مصاحبه‌ها

اغواگر، عمیق و احساساتی: مصاحبه اختصاصی سمور با فرانچسکا بیانکی

فرانچسکاسال گذشته شاهد یکی از بهترین اخبار عطر بودم که دوست نزدیکم، فرانچسکا بیانکی (Francesca Bianchi) که سالها توی زمینه عطر به صورت خود ساخته و با پشتکاری وصف ناپذیر برای کشف دنیای رایحه تلاش میکرد، برند نیش مستقل خودش رو در آمستردام تاسیس کرد. سه عطرِ این عطرساز فلورانسی به سرعت توی فضای مجازی و بین عطربازهای مطرح معروف شد. به بهانۀ حضور فرانچسکا در Pitti Fragranze 2017 و رونمایی از عطر چهارمش ترجیح دادم که این عطرساز و عطر اخیرش رو توسط یه مصاحبه به شما معرفی که با آرمانها و روندی که طی کرده از زبان خودش بیشتر آشنا بشین.

در ضمن تا فراموش نکردم باید بگم که فرانچسکا یه پک سمپل از عطرهاش رو هم به مخاطبهای سمور هدیه میده که از بین کسانی که زیر این پست کامنت میذارن به قید قرعه یک نفر برگزیده و صاحب هدیه میشه.

سمور: سلام فرانچسکا. اجازه بده با یه تشکر ویژه این مصاحبه رو شروع کنم. میدونم که این روزها حسابی مشغول هستی، از یه طرف دخترت که تازه به دنیا اومده و از طرف دیگه عطر جدیدت و راهی که پیش رو داری.

فرانچسکا: باز هم بخاطر لطف نظری که به ساخته های من داری متشکرم.

سمور: به عنوان اولین سوال، خودت رو برای مخاطبای سمور معرفی کن و توضیح بده چطور شد که به دنیای عطر علاقه مند شدی.

فرانچسکا

فرانچسکا: علاقۀ من به عطر برمیگرده به کودکی. مدتها فکر میکردم اولین عشق من Dior Poison بود وقتی من ۱۴ سالم بود اما اخیرا بخاطرم اومد که من وقتی ۹ ساله بودم عاشق عطر YSL Paris بودم. یه دوست خانوادگی، در عین حال عزیزترین انسان روی زمین، این عطر رو میزد. وقتی ۲۸ ساله شدم کلی عطر داشتم و کلکسیون کرده بودم. همین ایام بود که یه دوست دیگۀ خانوادگی که یه مغازه بامزه پر از روایح و روغنها و اشیای اسرارآمیز داشت به من چند کتاب درباره عطرسازی طبیعی و چند تا اسانس طبیعی داد و پیشنهاد کرد که عطر خودم رو بسازم. پس از سالها تلاش و تجربه و چندتا کتاب درست درمون در مورد عطرسازی من شروع کردم به خرید مواد خام عطر سازی حرفه ای از گراس (Grasse به نوعی پایتخت عطر دنیا در جنوب شرق فرانسه در ایالت Provence). مواد خام درست و حسابی و چند تا ماده سنتتیک کیفیت بالا به من این امکان رو داد که تکنیکهام رو گسترش بدم.

سمور: بین عطر و بو (رایحه) چه فرقی وجود داره؟

فرانچسکا: سوال خیلی جالبیه که من رو یاد انشعاب و تفاوت بین طبیعت و هنر میندازه. وقتی میگم طبیعت لزوما منظورم دنیای گلها و جنگل نیست بلکه منظر وسیع همه وجوه طبیعی و طبیعت، از یه نسیم ملایم و گرم گرفته تا آغوش یک دوست، از رایحۀ یک گل گرفته تا یک چشم انداز دور دست. از طرف دیگه هنر میوۀ خلاقیت و قوۀ درک انسان هست که معمولا – و نه همواره – از طبیعت الهاماتش رو میگیره. برداشت و مطالعه انسان هست از محیط پیرامون. دقیقا این اختلاف بین عطر و رایحه وجود داره.

برخی مواقع طبیعت از هنر دلنشینتر هست اما وقتی هنر ارجحیت پیدا میکنه نتیجه اثری خارق العاده میشه مثل نقاشی های میکلانژ روی سقف کلیسای سیستین یا مثل مینیاتور ایرانی یا مثل تاج محل. به همین منوال یه عالمه عطر بی ارزش وجود دارن که زیباییشون از یک عصارۀ رز ساده کمتره، اما برخی هم هستن که ارزششون از هر رایحه ای توی طبیعت بالاتر هست.

