یکشنبۀ بارانی

یکشنبۀ بارانی – قسمت نوزدهم: هلهله های متزلزل هزاران گل وحشی

گلیگرلن – شاماد (Guerlain – Chamade)

سال تولید: ۱۹۶۹ (سال عشق یا به عبارتی سال شهوت هم معرفی میشه)

گروه بویایی: شرقی گلی (Oriental Floral)

عطار: ژان پاول گرلن (Jean-Paul Guerlain)


بسیاری از عطرهایی که کلاسیک خطابشون میکنیم، امروزه فقط یک عطر هستن که اگر قسمتی از خاطرات قدیم رو برای ما زنده کنن برامون دارای ارزش میشن. با این حساب خیلی از اونها که از قدیم آشنایی باهاشون نداشته بودیم، مگر به یُمن شباهت به عطرهای قدیمی شناخته شده ی ما باشه که براشون ارزش قائل بشیم، وگرنه چیزی جز یه عطر قدیمی نیستن. اما عطرشناس، منتقد عطر و کسی که عطر رو واکاوی میکنه ورای این دیدگاه صفر و یکی به عطر نگاه میکنه. هر عطری باید توی بازه ی زمانی خودش و توی بستر فرهنگی روزگاری که تولید شده بازبینی بشه. در غیر این صورت کلوین کلاین CK1 چرا باید با صدها نمونه ی متاخر فرق داشته باشه؟ بنابراین هر عطر میوه ی دو عاملِ “زمانه ی خودش” و “بستر فرهنگی جامعه ی خودش” محسوب میشه، و رسالت منتقدِ عطرشناس نادیده نگرفتن این عواملِ تاثیرگذار هست. اساسا هدف من از نوشتن در مورد عطرهای مهم تاریخ تو پستهای “یکشنبه بارانی” ورای معرفی صرفِ عطرهای نوستالژیک و قدیمی هست. در پستهای آتی خواهید دید که عطرهایی که بیخ گوش شما همین چند سال پیش تولید شدن هم جزو همین پستها قرار میگیرن.
حقیقت تلخی که در مورد اکثر عطرهای کلاسیک وجود داره جا موندن اونها از قطار سریع السیر مُد و زمانه هست. در حالی که همه ی این عطرها روزگاری روحیه ی جوان و سرزنده ای رو هدف قرار میدادن، امروز روایح ننه ای و قدیمی و سالخورده قلمداد میشن و به ندرت عطری از این بین بیرون میاد که بتونه سالهای سال همون گروه سنی خودش رو مخاطب قرار بده و پیر نشه. اما این حقیقت رو هم باید در نظر گرفت که همونطور که بوی یک گل یا بوی یک میوه از مُد نمیفته، عطر و رایحه هم مد ندارن بلکه این ما هستیم که جابجا میشیم و از شاخه ای به شاخه ی دیگه خودمون رو نوسازی میکنیم. 
اما برسیم به شاماد که روزگاری یک عطر دخترونه ی گلی حساب میومد و امروز همون دخترا سالخورده و فرتوت شدن. نزدیک به نیم قرن از سن این عطر میگذره و هنوز یکی از بهترین و پرفروشترین عطرهای گلی گرلن بشمار میره. اواخر دهه ۶۰ میلادی ژان پاول گرلن شاماد رو با ترکیباتی میسازه که برای زمانه ی خودش نو و مهیج بود و به خوبی میتونست معنی اسم عطر رو ادا کنن: تپش وحشیانه ی قلب از هیجان و عشق. ترکیبی شامل جوانه ی انگور فرنگی سیاه (Black Currant) و هدیون (Hedione به طور خلاصه یکی از جایگزینهای بوی یاس با رایحه ای چرب و گلی) که در اون زمان مواد تازه واردی بودن که کمتر عطرسازی باهاشون کار میکرد. (گرچه بماند که ادموند رودنیتسکا چند سال قبلش تو ۱۹۶۶ برای عطر Dior Eau Sauvage از هدیون استفاده کرده بود، اما این مولکول هنوز تو سیطره ی عطرهای مردونه حساب میومد) هدف القای حس انفجار قلب از خوشی و شادی بود.
