یکشنبه بارانی – قسمت بیست و پنجم: ژیکی
گرلن – ژیکی (Guerlain – Jicky)
سال تولید: ۱۸۸۹
گروه بویایی: شرقی فوژه (Oriental Fougère) برخی منابع آروماتیک فوژه نامگذاری میکنن
عطار: اِم گرلن (Aime Guerlain)
بیست و پنج هفته شده که با پستهای یکشنبه بارانی دارم در مورد عطرهایی حرف میزنم که به سنگ بناهای مهم تاریخ عطر تبدیل شدن و جهت حرکت دنیای عطرِ پس از خودشون رو به کلی تغییر دادن. خب از اونجایی که اکثر این کارها کلاسیکهایی هستن که تو نیمه اول قرن بیستم سر از آب درآوردن، حق آب گل اونها هم به شکل بارز به چشم میاد، اما لزوما همه عطرهایی که قراره یکشنبه ها درباره شون بخونین عطرهای قدیمی و تاریخی نیستن. اینکه چرا عطرهای مهم تاریخ عموماً زاده ی اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم هستن جای سواله. دقیقش رو بخواین سالهای بین ۱۸۸۸ تا ۱۹۲۱٫ طی این ۳۲ سال عطرسازی بیشتر از اونچه تو ۴۰۰۰ سال پیشش رشد کرده بود تغییر کرد و به همین دلیل ما این دوره رو دوران مدرن عطرسازی مینامیم. ژیکی ساخته ام گرلن یکی از اون ستونهای قطوریه که هویت این ۳۲ سال رو تشکیل میدن.
گرچه شروع عطرسازی مدرن با عطر فوژه رویال از اوبیگان (Houbigant Fougère Royale) استارت خورد اما اوبیگان به اندازه گرلن مشهور و محبوب نبود که بتونه شروع این تاریخ رو از سال ۱۸۸۲ به نام خودش کنه، وگرنه میبایست شروع عطرسازی مدرن رو با تولد این عطر و اختراع اکورد فوژه در نظر گرفت. منظورم این نیست که عطرسازی مدرن با اکورد فوژه معنی پیدا کرد؛ چون اگر اینطور بود شروع این اتفاق باید تو سال ۱۸۷۳ با عطر انگلیش لَوندر از برند انگلیسی یاردلی (Yardley English Lavender) که اولین اکورد فوژه رو با استفاده از متریال طبیعی ساخته بود رخ میداد. اهمیت فوژه رویال تو بکار بردن کومارین و بکار گیری مواد سنتتیک برای ساخت عطری سبز بود که تا اون روز نظیر نداشت.
به شکلی عجیب گرلنِ اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تو دنباله رَوی از عطرهایی که سریعا محبوب میشدن استعداد خارق العاده ای داشته، به طوری که عطر مذکور رو با خوانشی جدید به قدری استادانه بازسازی میکنه که خودش به عطری موفقتر و مطرحتر از عطر مرجع تبدیل بشه. مقایسه ژیکی از گرلن با همتای خودش که هفت سال جوانتر از ژیکی بود – فوژه رویال – بی مناسبت هم نیست. استفاده از اکورد فوژه در هر دو عطر مشهوده. همه خصوصیات این دو عطر رو میشه با هم مقایسه کرد اما یک فاکتور فصل جدایی این دو عطره: جنسیت. در حالی که فوژه رویال یا رایحه سبز و جنگلی روحیه مردونه رو هدف میگیره، ژیکی یه عطر برای خانمها معرفی شده بود.
اما برسیم به ژیکی و سال ۱۸۸۹٫ این سال برای فرانسوی ها بسیار مهمه چرا که هم صدمین سال اقتدار امپراطوری فرانسه تو همین سال بوده هم برج ایفل تو همین سال به اتمام میرسه. جدا از اون نمایشگاه بزرگ بین المللی صنایع و تکنولوژی اکسپوزیسیون اونیوِرسل هم تو همین سال رخ داد و این برای پاریس و فرانسه اعتبار بسیار بالایی داشت.