سمور: اولین خاطرۀ بویایی که خارج از دنیای عطر داشتی چی بود؟ آیا اون خاطره بعدها کمک کرد که راهت رو توی عطرسازی پیدا کنی؟

فرانچسکا: خب اولین خاطرۀ بویایی از باغچۀ مادربزرگم میاد. ما یه درخت زیبای ماگنولیا داشتیم، یه درختچۀ انار و یه عالمه توت فرنگی، یه درخت نخل، یه درخت زردآلو، یه درخت هلو، تعداد زیادی بوته گوجه فرنگی، و البته کلی هم گیاهای معطر که لازمۀ آشپزخانۀ ایتالیایی هستن مثل زرماری، ریحان، برگ بو، اُرس…

مادربزرگ و پدربزرگ من اون زمان یه تیکه زمین زراعی هم داشتن و من بوی تند کاه توی اون مزرعه رو به خوبی به یاد دارم. همچنین بوی خرگوشی که مادربزرگ با رازیانه پرورده میکرد و میپخت. یادمه برای اینکه براش رازیانه پیدا کنم همیشه خودم رو به دام گزنه ها مینداختم و بارها گزیده شدم! مطمئن نیستم چقدر اون بوها تاثیر روی ناخودآگاه من داشتن که ذائقۀ امروزی من شکل بگیره اما از اینکه شانس بزرگ شدن توی طبیعت رو داشتم خیلی احساس خوشبختی میکنم.

سمور: عطری هست که همیشه آرزو میکردی کاش تو میساختیش؟

فرانچسکافرانچسکا: مطمئن نیستم. من کارهای خوب دیگران رو تحسین میکنم اما وقتی کارهایی که خودم قراره بسازم رو مرور میکنم، میبینم که ذائقه من باهاشون فرق داره. شاید بتونم بگم آرزو داشتم که سازندۀ Guerlain Après l’Ondée من باشم اما هرگز سعی نکردم از اون عطر الهام بگیرم برای ساخت عطری دیگه.

سمور: تو مرتب سفر میکنی. لااقل تا وقتی که ژینورا (Ginevra دختر فرانچسکا) بدنیا بیاد تا جایی که میدونم زیاد سفر میکردی. آیا این سفرها تو رو توی کسب الهامات برای ساخت عطرات یاری میکنن؟

فرانچسکا: البته، ترکیه و مراکش. هر دو رو دو بار دیدم و هر بار هم ازشون الهامات برای خلق اثر و بسیاری مواد خام بدست آوردم. بین عطرهام که همشون تقریبا شرقی هستن، عطر The Dark Side بیشتر منشأ الهاماتش این دو کشور هستن. هنوز بسیاری ایده ها دارم که باید بسط بدم. ایده هایی که منشا الهاماتشون غرب هست اما من نمیتونم از شرق توی بطن عطرهام دل بکنم.

سمور: این دو کشور نقش پررنگی توی فرهنگ خاورمیانه دارن. به غیر از اونا کشور دیگه ای هست؟

فرانچسکا: باید بگم که اخیرا – بدون اینکه ذره ای از عشقم به شرق کم بشه – دارم روی ایدۀ ساخت عطری کار میکنم که از خاطراتم توی ایتالیا نشأت گرفته. مخصوصا از روایحی که بالاتر اشاره کردم. به عنوان مثال دفنه (برگ بو) و ریحان این اواخر خیلی من رو متاثر کردن. اسانس لاوندر رو به Under my Skin اضافه کردم. جالبه که من از لاوندر متنفر بودم. میخواستم یه جورایی جایگزین کاهی کنم که توی کودکی توی بینی من ثبت شده بود. این شد که فهمیدم لاوندر چقدر نت مهمی هست و چطوری عطرسازهای بزرگ ازش استفاده میکنن.

سمور: توی فلورانس در رشتۀ تاریخ هنر تحصیل کردی. به نظرت تحصیلات آکادمیک ممکنه کمک کنه به رشد روند عطرساز شدن؟

فرانچسکافرانچسکا: یه زمانی بر این باور بودم که هر هنری ابزار و زبان مختص به خودش رو داره، بنابراین هر هنری از مسیری مشخص و مختص به خودش حرکت میکنه. اما این روزا خودم دارم عطرهام رو با دانسته ها و زبان بیان هنرهای تجسمی توصیف میکنم. به عنوان مثال، هدفم همواره اینه که محوکاری (اسفوماتو Sfumato تکنیکی در نقاشی کلاسیک که در اون تصویر گویی در هاله ای مه یا غبار قرار گرفته، مثل مونا لیزا اثر لئوناردو داوینچی) رو توی عطرهام بکار ببرم. یا مثلا این فکر که میشه روایح رو با نورها و رنگها توصیف کرد. چیزی نیست که بشه کاملا به اشتراک گذاشت، فقط یه حس شخصی هست برای توصیف اونچه با زبان سخت میشه توصیف کرد. از طرف دیگه اون وقتها که تحصیل هنر میکردم تلاشهایی هم برای کشف راهی برای توصیف اونچه در زبان غیرقابل توصیف هست داشتم، مثل چیزی که چشم رو نوازش میده اما نمیتونی حست رو بیان کنی. عطر هم همینه، برای بینی ارجحیت داره اما غیرقابل توصیف هست. فارغ از اینها که مربوط به توصیف و درک عطر هستن، اینکه تحصیلات آکادمیک بتونه کمک کنه به کیفیت عطرسازی برای من اتفاق نیفتاده. شاید برای کس دیگه ای اتفاق بیفته مخصوصا اگه توی رشته های مرتبط تحصیل کرده باشه.