گلی
تابستان عشق در سانفرانسیسکو
دوران خوشی بود و فراموش کردن غم و نخوتِ جنگ جهانی دوم. عصر عصر بیتلز بود و رولینگ استونز و اعتراضات و شور و خروش نهضت ضد جنگ هیپی های ایالات متحده و گیتار جیمی هندریکس. جهان هنوز در رعشه بود از هلهله های “تابستان عشق” در سانفرانسیسکو (Summer of Love 1967) و “فستیوال بزرگ وودستاک” (Woodstock از ۱۵ تا ۱۸ اگوست ۱۹۶۹) و اعتراضات در پی آزادی طلبی جنسی در سرتاسر آمریکا و چند کشور دیگه. به طور کلی نهضتی جوان و پر انرژی در همه جای دنیا داشت زیرساختهای کهنه و سنتی و جنگ طلب رو تخریب میکرد تا نظام نوین جهانیِ خودش رو امضا کنه.
گلی
نمایی از ازدهام جمعیت در حال تماشای کنسرتهای وودستاک
گرچه در مقابل این موج عظیم تغییرات، عطرسازی شاید اونقدر نتونست سهم خودش رو جدا کنه اما عطرهایی مثل اَبی غوژ (Habit Rouge 1965) و دیور او ساواژ (Dior Eau Saugave 1966) تاثیر بسیار شگرفی روی درک لیبرالیسم جنسی مرد و بازتعریف مردِ دوران خودشون داشتن. (با در نظر گرفتن فارنهایت دیور ۱۹۸۸ و دیور اوم ۲۰۰۵ به این نتیجه میرسیم که نقش دیور در این زمینه در تمام اعصار و حتی امروزه به مراتب پررنگتر و استراتژیکتر از گرلن هست) در امتداد این موج جدید ابی غوژ و چهار سال بعدش، شاماد، دو مدرک تاریخی از روحیات اون دوران حساب میان.
برگردیم به شاماد و نتهای میوه ای و گلی توی بطن سهمگین الدهیدی این عطر. طبق معمول موشکافی نُتهای این عطر برای من مقدور نیست چرا که سمپلی که من دارم از سال ۱۹۸۸ باقی مونده، سری Parfum de Toilette¹ این عطر.
روی پوست من با ردی از الدهیدِ پرقدرتِ صابونیِ نیمه شیرین و برگاموت باز میشه که برگاموتش توی تار و پود فضای سبز و جنگلی و گلیِ عطر محو شده. گالبانوم (صمغ باریجه) توی این عطر حضوری بسیار پررنگ و بُرنده و تیز داره و به رز، زنبق، سنبل و از همه مهمتر به رایحه ی جوانه ی انگور فرنگی سیاه حکومت میکنه. این مجموعه نُتها رو میشه فاز اول عطر بحساب آورد که در کمال تعجب راکد و مداوم و طولانی مدت هست، گویی که عطر از لایه ی شروعی تشکیل شده به وسعت یه اقیانوس. ساعتها بعد با ورود ایلانگ ایلانگ و یاس مزه ی کلی ماجرا کمی عوض میشه و فاز دوم عطر با همین رایحه ی گرم گلی استارت میخوره و ترکیب به سمت فضایی رزینی، گرم، چوبی و پیچیده میره. این پیچیدگی و تناقض بین گرمی بستر و شادابی شروع با ورود وانیل، چوب سندل، رزینها و صمغها و گل نرگس دو چندان میشه.