تو این سالها بود که علاوه بر کومارین یک ماده سنتتیک دیگه هم ظهور کرد که تاثیر بسیار شگرفی تو سرنوشت عطرسازی بوجود آورد: وانیلین. وانیلین بسیار راحتتر از وانیل طبیعی بدست میومد، هزینه مصرفی بسیار پایینتری داشت و وجوه انعطاف پذیر بهتری نسبت به وانیل طبیعی از خودش نشون میداد. با پدیدار شدن این دو سنتتیک مهم، فصل جدیدی در تاریخ عطرسازی رقم میخوره که سنت عطرسازی چهار هزار سال رو یک شبه میشکنه. از چندین قرن پیش تا اون زمان بیشترین تلاش عطرسازها در تقلید روایح به شکلی که تو طبیعت یافت میشن بوده. به همین منوال گلها به عنوان نماد زیبایی همواره مهمترین منبع الهام گیری عطرسازها شمرده میشدن. ژیکی با بکار گیری کومارین و وانیلین در حقیقت مُد عطرسازی رو از سبک گل و بلبل به سبک روایح انتزاعی، فانتزی و غیر موجود در طبیعت تغییر داد. این جمله خیلی ساده به نظر میرسه نه؟ اما این تغییری بود که امروزه مگر به علم چند صد سال بعد مسلح باشین که بتونین یک شبه بهش دست پیدا کنین. این رو در نظر داشته باشین که امروز بیش از یک قرن از عمر ژیکی میگذره و این عطر بخاطر کپی های متعدد و همچنین بخاطر وفور عطرهایی با روایح فوژه مشابه ممکنه خیلی براتون جدید و نوآورانه نباشه. اما همچین ترکیبی تو روزگار خودش چیزی در حد بُت شکستن حضرت ابراهیم بود. اونقدر ساختارشکن بود ژیکی که در ابتدا بخاطر رایحه نامأنوسش و شاید هم بخاطر شیشه آبی کُبالت رنگش خانمها طرفش نمیرن و بین مردها محبوبیت پیدا میکنه، تا اینکه کم کم توی طبقه مرفه جا میفته و بین خانمها هم هضم میشه و سریعا به یک “باید داشت” تبدیل میشه. ژیکی این محبوبیت رو تا حد زیادی مدیون ترکیب سه گانه ی وانیله که تو این عطر استفاده شده. دو وانیل سنتتیک که هر کدوم از یک منبع میان¹ به علاوه ی یک وانیل طبیعی، به ام گرلن این امکان رو میداد که رایحه ای منحصر بفرد از وانیل ارائه بده که نه تنها تو هیچ عطر دیگه ای وجود نداشت، بلکه به شدت عمیق و دارای بُعد بود و امکان تقلید رو برای رقبا ناممکن میکرد.
اینها که تا اینجا گفتم نکات مهم و دلایل اصلی محبوبیت ژیکی بود اما یه نکته رو هم نباید از قلم انداخت. ورای این اکوردها و نُتها که استادانه توی قلب این عطر بکار برده شده یک اکورد مهم دیگه هم تو ساختار هویت ژیکی نقش کلیدی داره که از اونجا به بعد به عنوان امضای همه عطرهای گرلن در میاد و توی همه عطرهای این برند جا میگیره: گرلناد (Guerlinade). ترکیبی منحصر بفرد و استادانه از برگاموت، نُتهای گیاهی و آروماتیک، ریحان و خدا میدونه چندین و چند نُت دیگه که به صورت منسجم ساخته میشه و توی بطن فرمول عطر مثل مغزیِ یک قفل غیرقابل نفوذ جاگذاری میشه.