سمور: عطرهای برند خودت، Francesca Bianchi، رو چطوری توصیف میکنی؟

فرانچسکا: این رو باید از مردم میپرسیدی! دوستانِ دیوانۀ عطر نزدیک و مورد اعتماد من میگن یه استایل و انسجامی توی عطرام هست که توی همشون قابل تشخیص هست. من فکر میکنم اون امضا یه حس اغواگر، عمیق و احساساتی هست که بدون اینکه متوجه باشم توی همه کارهام بکار میبرم.

سمور: موندگاری و نشر بوی بالا دو فاکتور تاثیرگذار هستن که مشتری عطرهای نیش امروزه بیش از حد بهش اهمیت میده. چه فاکتورهایی رو عطرساز در نظر میگیره تا به حد مطلوب این دو فاکتور برسه؟

فرانچسکا: خب این یه سوال هم سخت و هم سهل هست. خیلی از مردم در مورد فیکساتورها حرف میزنن اما در واقع همچین چیزی وجود نداره. کاری که شما میتونین انجام بدین برای بالا بردن موندگاری عطر اینه که از درصد بالاتری از مواد خامی که حجم فرّار کمی دارن استفاده کنین. وقتی روی یه ترکیب کار میکنم لیست موادم رو بنا به ترتیب فراریت و تبخیر میچینم تا بهم یه تصویر کلی از شروع تا فرود عطر رو بده. مشکل اینجاست که بعضی وقتا شما میخواین یه ماده ای رو بکار ببرین و یه چیزای دیگه رو نه، و بنا به رده بندی که نسبت به فرّاریت مواد در نظر دارین این انتخاب ها دست شما رو میبنده. این یه ترجیح شخصی هست که طراح عطرش رو چطور بخواد بسازه. شما برای رسیدن به موندگاری بالا یا نشر بوی بالا گاهی مجبورین کیفیت رو فدا کنین و از سیالّیت عطر کم کنین. هر چی باشه عطر یه تجربۀ فرّار و موقت هست و این ناپایدار بودنش زیبایی اون هست.

فرانچسکاسمور: برسیم به عناوین عطرهای تو. این عناوین خیلی کنجکاوی برانگیز و قلقلک دهنده هستن! چطوری به این عناوین میرسی؟

فرانچسکا: نمیدونم. اما فکر میکنم یه جور استعداد خدادادی توی ساخت اینطور عناوین دارم. این هم باید بگم که از خیلی قبل از اینکه عطرهای خودم رو تولید کنم توی کار نشریات بودم. به عنوان ویراستار کار کردم و موضوع مورد علاقه ام این بوده که چطور میتونم چیزی که میخوام بگم رو به ساده ترین و واضحترین شکل ممکن بگم. من باید متون نویسنده هایی رو ویرایش میکردم که هیچ اهمیتی به مخاطب کتابهاشون نمیدادن و خیلی هم از دنیای دور و برشون مطلع نبودن. این کار به من مهارتهای لازم برای پیدا کردن لغاتی که حسم رو ادا کنن داد. عناوینی که انتخاب میکنم تهییج کننده هستن، درسته اما اون چیزی که در وهلۀ اول بهش اهمیت میدم سادگی و سلیسی اون واژه هست.

سمور: برخی منتقدین عطر مثل لوکا تورین (Luca Turin) اصرار دارن که عطر برای تحریکات جنسی ساخته نشده. در طرف مقابل برندهایی هستن که دقیقا برعکس فکر میکنن. دیدگاه تو در این باره چیه؟

فرانچسکا: دنیای عطر خیلی وسیع هست و هر کس میتونه ایده و عقیدۀ خودش رو داشته باشه. بیشتر ساخته های من از این نظر غنی هستن و میتونن حسهای انسانی رو بیدار کنن. اما این لزوما عقیدۀ من نیست، فقط یه جمع بندی هست از بازخوردها و روندی که عطرهام روی پوست دارن. عقیدۀ خودم بر اینه که عطر میتونه همونطوری باشه که تو دوست داری. و البته من عطرهایی که تعلقی به حسیات شهوانی ندارن رو بیشتر تحسین میکنم. مثلا این اواخر یه چند تا عطر سبز گـُلی کشف کردم مثل بلمان ونت وخت (Balmain Vent Vert) یا وای از ایو سه لورن (Yves Saint Laurent Y). من عاشق ظرافت این عطرا شدم و امید دارم کم کم از این جور ترکیبات چیزی یاد بگیرم.

سمور: این روزا واژۀ نیش به محصولات کیفیت بالا اتلاق میشه. از نظر تو چه فاکتورهایی توی یه عطر اون رو به کیفیت نیش میرسونه؟

فرانچسکا: من زیاد طرفدار این عبارت نیستم. حتی بین دوستان در مورد این عبارت جوکهای خنده داری هم درست میکنیم! اما نیش یه عبارت دم دستی خوب هست که حرفه ای ها خودشون رو در حد برندهای متداول (دیزاینرها) نشون ندن. من عبارت “هنری” (artistic) یا “مستقل” (indie) رو ترجیح میدم. اولی تاکید روی این داره که محصول عطرسازی حاصل زایش خلاقیت و ایده ها و الهامات هست و نه لزوما جبر بازار. عبارت دوم، ایندی، نشون میده که صاحب برند از بند بازار و سرمایه آزاد هست و تصمیمات خودش رو میگیره و از ایده های هنری سر درمیاره.

سمور: این سالهای اخیر بعد از هجوم عود به بازار عطر، امروز هنوز ترکیبات عطر حول ذائقۀ شرقی و روایح شیرین میگرده. به نظر تو این تاکید همه گیر روی این روایح مخصوصا توی عطرهای زنونه برای چیه؟

فرانچسکا: صادقانه بگم، هیچ نظری ندارم. میدونیم که ترکیبات شرقی مرگ ندارن و هرگز از مد نمیفتن. اما اینکه چرا این عطرهای “شکلات فروشی” و شیرین اینقدر همه گیر شدن خارج از درک منه. مثل سالهای ۸۰ شده که همه لباسها اِپُل داشتن (پَد اسفنجی که روی شونه های لباسها قرار میگیره و تو ایران هم مانتوهای اون سالها همینطور طراحی میشدن). معمولا این تِرِندها اینطوری شروع میشن که یکی ریسک استفاده رو به گردن میگیره و شروع میکنه، بعد چند نفر به نظرشون جالب میاد و نهایتا توسط توده پذیرفته میشه و همه جا پخش میشه و نرمال به نظر میاد. دست آخر هم همه دلشون زده میشه. فردا اگه یه شیشه عطر از این دسته توی وسایلت پیدا کنی که نشون میده یه روزی اون رو میزدی ممکنه خوشت نیاد و بندازی دور.

فرانچسکاگفتمانی با آقایی داشتم که میگفت فلان عطر (یکی از همین دسته روایح شیرین شکلاتی) خیلی عطر تحریک کننده ای هست. من هیچی برای گفتن نداشتم! اون آقا هم فرانسوی بود و برام عجیب بود که چطور ممکنه یه عطر با بوی شکری سیب برای یه فرانسوی تحریک کننده به نظر بیاد. خب عطری که توسط همه دخترهای جوان استفاده و سریعا همه گیر بشه با خودش حقانیت این که در موردش خوب نظر داده بشه رو میاره.

سمور:زیر پوست من” (Under my Skin). همین تازگی از عطر جدیدت توی نمایشگاه Pitti Fragranze 2017 پرده برداری کردی. نظر عموم چطور بود؟ پیتی چطور تجربه ای بود؟

فرانچسکا: اوه پیتی! من واقعا خوشم اومد. دو روز اول نتونستم حتی نهار بخوم بخاطر تراکم بالای ملاقات کننده ها. واقعا نمایشگاه عالی هست. کلی نماینده فروش و فروشنده و بلاگر و عطرباز هستن که باید با همه صحبت کنی. من یه خرده نگران بازخوردهایی بودم که قراره سر عطر آخرم بگیرم اما برعکس تصورم واقعا بازخوردها عالی بودن!

سمور: برای ما در مورد این عطر آخر بیشتر بگو. ایدۀ ساخت این عطر از کجا اومده؟

فرانچسکا: ایدۀ ساخت این عطر از تلاشهای من میاد، برای اینکه راه خودم رو توی عطرهای انیمالیک (حیوانی) پیدا کنم. من تقریبا دو سال با نتهای انیمالیک کار کردم. واقعا مجذوب نُتهای حیوانی و روایح قدرتمندشون شدم و سعی کردم که ترکیب خودم رو ازشون بسازم. اما باید این حقیقت رو هم قبول میکردم که اون چیزی که توی ترکیبات دیگران میپسندم لزوما چیزی نیست که دوست داشته باشم خودم بسازم. پس بعد از اینکه ترکیب رو روی بستر چگال و نسبتا شیرین حیوانی چرک ساختم، باید نم نم از قدرتش کم میکردم تا اونجایی که به حجم مطلوبم برسم: یه عطر چرمی، مخملی، کمی حیوانی، پودری و شرقی و ظریف. با استایل و شخصیت من کاملا همساز هست و زمانی رسید که گفتم خودشه. این دقیقا مسیری هست که باید طی میکردم.

فرانچسکااسم عطر از گفتگویی که با یه هنرمند و یه دوست عطرباز داشتم گرفته شده که دوست عطربازم داشت چند تا اتود نیمه تمام قدیمی رو نشونمون میداد و میگفت که عطراش انگار از زیر پوست من بیرون میان به جای اینکه از بیرون روی پوستم اسپری بشن. این ایدۀ “زیر پوست من” توی ذهنم قدرت گرفت و به چیزی رسید که بیشتر از اینکه حیوانی باشه انسانی شد 🙂

قلب عطر از مُشک و مقادر بالایی از کرۀ زنبق ساخته شده. نُتهای حیوانی (کاستوریوم، صمغ لادن و زیره) رو تو اندازه کم بهش اضافه کردم که بوی مُشک بیشتر انسانی جلوه کنه و همچنین ترکیبی ادویه ای بهش اضافه کردم که حالتی تهییج کننده بهش بدم. و نهایتا رز بلغار و گل میخک. پس از کار روی این هستۀ مرکزی، روی فرود عطر کار کردم که با صمغ تولو، صمغ پرو، دانۀ تونکا، و چند نت چوبی که بینشون مقادیر زیادی از چوب سندل میسور رو میتونین حس کنین، استخوان بندیش رو شکل دادم.

آخرین قسمت کار شروع عطر بود. برخی از روایح خیلی زودگذر هستن پس تاثیر کمی روی شکل گیری رایحه دارن، اما در عین حال خیلی روی “اولین حسی که از عطر گرفته میشه” تاثیر بالایی دارن. بگذریم، من گریپ فروت و لاوندر (اسطخودوس) رو بکار بردم که خیلی مولکولهای فرّاری نیستن و میتونین توی بطن کار هم حسشون کنین. لاوندر نقش ریزه کاری رو به عهده داره. من خودم در حیرت بودم که چقدر این نت توی این عطر خوب میشینه و چقدر خوب روشنایی و ظرافت به ترکیب میده.

سمور: برای ختم جلسه یک سوال بامزه دارم! ما هر دو این روزها حس مشترک وصف ناپذیر بوییدن نوزادهامون رو داریم تجربه میکنیم. به نظر من که واقعا بوی بهشت میدن! تابحال به این فکر کردی که بوی ژینِورا رو بسازی؟

فرانچسکا: البته که بهش فکر کردم، البته من متوجه شدم که پوست او با پوست من مشخصات مشترکی داره که من برای ساخت عطر S@x and the Sea ازش الهام گرفته بودم. اما ژینورا به من الهامات دیگه ای داد که قراره توی عطر پنجمم که دارم در حال حاضر روش کار میکنم، جلوه کنه. اسم عطر “Once Upon a Time” خواهد بود. عطری گرم، ادویه ای تاریک، و چوبی که شکلات، قهوه و زعفران توی ترکیبش موج میزنه. به هیچ وجه عطر کودکان نیست اما با برخی از خاطرات کودکی من گره خورده که دلم میخواد به دخترم هم انتقالشون بدم. همچنین میخوام اون خاطرات رو به صورت عطر پیش از اینکه محو بشن ثبت کنم.

بوی توتون پدربزرگم هست، قهوه ای که پدرم مینوشید، ادویه های قطار شده روی رف آشپزخانه، شکلاتی که مادرم قایم میکرد، کُنده های چیده شده کنار شومینه ای که کنارش همه خانواده غروبا جمع میشدن.

فرانچسکای عزیز از اینکه توی این ضیق وقت به مصاحبه سمور بله گفتی و دقیق و کامل جواب سوالا رو دادی متشکرم. امیدوارم، و باور دارم که قدمهای بعدیت هم موفقیت آمیز خواهد بود.

من هم بخاطر این گفتگوی دوستانه و توجهت ممنونم کیوان.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

70 دیدگاه

  1. فرانچسکای عزیز میدونم این رو نخواهی خوند و کیوان به جات خواهد خوند ولی چون بهت دسترسی نخواهم داشت خواستم بهت بگم واقعا عطار خوبی هستی عطرهات محشرن. خیلی خوبن. به شخصه عاشق the dark side ات شدم. یه کاری کن سی میل های خوشگلت ایران هم بیان. بابت سمپل هایی هم که فرستاده بودی و گروه سمور عزیز به دستم رسوند بخاطر قرعه کشی خیلی از تو و این گروه نازنین ممنونم.

      1. ممنونم،
        چهارتا از عطرهاش رو که خودم و همسرم استفاده کرده ایم، از نظر من کم نظیر هستن بالانس روایح.

  2. کیوان جان لطفا بیشتر مصاحبه بگذار
    میدونم که خیلی وقتت رو میگیره و کار سختیه
    ولی آشنا شدن با نظرات و دیدگاه یک عطار خیلی برای خود من هیجان بخشه
    ممنون

      1. مثلا با اونی که رفته بودی کارگاه عطرسازیش ( اسمش رو فراموش کردم)
        یا اون خانمی که بهت عطر هدیه داده بود درب عطره شبیه قیف بود گفتی خودش عطاره همین عطره

  3. خیلی ممنون که زحمت میکشین و واقعا تولید محتوا دارین و ترجمه و یا کپی پیست نیست. امیدوارم در ادامه کار همیشه موفق تر از قبل باشید.

    1. ممنونم. همه سعی مون این هست که اطلاعات دست اول و صحیح به مخاطبمون بدیم. متاسفانه خیلی از سایتهای ایرانی پر از اشتباهات ریز و درشتی هستن که ذهن مخاطب رو آلوده میکنه. تمیزکاری این سایتها هم افتاده گردن ما دیگه :»

  4. با سلا و خسته نباشید، امیدوارم به زودی امکان خرید کارهای این برند داخل ایران فراهم بشه.

  5. با عرض سلام و خسته نباشید، و ممنون از مصاحبه ی خوبتون، همیشه دوست داشتم در مورد شکل گیری این برند بیشتر بدونم و امکان خرید کارهای این برند رو داخل ایران هم داشته باشیم به زودی.

  6. درود
    تبریک مجدد برای راه اندازی هیجان انگیز سایت. سپاس
    اسم و شیشه عطرهاش به اندازه کافی و بتنهایی حسابی وسوسه انگیزه. عکسهای قشنگی هم ازشون گرفته شده. امیدواریم بزودی قابل خرید باشن.
    بسیار ممنون

  7. ممنون از مصاحبه. خیلی عالی بود.مطلبی که در مورد پخش و ماندگاری گفته بود مفید بود نمیدونستم اینو. بازم چندبرابر مشتاق تست عطر آپرس ل اوندی گرلن شدم D:

  8. man chand vaght pish packe sample ro gereftam ke bekhatere eshkal az samte post dir resid be dastam baad ke resid didam atre jadidesh ro release karde, bad shansi booda!!!
    dar morede pakhsh o moondegari ham ke azash porsidin The Dark Side pakhshesh ziade vali baghye motevaset moondegari ham razi konande.
    ishala baad az teste 2bare fek konam The Dark Side gozineye kharid bashe

  9. شاید هم بهتره اینطوری مطرح بشه که عطر یک اثر هنریه یا عطر سازی یک کار هنری
    عذر خواهی میکنم وقتتون رو هم گرفتم

  10. منظورم هنری که با یک بار کار تکنیکی ماندگار میشه و ساله و بلکه قرنها میتونی ببینی بشنوی لمس کنی و….. ولی بعد از استفاده از یک عطر بعد از چند ساعت دیگه حسش نمیکنی و باید تمدید بشه

  11. بسیار جالب و سپاس از شما به خاطر زحماتی که میکشید و لذت بردم از عباراتی که به جای عنوان نیش که یه سری برای خودشون استفاده میکنن و سوال اینکه اساسا میشه عطر سازی رو به عنوان یک هنر قلمداد کرد یا یک تکنیک ؟ البته من خودم هنر میدونم ولی هنری که بعد از یه مدت دیگه نشه حسش کرد میشه تو این مقوله بگنجه یا نه ؟

    1. مسلما عطرسازی یک هنر هست. تکنیک ابزار پیاده کردن یک هنر میشه. یعنی زیر مجموعه اون هنره. منظورتون از “هنری که بعد از یه مدت دیگه نشه حسش کرد” رو متوجه نشدم

  12. کیوان عزیز ممنون از مصاحبه عالی ای که کرده بودی. یه سوالی که برام پیش اومده اینه که تا چه حد تاثیر پذیری از هنر های دیگه توی عطر موفق بوده؟
    elisire به وضوح خواسنه از نقاشی استفاده کنه یا folie a plusieurs اصرار داره کاراش متاثر از هنرهای اطرافشه یا حتی برند جدید فلورایکو میگه عطرهاشو با الهام از هایکو میسازه. اینها تا حد میتونه درست باشه؟
    ” اینکه تحصیلات آکادمیک بتونه کمک کنه به کیفیت عطرسازی برای من اتفاق نیفتاده” و این جمله بیانکی تا چه حد قابل تعمیم هست؟

    1. حامد جان سوال خوبی بود. هنر از نظر من بیان حسی هست که به زبان نمیشه توضیحش داد یا خیلی سخت میشه توضیحش داد. این حس ممکنه به صورت شعر نقاشی یا سینما بروز پیدا کنه. پیکاسو تابلوی گرنیکا رو تو ۱۹۳۷ میکشه که یه تابلوی ضد جنگ هست، گروه بیتلز با موسیقیشون به نسل جوان بعد از جنگ امید دوباره میده، ابراهیم حاتمی کیا به نسلی که از جنگ برگشته میپردازه، کریستین دیور تو مجموعه “نگاه تازه” به طراحیهایی مدرن دست میزنه که دوران قبل از جنگ رو سپری کنه. موضوع یکی هست، حس یکی هست مدیا فرق میکنه و زمان. بنابراین بله هنرها میتونن از هم الهام بگیرن و به هم ربط داشته باشن. اساسا مدیای شما ابزار ارسال پیام شماست. عطر هم یکی از همین ابزار هست

      اینکه تا چه حد میشه تحصیلات آکادمیک رو تاثیرگذار دونست از شخص به شخص فرق میکنه. کسی رو میشناسم که فوق لیسانس تربیت بدنی داره اما میوه فروشه، کسی رو هم میشناسم که از تحصیلاتش استفاده درست میکنه. اما لزوما این که “یکی مدرک بالایی داشته باشه یا تو دانشگاه خوبی درس خونده باشه میتونه عطرساز بهتری بشه” بی معنی هست

  13. لذت بردم از این مصاحبه …
    این تشبیه ها از رایحه ها برای هرکسی تجربه خاصی رو یادآوری میکنه برای همین شاید همه برداشت های یکسان نداشته باشند من همه توصیف ها از روایح رو درک نمی کنم یه حسی هست که باید تجربه شده باشه به نظرم.
    راستی ای کاش اسم اون کتابایی که بهشون خیلی کمک کرده بود هم میپرسیدین.
    خیلی عالی بود ..

  14. ممنون بابت مصاحبه. سوال ها و به تبع اون پاسخ ها بسیار جذاب بود و اون حالت رایج و کلیشه ای رو نداشت.
    اسم هایی که Bianchi روی عطراش میزاره رو دوست دارم.
    S@x and the sea , under my skin, once upon a time
    بشخصه واسه من در کنار رایحه، اسم عطر و طراحی شیشه در خرید عطر اهمیت داره.
    Francesca یجا هم اشاره کرد که داره روی ایدۀ ساخت عطری کار میکنه که از خاطراتش توی ایتالیا نشأت گرفته…
    این ایده خیلی جذاب هست. من اگه عطر ساز بودم و وضعیت مالی عالی داشتم سعی میکردم به همه قاره ها و کشورهای مختلف دنیا سفر کنم تا براساس ساختار و فرهنگ و حسی که ازون سرزمین میگیرم عطرهایی با نام همون کشورها بسازم. 🙂

  15. سلام دوستان.
    واقعا عالی بود. هیجان انگیز بود برای من که از زبان خود عطرساز حرفایی رو مشنیدم. امیدوارم باز از این مصاحبه ها داشته باشین. در ضمن در مورد رویدادهای دنیای عطر ما رو بیشتر آشنا کنید. ممنون

  16. اون قسمتش که درباره موندگاری وپخش بوی بالا بود خیلی جالب بود من الان فهمیدم که پخش بو وماندگاری بالا را بوجود اوردن به این راحتی که ما فکر میکنیم نیست این مصاحبهبر عکس بعضی از مصاحبه ها بسیار سرراست و اموزنده بود،ممنون

  17. بسیار عالی.
    سمور داره روز به روز پیشرفت میکنه.

    کاش یه چندتا دوره عطرسازی رو میشد شرکت کنم، کلی ایده تو ذهنم هست…

  18. درود
    سپاس بی کران از شما آقا کیوان . بسیار خواندنی و مفید بود . قصد جسارت ندارم ، شما خودتان استادید ، ضیق وقت صحیح است – در متن ذیق نوشته شده _ البته چه بهتر که فارسی بنویسیم (مثلاً تنگی وقت ، کوتاهی وقت) . با احترام

  19. سلام به سایت خوب سمور 🙂 ممنونم از تدارک مصاحبه ای بس آموزنده.. واقعا لذت بردم. این نکته برام جالب توجه بود که چقدر در دنیای عطرسازی رسیدن به مرز خیال و انتزاع میتونه امکان پذیر باشه.. چیزی که صحبت کردن درباره ش در باقی عرصه های علمی یا هنری به نظرم کمرنگ تر هست.. شاید انتزاعی ترین مفاهیم و شخصی ترین تعارف رو بشه در هنر عطرسازی و بازخوردهای مخاطبان یک عطر پیدا کرد.
    پاینده باشید.

  20. سلام و خسته نباشید خدمت شما. دستتون درد نکنه. لذت بردم. خوش به حالتون که چنین دوستایی دارید و خوش به حالمون که سمور رو داریم

  21. خدا قوت کیوان جان. جالبه که از طرف یه گروه و سایت فارسی زبان با عطرسازای مشهور مصاحبه میکنی! به نظرم قبل مصاحبه اگه یکم در مورد سابقه عطرساز بنویسی و خوب معرفیش کنی. اینجوری سوالای مصاحبه هم یکم تخصصی تر میشه و سوال معرفی حذف میشه.

    1. فکر خوبیه. من سعی میکنم از خودشون بپرسم که تو یه خلاصه بنویسن. برای اینکه مصاحبه طولانی نشه خودم مقولۀ آشنایی رو میذارم برای پستهای بررسی عطر

  22. سلام.خسته نباشی.ممنون از عشق و انرژی که برای کارهاتون میگذارین.همین باعث شده من و بقیه دوستان تمامی کارها و پستهای شمارو پیگیر هستیم.این مصاحبه هم به مانند کارهای قبل خواندی و شنیدنی بود.قطعا باید بازخوانیش کنم تا بیشتر درو کنم.اما افسوس و حسرت من رو به دنبال داره.موفقیت شمارو ارزومندم????

  23. میدونی کیوان عزیز من یک حس پرسش و پاسخ بهم دست داد،یک حسی ک سواهل خییلی سوال هستن.نمیدونم حس و فضای یک گفت و گو و هم صحبتی رو درش پیدا نکردم،یعنی توی سوالها.توی جوابها اونقدری رونی و هم صحبتی قشنگی بود که به دلم مینشست .من دوست دارم حس کنم کنارتون هستم یا خودم هستم که توی گفت و گو با فرانچسکا نشستم،اما نمیتونم …مطمینا توی گفت و گو روند راحت تر و گرم تری بوده نسبت به حالت نوشتاری سوالها.میدونی عطر و دنیاشون رو صمیمی میبینم و ادم هایی که توی این دنیا هستن و ولی سوالها و اون ایاها ایاها من رو میکشه بیرون از اون حالت صمیمیت و نه جدی بودن.جنبه ی صمیمیت و رهایی و ازادی عطر برای من میچربه به جدی بودنش،حرف های فرانچسکام نشون میده ادم رها و ازادی هست،مثل عطر.مطمینا این حس احتیاطی ک میگم برای این پیش اومده که سعی کنین جنبه ی علمی بودن و جدی بودن مقوله رو حفظ کنین? و کاستی راه ندین توی روند کارتون?…من همچین حسی میگیرم و همچین انتظاری دارم شاید بقیه ی دوستان با من یکی نباشن و روند ،روند مناسبی باشه…خیلی خیلی خیلی ممنونم و یه تشکر و خسته نباشید که دارید پایه ها رو محکم میکنید برای ایندگان دنیای عطرایران