شاماد روحیه ای شدیدا برونگا داره که برای جلب کردن از هیچ فرصتی غافل نمیشه. رایحه ای پیچیده داره که طبیعی به نظر میرسه و شبیه یه دسته گل بسیار بزرگ از صدها گونه ی گلی و گیاهی وحشی هست که تو اواسط یه روز گرم بهاری چیده شدن. رایحه ای که شیرینی قلقلک دهنده و میوه ای مانندی داره و حس خنده و شادی کودکانه رو با زنانگی محض تلفیق میکنه. این رایحه عمر خیلی زیادی داره (البته میگن نسخه های جدید نسبت به نسخه ای که من دارم قدرت بیشتری دارن) و چنانچه اسپری بشه نشر بوی عربده کشی هم از خودش به نمایش میذاره.


۱٫ پغفم دو توالت یا خودمونی بگیم، پارفوم دو تویلت در واقعا همون غلظت او دو پغفم یا EdP هست که گرلن تو دوره ای که برونو گیری (Bruno Giry) مدیر هنری گرلن بود، از این عبارت برای عطرهای زنونه ش استفاده میکرد.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

6 دیدگاه

  1. من چند روزه که با سایت شما آشنا شدم و ارسالهای یکشنبه بارانی رو کم کم می‌خونم و لذت می‌برم و البته ترجیح می‌دم اول اونهایی رو بخونم که خودم می‌شناسم و یا دارمشون که شمد هم یکی از همینهاست!
    «شمد» (تلفظ درست این کلمه فرانسوی همینه. شَمَد به معنای شدید) برای من با یک خاطره قدیمی پیوند خورده. در دهه شصت که سالهای دوران نوجوانی من بود، مادرم یک شیشه کوچیک (شاید حدود ۱۰ سی سی بود) از این عطر رو داشت. دقت کنید که «عطر» بود نه ادوپرفیوم، نه ادوتویلت و نه ادوکلن. دقیقا خود Parfum بود!
    یک شیشه بسیار زیبای باریک و چند وجهی کلوش در یک جعبه کادویی بسیار زیبا با نقوش برجسته نقره‌ای و این تحفه، سوغاتی بود که پدر قبل از انقلاب، از یک سفر چند ماهه اروپا آورده بودن بهمراه تعدادی ادکلنهای زنونه و مردونه دیگه مثل شانل شماره ۵ و تعدادی سمپلهای کوچولوی بروت که همینها باعث علاقه من به بروت هم شد و این علاقه زایدالوصف، همچنان بعد از چند ده سال با شدت ادامه داره و حتی گهگاهی با کلی مجاهدت، تلاش می‌کنم تا یک شیشه بروت اصل پیدا کنم و از استفاده اون لذت ببرم. هرچند که بروت با رفرموله شدن و شاید حتی دست به دست شدن بین تولید کننده‌های مختلف، دیگه اون بروت ۴۰-۵۰ سال قبل نیست ولی شباهتش هنوزم خیلی زیاده و در حد کاملاً قابل قبول. امیدوارم که نویسنده محترم یه زمانی هم برای بروت دست به قلم بشن.
    خب برگردیم به شمد…
    اون شیشه عطر شمد، بالأخره یک روز از دست برادرم افتاد و شکست و حسرتش باقی موند. اما در کنار حسرت، بازمانده دیگه‌ای که من پیش خودم نگه داشتم، خاطره این عطر بسیار خاص بود.
    سالها گذشت و خودم صاحب زندگی شدم و چند سال قبل در فروشگاهی که معمولاً ازش خرید می‌کنم، در بین انبوه شیشه‌های کوچیک و بزرگ ادکلنهای قدیمی که زیر پیشخوان مغازه‌ش چیده بود، چشمم به یک شیشه ۵۰ سی سی کاملاً پر و دست نخورده شمد افتاد!!!
    این کیمیا البته عطر نبود. نسخه EAU DE TOILETTE با شیشه‌ای که در لینک زیر می‌بینید و البته چون تستر بود، در نداشت :
    https://cdn.shopify.com/s/files/1/2642/0000/products/3346470255609_1024x1024.jpg

    جای این نبود که بخوام ایراد بگیرم به تستر بودن و در و جعبه نداشتن یا حتی ادوتویلت بودن. فقط باید می‌خریدم و خریدم!
    حتی مهم نبود که خانمم این شاهکار قدیمی رو می‌پسنده یا نه چون حتی اگه مورد پسند واقع نمی‌شد هم، داشتنش برام کلی ارزشمند بود و البته در کمال خوشوقتی مورد پسند هم قرار گرفت.

    شمد، سالها بعد از اولین محصول آلدهیدی دنیای عطر یعنی شانل شماره پنج متولد شده ولی می‌تونم بگم در استفاده از این نت، تعادل رو به نحو بسیار عاقلانه تری حفظ کرده و اجازه نداده که آلدهید در اولین استشمام، در حجم انبوه و با شدت و قدرت زیاد به فرد حمله کنه و باعث آزار مشامش بشه یعنی دقیقاً اتفاقی که در شانل شماره پنج رخ میده و بنظر امروز‌ی‌ها، بیشتر بوی الکل ازش استشمام میشه.
    رایحه در مجموع کاملاً گرمه. مطلقاً اثری از طراوت و تازگی توش نیست و برعکس، همون حس چربی و کدورت تولیدات کلاسیک اوایل قرن بیستم ازش احساس میشه.
    در مجموع، شمد یادگار ارزشمندیه ولی حیف که در بازار رنگارنگ امروز ایران که سلیقه عموم مردم به «روایح کوچه بازاری» گرایش بیشتری داره، دیگه جایی برای شمد در قفسه‌های فروشگاه‌ها نیست!

  2. شمد یه جاهایی شبیه روژ هرمسه
    فقط روژ یه رایحه ی شدیدا فلزی داره که شمد نداره
    عطری که رایحه ی سنبل و باریجه رو خیلی زیبا با هم مچ کرده ولی من با یه بار تست نتونستم اون وجه شرقی و میوه ایش رو خیلی دزک کنم دقیق.
    احتمالا خوندی که تو تاریخچه شیشش یکی از چیزایی که ازش الهام گرفتن چی بوده بوده و از ترس عمو سانسوری ننوشتی?
    ولی اصلا با اینکه کسی بگه این شیشه شبیه قلب واژگونه موافق نبوده.
    کاش همین شیشه ی صدفی یه دوره با اسپری تولید میشد و میتونیستیم بخریمش.
    الان که گرلن همه شیشه هاشو برداشته یه شکل کرده و همه اون شیشه های اورجینال عطرا که هرکدوم برا خودش شخصیت و داستان خاص خودشو داشته حروم کرده رفته.

  3. این عطرها الان هم با همین شیشه های ضخیم و سنگین و باشکوه فروخته میشن؟ یا نسخه های خاص اینطوری ان؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید