یکشنبۀ بارانی – قسمت شانزدهم: امپراتور وانیلی
گرلن – شلیمار (Guerlain – Shalimar)
سال تولید: ۱۹۲۵
گروه بویایی: شرقی (Oriental)
عطار: ژاک گرلن (Jacques Guerlain)
برای نشون دادن ابهت و قدرت شلیمار همین کافی که بگم “به یه جایی رسیدم که دیدم شلیمار رو معرفی نکرده نمیتونم لیست یکشنبه ی بارانی رو گسترش بدم”. چرا که برای معرفی خیلی از عطرها مخصوصا عطرهای شرقی باید از شلیمار گفت و از شلیمار شنفت. نه فقط من، که هر کس که به نوعی با عطر و عطرسازی درگیر هست، مگر بی انصاف باشه یا غرض داشته باشه اگه ابهت این غول شرقی رو انکار کنه. دیگه بالاتر از عطرساز روس تبارِ خانه ی شنل، ارنست بو، نیستیم که میگفت “وقتی من از [دوز بالای] وانیل تو عطرم استفاده میکنم حاصل کار دِسِر کاراملی هست، وقتی گرلن از [دوز بالای] وانیل استفاده میکنه حاصل کار شلیمار میشه”.¹
شلیمار، این قدیمی ترین غول شرقی تاریخ و در عین حال پر طرفدارترین و مشهورترین مرجع عطرهای شرقی رو از چه زاویه ای برانداز کنم که بی کسر و کم نقل کرده باشم؟ باید قبر ژاک گرلن رو برای چنین شاهکاری طلا گرفت. این عطر به نوبه ی خودش یک سنگ بنای بسیار مهم و مطرح در همه ی اعصار به حساب میاد. بماند که درخشش گرلن تو روزگاری که از هر سوراخ سمبه ی جوامع غربی یک نوبر و شاهکار هنری بیرون میومد، نامنتظره نبود. تو دورانی که آرت دکو بر سلیقه ی مدرنیسم قرن بیستمی حکومت میکرد، فیتسجرالد با کتاب “گتسبیِ بزرگ” تو همون سال ۱۹۲۵ امضای دهه ی بیستم رو روی ادبیات حک کرد. طلوع موسیقی جز آمریکایی بود توی کاباره های بالاشهر پاریس. سمفونی شماره یک دمیتری شوستاکوویچ تو سالنهای اجرا و اُپرای توراندوت اثر جیاکومو پوچینی یکسال بعدش. عصر عصر پابلو پیکاسو بود و فرنان لِژه بود و درخشش سوررئالیستها. دنیا میجوشید از هنر و زیبایی. واقعا انتظار دارین نابغه ی خاندان گرلن چیزی کمتر از میتسوکوی ۱۹۱۹خلق کنه؟² نه، اون درخشانترین تاج غرور گرلن رو ساخت. شلیمار کبیر، امپراطور وانیلی و سمبل عشقی فرازمینی.
عشق فرازمینی گفتیم، اما این شیداگونگی به غرب نمیخوره، مگر اینکه ژاک گرلن مثل خیلی از هنرمندان دیگه عمیقا تحت تاثیر داستان عشق شیدا گونه و شرقی شاه جهان قرار گرفته باشه. شرق همواره با پیچیدگیش الهام بخش هنرمندان غربی بوده. پربیراه نگفت هنری ماتیس که “هرآنچه داریم از هنر شرق است”. شاه جهان در سال ۱۶۴۲ باغی رو در اطراف لاهور (امروز در پاکستان قرار داره) برای معشوقه و همسرش، ممتاز محل، ساخت به نام باغهای شلیمار. این نام در زبان سانسکریت به معنی “معبد عشق” هست. این مجموعه باغ شامل کوشکها و مسجد و فواره ها و حوضها و آبشارهای ساختگی هست و درختان و گلهای غیر بومی که از نقاط مختلف جهان آورده شده بودن. پس از مرگ ممتاز محل حین زایمان چهاردهمین فرزندش، شاه مقبره ی تاج محل رو برای خواب ابدی متاز محل میسازه. یک شاهکار معماری دوران مغول و امپراطوری گورکانی (حکومتهای مغولیِ اسلامیِ هندوستان). این باغ و ماجرای عشق شاه به همسرش الهام بخش گرلن برای ساخت معروفترین عطرش میشه.
برسیم به فرمول جادویی این عطر. همه چیز از متوکسی-تری-هیدروکسی-بنزالدهید (Methoxy-3-Hydroxy-Benzaldehyde) شروع شد. خودمونی بخوام بگم، وانیلین یا وانیل سنتتیک. خیلی کوتاه در مورد وانیل سنتتیک بگم. تو ۱۸۵۸ نیکولاس تئودور گوبلی (Nicolas-Teodor Gobley) برای اولین بار موفق به کریستالیزه کردن عصاره ی وانیل شد. تو ۱۸۷۴ فردیناند تیِمان (Ferdinand Tiemann) و ویلهلم هرمان (Wilhelm Hermann) موفق به استخراج وانیلین سنتتیک از پوسته ی درخت کاج شدن. شرکت این دو عزیز (Haarmann & Reimer) بعدا با شرکت دراگوکو (Dragoco) ادغام و یکی از ۵ غول رایحه سازی دنیا یعنی سیمرایس (Symrise) رو تشکیل دادن. دو سال بعد کارل ریمر (Karl Reimer) از منبع سنتتیک دیگه ای به نام گایاکول (Guaiacol) وانیلین رو استخراج کرد. لابراتواری به نام دلایر (De Laire) حق امتیاز این محصول رو میخره که اسمش رو اتیل وانیلین میذارن و اون رو به گرلن معرفی میکنه برای عطرهاش. خب همونطور که حدس میزنین گرلن که اساسا تو زمینه ی وانیل استاد بود دست پس بهش نمیزنه و اون رو به عنوان یک عنصر کلیدی توی عطرهاش استفاده میکنه. ژاک گرلن با اضافه کردن اتیل وانیلین به یک بطری از عطر ژیکی (Jicky) متوجه قدرت این ماده میشه و خب باقی ماجرا رو میدونین دیگه.
ژاک گرلن همیشه معتقد بود رایحه ی وانیل یک افرودوسیاک قدرتمند هست و قوای جنسی رو تحریک میکنه. شکی نیست که ذائقه ی انسان به سختی میتونه منکر جذبه و زیبایی بوی وانیل بشه. این رو پیشتر توی این مقاله هم توضیح داده بودم. گرلن این رو میدونست و میدونست عطری با دوز بالای وانیل و مرکبات قدرتمند، برعکس لوغ بلو (L’Heure Bleue) که شدیدا فرانسوی-پسند هست، میتونه به محبوبیت بالای جهانی برسه. تییری وَسِر، عطرساز خانه ی گرلن در مورد اضافه کردن وانیلین به یه بطری ژیکی میگه: “این اصلا راحت نیست که بشه به ژیکی دوز بالای وانیلین رو اضافه کرد”³ و ادامه میده که “کار کردن با دوز بالای وانیل بدون اینکه حاصل کار بوی دسر و کارامل بده استادی محض میخواد”. علیرغم شیرینی بالای شلیمار، میبینیم که این عطر اصلا بوی دسر و کارامل نداره، برعکس بویی اغواگر و شهوتران داره. در حالی که خیلی از مردم رایحه ی وانیل رو با بوی کیک و وانیل شیرینی پزی میشناسن، وانیل عطرسازی، و وانیل طبیعی بویی سوخته و فنولیک (چرم مانند) شبیه بوی پلاستیک سوخته داره.
شلیمار رایحه ی بسیار غنی و سرراستی داره که وانیل و فضای پودری و رزینی توش موج میزنه. رایحه ای شرقی، شبانه، مخملی و تقریبا عربی که به من حس اندرونی یه خانه ی قدیمی رو میده که سایه روشنهای آفتابِ رد شده از پنجره های طَـنَـبی بهش اُبهتی خیره کننده داده. زنبق و برگاموت قدرتمندِ این عطر (سمپلی که من دارم مرکباتش بخاطر سن زیادش کمرنگ شده) در کنار اکورد وانیل و رزین اوپوپوناکس (رزینی معروف به مرّ شیرین و از همون تیره) حس پودری زنونه و بستری چرمی و کهربایی رو به خوبی القا میکنن. اما اگه میپرسین چطوره که شلیمار این همه طرفدار مرد هم داره، جواب پشت نُت سیوت نهفته هست. نُتی که هم به بطن رزینیِ عطر جون میده و اون رو وحشی و شرقی و هندی جلوه میده، هم حس و حال لوکس فرانسوی رو توش زنده میکنه. چیزی که در مورد رایحه ی این عطر شاخص هست اینه که جدای یه شروع مرکباتی و پودری بقیه ی بازی در سیطره ی فرود عطر هست. یعنی کلّیت شلیمار یک بِیس نُت بزرگ هست که با یک شروع گذرا شکوفا میشه و هیچ اثری از لایه ی وسط وجود نداره. این حجم بالای اوپوپوناکس و اکورد وانیل با رایحه ی حیوانی سیوت (و مشک توی فرمولاسیون اولیه)، برعکس ژیکی که عطری ساکت حساب میاد، به قدری پر سر و صدا و شلوغ بود که شلیمار رو به یک عطر ساختارشکن و خاص تبدیل کرد. حتی روایاتی وجود داره که میگه در اون دوران برای یک خانم متشخص انجام دادن سه چیز ناپسند شمرده میشد: سیگار کشیدن در ملا عام، تانگو رقصیدن و شلیمار پوشیدن. اما دست آخر هر چقدر هم عرف اون روز جامعه ی اروپا بسته بوده باشه، شلیمار با رایحه ی نافذ خودش و جادوی وانیل سوخته و دودیش راه نفوذ به جامعه ی زنان رو پیدا میکنه و جالب اینجاست که در ابتدا این عطر بین آمریکاییها از محبوبیت بیشتری برخوردار میشه تا فرانسوی ها.
بطری شلیمار خودش یک طراحی منحصر بفرد هست. ترکیبی از متافورهای مختلف و عناصر بصری مرتبط به هم در قالب یک شیشه که حس رایحه و ایده ی ساخت عطر رو در ظاهری زنانه با زوایا و جزئیات حساب شده القا میکنه. ریموند گرلن، برادرزاده ی ژاک گرلن بخاطر این طراحی موفق به دریافت جایزه ای هم شد. شیشه های اولیه ی شلیمار توسط باکارا (Baccarat) ساخته میشد. الان که فکر میکنم میبینم هیچ عطر تو تاریخ به اندازه شلیمار شیشه ش عوض نشده. از روزی که بیرون اومد تا امروز بارها و بارها شاهد شیشه های جدید شلیمار بودیم. منظورم فلنکرهاش نیست. خود شلیمار اصلی و ادیشن ها. خب این ممکنه راه رو به این ذهنیت باز کنه که لابد این عطر به همین میزان هم تغییر فرمول داده شده. (ذهنیتی که تو ایران جا افتاده که اگه ظاهر، برچسب یا رنگ عطر عوض بشه یعنی عطرش آبکی شده) اما اینطور نیست.
دانستن اینکه یه عطر کلاسیک و قدیمی کی و چگونه و چند بار فرمولش تغییر داده شده تقریبا غیرممکن هست. همونطور که پیشتر هم توی پست مربوط به رفومولاسیون عطر توضیح دادیم معمولا رفومولاسیون یه تغییر جدی ساختار یک عطر گفته میشه نه نغییرات ریزی که به سختی قابل تشخیص هستن. اما اینکه ترکیب یک عطر مثل شراب و سرکه به خودی خود هم طی سالها دچار تغییراتی میشه رد خور نداره. برخی از طرفدارهای عطرهای کلاسیک علاقه زیادی به شلیمار کهنه شده دارن. چرا که مثل سمپلی که من دارم از روش مینویسم و متعلق به سالهای ۸۰ میلادی هست، لایه ی رویین که شامل مرکبات، نُتهای گیاهی و پودری گلی هست کمرنگ میشه و در عوض بستر رزینی و وانیل سوزانِ این عطر عرض اندام بیشتری میکنه. در این صورت اون حس گازدار شروع شلیمار کمرنگ شده و در عوض رایحه ی گرم و دودی و شیرینتری بجا میمونه. اما این حقیقت وجود داره که از ۱۹۲۵ تا امروز شلیمار متحمل تغییراتی شده باشه. تییری وسر، عطرساز برند گرلن، توضیح میده که “اگر شلیمار با همون برگاموتی که اولین بار توی ترکیب این عطر بکار رفته، ساخته میشد، جدای اینکه امروز یک ماده ی آلرژن و حساسیت زا بحساب میاد، احتمالا کسی دیگه این عطر رو دوست نمیداشت”. بنابراین رفورمولاسیون همیشه چیز بدی هم نیست. ذائقه ی جامعه در طول زمان تغییر میکنه. حتی ذائقه ی فرد هم طی طول عمرش بارها تغییر میکنه. هدف از رفورمولاسیون همخوانی و هماهنگ سازی یک ترکیب با ذائقه ی جامعه هست. طی این عمل شما همون عطری رو دوست میدارین که سی سال پیش استفاده میکردین. اما اگه همون عطر سی سال پیش رو بو کنین شاید برای همیشه بذارینش کنار.
امروز پس از ۹۳ سال از ساخت شلیمار، این عطر، این غول وانیلی، این اسطوره ی رزینی و نماد عشق و سمبُل عطرهای شرقی، هنوز مهمترین و معروفترین و پرافتخارترین عطر خاندان گرلن حساب میشه و هنوز به عنوان “مرجع شرقی” شناخته میشه. اما اگر بپرسین “من هم داستان شاه جهان و باغهای شلیمار و مقبره تاج محل رو میدونم اما وقتی تو ذهنم بهش فکر میکنم نمیتونم اون داستان رو به رایحه ی بارز و قدرتمند شلیمار ربط بدم”، اون موقع هست که باید بگم سوال درست رو پرسیدین. حقیقت اینه که ژاک گرلن علیرغم اینکه یک استاد بلامنازعه ی عطر هست تو دوران خودش به شدت تحت تاثیر آثار فرانسوا کوتی (François Coty) بود. تا جایی که خیلی از عطرهای گرلن رو میشه کپی و ادامه روی عطرهایی از کوتی دونست که دیگه تولید نمیشن. میتسوکو گرلن خوانشی از عطر مرجع شیپغ و معروفترین عطر برند کوتی شیپغ (Chypre) هست که با خودش یک گروه بویایی رو به همین نام بنیانگذاری کرد. به همین منوال شلیمار هم خوانش و کپی هست از عطر اِمِراد (Emeraude) از خانه ی عطر کوتی.
- “If I had used so much vanilla, I would have made only a crème anglaise, whereas Jacques Guerlain creates a Shalimar”
- شلیمار تو سال ۱۹۲۱ ساخته شد و تا سال ۱۹۲۵ برای لانچ این عطر صبر کردن تا همزمان با نمایشگاه بزرگ هنرهای دکوراتیو رو تزیینی در پاریس درسال ۱۹۲۵ لانچ کنن. نمایشگاهی از آثاری مدرن و جدید که پس از اون آرت دکو (Art Deco) نام گرفت. توی این نمایشگاه نه تنها گرلن که برندهای عطر دیگه ای هم حضور داشتن. از بین اونها میشه به لوبن (Lubin)، اوبیگان (Houbigant)، دوغسِی (D’Orsay)، روژر اِ گاله (Roger & Gallet)، پیوِر (L.T. Piver) و روزین (Les Parfums de Rosine) اشاره کرد. شایان ذکر هست که پاریسِ پس از جنگ جهانی اول پایتخت هنر شد و نه تنها ادبیات بلکه تو هنرهای نمایشی و هنرهای تجسمی شاهد شکوفایی غولهایی هستیم که اسمشون تو تاریخ مکررا پژواک میشه. این شکوفایی هنری در رو به روی توریستها و حتی هنرمندان اینتلکچوال آمریکایی باز کرد.
- فرصت خوبی هست که اینجا یه موضوعی رو اذعان کنم. چند وقت یکی از دوستان سوالی ازم پرسید که “یکی میگفت اگر نُت قیر درخت غان – که بویی چرم مانند داره و توی نسخه ی اول کرید اونتوس نقش بسزایی ایفا میکرد – رو به اونتوس فعلی – که این ماده توش به مراتب کم شده – اضاف کنیم اون اونتوس اولیه بدست میاد. درسته؟”. اینها حاصل فکری هست که به وضوح نمیدونه عطر و عطرسازی چی هست. چرا که بر خلاف تصور عطرسازی به این سادگی هم که فکر میکنین نیست. بلکه صبر، دانش درست شیمی، شناخت مواد و رفتار اونها در کنار همدیگه و از همه مهمتر تجربه ی بالا نیاز داره. این ادعای اضافه کردن روغن غان برای بدست آوردن اونتوس اولیه، گفته ی هر کی هست، چیزی بهتر از قاطی کردن روغن مترویی ها نیست!
میدونی من هر وقت حوصله نداشته باشم میام اینجا یکشنبه های بارونی رو میخونم؟
میدونی من الان دارم با هدفون یکی از قدیمی ترین اهنگهای ادیت پیاف رو گوش میدم .
میدونی الان سیگارم به نصفه رسیده؟
میدونی الان ی پاف از شالیمار قدیمیم زدم رو مچ دستم؟
میدونی من الان کجام؟ دهه ۳۰-۴۰تو شانزه لیزه دارم قدم میزنم. بارونی تنمه و ی چتر سیاه با دسته چوبی. بارون خیلی ملایمی میاد . از نیمه شب گذشته ولی خیابون خیلی شلوغه پر از ماشین و ادم ، ی بار اون طرف خیابون میبینم که بازه . میرم اونطرف چقدر ماشین و ادم اینجاست چه موزیک خوبی داره پخش میشه ازش. جلوتر میرم که وارد بشم ی خانم زیبا با پالتوی خز سفید با عجله راه میره تا بره تو ماشینی که دربش رو راننده برایش باز کرده تا زیر بارون خیس نشه . بوی عطرش مثل شلاق تو صورتم خورد….❤❤❤
من هنوز نفهمیدم بوی وانیل تو عطر چی هست که اینقدر بوهای متفاوتی داره. وانیل طبیعی که دیدم مایع بود و بوی خاصی داشت. یک سری عطرهای فرانسیس کرکجیان که زیادی بد بو هستن میگن وانیلی هستن. بعضی عطرها هم بوی کیک و بستنی میدن که ظاهرا توشون وانیلین استفاده شده. عطرهایی مثل میرابیله و لون فلین هم میگن وانیلی شدید هستند ولی بویی نه شبیه وانیلین و نه شبیه وانیل طبیعیی که دیدم دارن.
به.به لذت بردم
خیلی لذتبخش بود یه دنیا سپاس . .
بسیار بسیار عالی. دلم شالیمار خواست?❤
خیلی ممنون بابت این مقاله زیبا و کامل و مفید.
من فکر میکنم هنوز شالیمارو اونطور که باید درک نکردم و حالا حالا ها برای درکش وقت لازم دارم.
هنوزم بعد از چندین بار تست الان که دارم دربارش میخونم و نظر میدم نمیتونم رایحشو دقیقا اونطوری که هست به ذهن بیارم. فقط یادمه همین آخرین باری که تستش کردم خیلی بیش از پیش نظرمو جلب کرد و بهش علاقمند شدم.
مخصوصا نت پودر و زنبق که نمیتونم تو این عطر به صورت برجسته تشخیصش بدم!
فک میکنم تنها راهش اینه که یه شیشه ازش بگیرم و مصرفش کنم. البته یه مینی ازش دارم ولی خب اون قابل مصرف نیست و یه نسخه لایت تر ازش ینی او د شالیمار هم دارم و هنوز مصرفش نکردم و نمیدونم میتونه منو توی درک فضای شالیماری کمک کنه یا نه.
راستی اون قضیه ذهنیت (تغییر شیشه ینی تغییر فرمول) یه چیز جهانیه نه فقط مختص ایران و تو فروم ها و سایت ها هم زیاد ازش گفته میشه.
خیلی وقت بود روزی چندبار سایتوچک میکردم تا همچین پست هایی دوباره آپلود بشن.
مرسی
راستی من هنوز در انتظار بررسی هایی از برند ایستواغ دو پغفوم هستما..!!
درود و خسته نباشید
متنی بسیار خوب و متفاوت ، احسنت . شالیمار خیلی دوست داشتنیه خیلی ، یکی از شاخص ترین و نمادین ترین عطرهای تاریخ !
ماجرای الهام گرفتن گرلن از تاج محل چه جالب بود ، مرسی
مثل همیشه بسیار زیبا و جذاب نوشتی.
مرسی کیوان. میدونم جمع آوری این اطلاعات و نگارش به این زیبائی کار راحتی نیست.
حتی نوشتن از از شالیمار.
جرات میخواد.
ولی تو تونستی و زیبا.
من ایستاده تشویقت میکنم .?
مثل همیشه قلمتون عالی بود
من درک میکنم که خوب از دیدگاه خیلیا خصوصا کارشناسانان حرفه ای عطر این عطر شاهکاره ولی در واقع عطر عامه پسندی نیست و به شخصه کسی از اطرافیانم از بوش خوششون نیومده
منم با توجه به توضیحات عطر و اینکه این عطر غول وانیل هست سمتش رفتم ولی هرچی بو کردم هر چقدر زمان دادم بوی وانیل ازش نگرفتم
الان با توجه به توضیحتون فهمیدم که بابا من وانیلی که یادآور شیرینی و کیک هست و دوست دارم وحالا میفهمم اون بوی لاستیک سوخته ای که میاد اون وانیله!!!! و خوب من به شخصه اصلا بوشو نمیپسندم و فکر میکنم این عطر برای یکسری شخصیت های خاص هست و خود عطر یه کاراکتره!!!!
سلام
مگه خود وانیل چیز کمیاب یا گرونی هست که به جاش از متوکسی-تری-هیدروکسی-بنزالدهید استفاده میکنند ؟؟!
گرونه