در طول تاریخ اشخاص زیادی از جمله ملکه اوژینی فرانسه، ژان کوکتو، مارسل پروست، بریژیت باردو، پیتر سلر، جکی کِنِدی، شان کانری، راجر مور، کارل لاگرفلد، و خیلی از چهره های مهم هنر و سینما از استفاده کننده های این عطر بودن و هستن. ژیکی عطری نیست که بشه تو اولین تست دوستش داشت؛ ممکن نیست. مگر اینکه شما از پیش با اینطور روایح حسابی بُر خورده باشین یا ذائقه کارهای قدیمی گرلن به مزاج شما خوش بیاد یا اینکه کلا دچار کوربویی شده باشین و بو حس نکنین. ژیکی رو روی دستتون اسپری میکنین. هجمه ی حجیمی از رایحه ای سوخته که به هیچ وجه دعوت کننده نیست، با چرکیِ کثیفی شبیه بوی لباس افراد سالخورده ای که توانایی رسیدگی به بهداشت شخصی خودشون رو ندارن تو ذوقتون میزنه. اما همین رایحه در عین حال به شدت کنجکاوی برانگیزه و گویی توی ضمیر ناخوداگاهتون داره میگه منتظر ادامه کار بمون. این شروع نامأنوس حاصل همکاری یک اکورد مرکبات با محوریت برگاموت، لاوندر یا اسطخودوس بسیار پرقدرت، سیوت و اکورد وانیل و بستر فوژه و کهربا هست. ژیکی عطریه که باید باهاش لاس زد، آروم آروم و صبورانه. حرکت از شروع تا پایان کُندی داره و شروعش شبیه قلب جاافتاده ی برخی عطرهای دیگه هست اما در عین حال سنگین و متراکم نیست. عطریه کاملا زنونه اما برای مردهایی که خوششون میاد خشونت مردونه شون رو با رایحه ای حیوانی از وانیل به نمایش بذارن گزینه مناسبیه. این عطر رو میشه اولین رفرنس مهم اسخودوس برای بانوان در نظر گرفت اما با این وجود وانیل این عطر در مرکزیت توجه قرار داره چرا که درست مثل شلیمار رایحه وانیل نه بوی کیک، که به بوی لاستیک سوخته شباهت داره و وجوه چرمی غریبی توش بافته شده.
- یکی تمیز و شفاف از فرانسه و یکی با بوی کثیف و چرمی از شرکتی در آلمان که امروز با اسم سیمرایس میشناسیمش
کیوان!
تو تنها ایرانی هستی که در مورد عطر مینویسه و با نوشتنش و استفاده ی دقیق از کلمات و توصیفاتِ «کلیدی» میتونه دقیق ترین و نزدیک ترین تجسم از حس یا بویی رو که داره در موردش حرف میزنه توی ذهن من مجسم کنه.
ممنون
خاصّه برای سطر آخر 🙏🏽
چقدر ناراحت کننده
سلا آقا کیوان قبلا بارها خواسته بودم ازتون ریویویی از مارلی کارلایل بذارین همچنینhouse of sillage passion dlamourوtiara
ممنون
این برندها به هیچ وجه سمپل نمیفرستن متاسفانه. من هم دسترسی به تست ندارم، به همین دلیل تنونستم بنویسم
سلام. دو تا عطری رو که از هاوس اف سیلیج گفتید، من تست داشتم و مختصری شرح ازشون در پیج اینستاگرامم هست…ولی در کل این برند از نظر کیفیت روایح عطرهاش حرف خاصی برای گفتن نداره بیشتر ظاهر لوکس و خاص باتل عطرهاش هست که باعث شده گرون باشه و متفاوت بنظر برسه.
جالبه فکر نمی کردم گرلن هم نقشی توی تاریخ عطر سازی داشته. فکر بدبوترین عطرهای سندلی رو از این برند بو کردم. حتی کارهای نیش این برند هم بوهای متوسط به پایین دارن. نمیدونم شاید هم این برند هنوز توی یک تا نیم قرن قبل سیر میکنه که اینجوری عطرسازی میکنه.
گرلن از قدیمى ترین برندهاى عطرسازى هستش و واقعا توى این صنعت حرفاى زیادى براى گفتن داره
انتخاب خیلی خوبی بود.
این عطر تاریخی و یکی از اسطوره های گرلن خیلی مهجور واقع شده و اون طور که باید مورد توجه قرار نگرفته و همیشه هم درموردش کنجکاو بودم.
در واقع گرلن تو این سبک فوژه عطری بسیار مشابه به ژیکی رو با جنسیت مردانه هم تولید کرده به اسم موشار د موسیو یا دستمال آقای موسیو که خب من فقط همون رو تست کردم و موفق به تست ژیکی نشدم و باید بگم نتونستم خیلی باهاش ارتباط برقرار کنم و نیاز دارم دوباره تست و حتی مصرفش کنم. ولی با این حال برای تست ژیکی مشتاقم.
این که هنوز گرلن سایه ی محوی از اصلِ این عطر ها رو تو بی باتل هاش تولید میکنه جای امیدواریه که میشه حداقل یه شمه ای از اون روایح اصیل و وینتج رو بویید و در اختیار داشت.