تو الهام گیری از کارهای کلاسیک اینه که بتونم اون بوم رو مثل چندین لایه تصور کنم.
سمور: با این حساب یعنی خلاقیت توی روغنهای عطار علی رغم روش ساخت سنتی و اجتناب از مواد سنتتیک غیر طبیعی میتونه مثل عطرهای متداول بی حد و مرز باشه؟ واضحتر بگم، آنتوان لی برای عطر سیکغیسیون منیفیک یک اکورد حیوانی جدید ابداع کرد که رایحه ای انسانی داره. آیا میشه به همچین دستاوردهایی توی روغنهای عطار فکر کرد؟
سلطان: البته که میشه. فرق اصلی بین روغنهای عطار و عطرهای متداول متودولوژی و تکنیکهای ساخت هست وگرنه باقی ماجرا یکیه و میشه با در نظر گرفتن اون تکنیکها و روشهای ساخت به خلاقیت و ساختارشکنی هم دست زد.
سمور: ماده ای یا نُتی هست که خیلی بهش علاقه داشته باشی؟
سلطان: من عاشق عنبر نهنگ هستم، همچنین روغن رز سفید (رز آلبای اروپایی) و چوب سندل با کیفیت. اینها رو از بین یه عالمه چیزای دیگه بیشتر دوست دارم.
سمور: در مورد بوهایی که اصلا خوشت نمیاد چطور؟
سلطان: من از بوی مشک سنتتیک که توی محصولات خشکشویی و شوینده ها وجود داره اصلا خوشم نمیاد.
سمور: برند Sultan Pasha Attars رو تو سه کلمه چطوری توصیف میکنی؟
سلطان: شاعرانه، نوستالژیک و پرشور
سمور: در پایان به عنوان یک عطرساز خودآموخته پیشنهاد و نصیحتت به مخاطبان سمور که به عطرسازی علافه مند هستن اما فرصت تحصیل توی مدارس عطرسازی اروپا رو ندارن چیه؟
سلطان: همونطور که میدونی راه من توی عطرسازی یه خرده متفاوت بوده و به بخت و اقبال بسته بود برای همین نمیتونم چیز خاصی بگم اما میتونم بگم به راهی که جلوی پاشون هست اعتقاد داشته باشن، تا میتونن مطالعه کنن و دنبال دانش دیکته شده و بایدها و نبایدها و تحصیلات آکادمیک نباشن. شوقشون رو از دست ندن چرا که راهی که به دانش باز میشه از شوق میگذره.
سلطان عزیز از اینکه تو دوران مداوا و با این همه مشغله کاری وقتت رو برای سمور باز کردی و این مصاحبۀ طولانی رو تقبل کردی ازت بی نهایت ممنونم.
- منظور از مواد سنتتیکی که طبیعی هستن موادی هست که توی طبیعت وجود دارن اما نمونۀ رایحۀ اونها توی لابراتوار شبیه سازی میشه. مثلا بوی رز یا بوی میوه ها یا بوی چوب عود که همگی توی طبیعت هم موجود هستن و میشه به صورت طبیعی هم استفاده شون کرد اما به هر دلیلی رایحۀ اونها توی لابراتوار ساخته میشه. در کنار این مواد، مواد سنتتیکی هم وجود دارن که کاملا انسان-ساخت هستن و نمونه هاشون توی طبیعت وجود نداره مثل آیزو ای سوپر یا اکورد خون یا شیر که یا توی طبیعت وجود ندارن یا نمیشه به صورت طبیعی توی عطر استفاده شون کرد.
از خوندنش لذت بردم ، کیفیت مصاحبه ها بالاست و سوالاتی که پرسیده میشه به جا و کامل هست . موفق باشی کیوان جان
ممنون از این مطلب بسیار عالی و مفید . چون مصاحبه است و طولانی تر از ریویوها است گذاشته بودمش سر فرصت با دقت و حوصله بیشتری بخونمش .
در صورت امکان با Antoine Maisondieu هم مصاحبه کنید ، مرسی . با احترام
واقعا دوست دارم برم تو این رشته کار کنم.البته الان فروشنده عطر هستم اما دوست دارم حیلی اکادمیک تر و حرفه ای تر برم جلو و نمیدونم از کجا شروع کنم.هر بار که اینارو میخونم قلبم انگار از سینه میخواد در بیاد.هاها
من تعدادی از عطرهای پاشا رو تست داشتم ، عمیق و با کیفیت ( بخاطر مواد مصرفی مرغوب ) البته برای دوستانی که خیلی کنجکاو هستند شاید زیاد جذابیت از نظر رایحه نداشته باشه ! شما تصور کن یکی از عطرها بوی چرمی که روش قیر ریخته باشی با مقداری سرکه تفتش داده باشی میداد ! البته از اون طرف هم عطرای بینظیر دیگه ای هم داشت ، که توضیح در بضاعت علم و وقت حقیر نیست ! . در کل خالی از لطف نیست و ١٠٠ البته که اگر نقدینگی داشتم کل کلکسیون سلطان پاشارو بغل میکردم ؛) مرسی از سمور بابت مصاحبه
سوال دیگری هم داشتم که الان به ذهنم اومد،بر اساس چیزی که سلطان پاشا گفت فرقی بین یک مخلّط و پارفیوم خالص وجود نداره،درسته؟
چرا حجم استفاده از مواد سنتتیک توی عطر با مخلط فرق داره
خیلی ممنون بابت مصاحبه
تو ابن مصاحبه ها یک چیزی خیلی برام جالب بود،اینکه همه مثل گرلن ها یا روژا داو از دوران جوانی به صورت تخصصی عطرسازی رو شروع نکردن،فرد بعد از ۴۰ سال زندگی بالاخره فرصتی پیدا کرده که درون خودش رو مکاشفه کنه و از اونجا به عطر رسیده،این یعنی هیچ وقت از رویاهات دست نکش،یک سوالی داشتم،با توجه به فرق مخلّط و روغن عطار،برندی رو می شناسی که روغن عطار تولید کنه؟به نظر می اد چنین چیزی در سطح عرضه گسترده موجود نباشه
من تا جایی که میدونم کسی روغن عطار رو در حد برند کار نمیکنه. حتی عطارهای آمواژ هم در واقع مخلط هستن.
چه مصاحبه جالبی. ممنون کیوان. هر کدوم ار ویال های عطرهاش چند میله؟ قیمتاشون چجوریه؟
تو کلکسیون عطرای قدیمیشو دیدی؟
کلکسیونش رو ندیدم نه. قیمت عطراش با هم فرق دارن. تو ebay میفروشه
خیلی ممنون، بسیار عالی
آقا یه پیشنهاد برا اون زمانی که انشالله میرسه..
این روغن ها چون نسبت به سمپل های دیگه بسیار باارزش تر و بدست نیاوردنی تر هستن ، بنظرم بجای اینکه یه پک سمپل به یک نفر برسه با قرعهکشی.. یه سفره ای پهن کنیم دور هم نفری یه لقمه روغن بزنیم دیگه ???
بین پایه های ثابت و وفادار ??منظورم اصلن خودم نیستا?
خیلی خیلی ممنون که مصاحبه خوبی انجام دادی و اینبار سوال های بعدی هم در جوابی که سلطان داده بوده بود.
و در نهایت امید میرفت سلطان پاشا از این عطارها سمپل بده قرعه کشی کنی و دلی شاد بشه. امکان داشتن روغن های عطار برای ما چیزی در حد رویا هست
راستش تایماز فرستاده بود دو بسته اما هرگز نرسید. گفتش دوباره میفرسته. من هم منتظر میمونم اگه رسید اون موقع غافلگیرتون میکنم.
خوندن اینطور سرگذشت ها خیلی حالمو خوب میکنه وخیلی هم بد…
من کسی هستم که به این رویاها فکر میکنم…
اگر مواد مورد نیاز ساخت عطر توی ایران قابل دسترسی بود……..
?
*راستی.. من هرجا عکس این گرلن جدی رو میدیدم فکر میکردم اسمش «الله» هست!
ممنون برای این مصاحبه خوندنی ????
خدا قسمت من هم بکنه که از این روغن های عطار تست کنم آمین???