    1. آره این به خاطر اینه که من سوالا رو طرح کردم و فرستادم که جواب بده. چون وقت نمیکردیم پای یه صحبت تلفنی بشینیم. در واقع گفتگو نبود پرسش و پاسخ بود

      1. بله منم موافقم.
        اطمینان دارم کیوان بزودی کار رو توسعه خواهد داد
        و امیدوارم به زودی اولین مرجع رسمی عطر ایرانی رو تو سطح خیلی بالا داشته باشیم
        با آرزوی موفقیت

  24. سلام کیوان عزیز
    و خیلی ممنون بابت این مصاحبه زیبا
    اگه صادقانه بگم اولین مصاحبه متن بلندی بود که با علاقه ی کامل خوندم و واقعا جذبم کرد.
    حیف که تموم شد… چون وقتی داشت عطر آخرش رو توصیف میکرد یه نسکافه برا خودم ریختم و اومدم با هیجان زیاد ادامه مطلب رو بخونم که متاسفانه آخراش بود.
    خیلی خیلی مشتاق شدم عطرعاش رو تست کنم(عطرهای کسی که دوست داره روال خودش رو بره و مسیر دیگران رو تکرار نکنه).
    واقعا از بیان حسش لذت بردم و اینهمه عشق به کاری که دوستش داره این حس میتونه انسان رو به عرش برسونه.
    ببخشید اگه غلط املایی داشتم چون خیلی وقته فارسی تایپ نکردم.
    ممنون از سایت سمور و شما کیوان و همراهان خوبتون

  25. خیلی ممنون بابت این مصاحبه
    زمانی که داشتی راجب اینکه چه سوال هایی از عطار بپرسی پیشنهاد می گرفتی از بچه ها واقعا دهنیت شفافی نسبت به اینکه چه سوالاتی می شه از یه عطار پرسید نداشتم،ولی خب الان یک دفعه یک عالمه سوال تو دهنم شکل گرفت،کلا خیلی چیزا می شه از عطار های ایندی نیش یاد گرفت.
    یکی از چیزهایی که توجهم رو جلب کرد بیان اسم عطرهایی هست که ازشون چیزهای مختلف یاد می گیره،کمتر دیدم یه چنین چیزهایی بیان بشه،یا اینکه چه ساده راجع به ترکیبات عطر صحبت می کرد و تقریبا چه ساده وارد دنیای عطرسازی شده،شخصا فکر می کردم که پس از گذروندن سال ها کلاس های عطرسازی و درگیر شدن با شیمی عطر و تهیه اسانس و … شروع کرده!در کل مصاحبه خوبی بود،فکر می کنم با مشارکت دوستان در طرح سوالات خیلی بهترم هم می تونه بشه در آینده
    ممنون

  26. خیلی ممنون که سریع پاسخ دادید..
    حتی اگه بفکر تولید انبوه نباشیم و فقط واسه خودمون چی؟ ??
    هروقت ب حرف زدن عطرساز ها گوش میدم بغضم میگیره میگم چقد خوشبخته ?

  27. سلام . خیلی مصاحبه جالب و خواندنی بود . واقعا لذت بردم . تشکر میکنم از شما که با انتشار این مطالب زیبا برای ما عاشقان عطر وقت میگذارید و زحمت میکشید . یکی از بزرگترین رویاها و آرزو های من به دست آوردن دانش عطر سازی است . خیلی ممنون .

  28. من با خوندن اوایل مصاحبه و دیدن عکسا توی اینستا فکر کردم که از دارک ساید خوشم بیاد بیشتر.. اما بعد از توصیف عطر جدیدش فککنم زیر پوست من رو بیشتر دوس داشته باشم و همینطور روزی روزگاری…
    البته اینا فقط در حد حدس و گمانه ?
    راستی ایشون فقط برای خانوم ها عطر میسازن ؟
    و آیا توی ایران هم امکان پذیره که اگر کسی مثل ایشون چنین رویایی داشته باشه حتی توی نزدیک به سی سالگی بشه شروع کنه و عطر خودشو بسازه و به عمل بنشونه!؟

    1. کامران جان عطرهاش مشترک بین زن و مرد هستن. حتی کمی بیشتر مردونه میزنن. توی ایران امکانات محدوده وگرنه نشدنی نیست

  29. کیوان عزیز ممنون بابت این مصاحبه و سوال های خوبی که پرسیده بودی. خیلی از سوال ها دقیقا چیزی بود که خود من به شخصه دوس داشتم از هر عطر سازی بپرسم. در مورد موندگاری و پخش. در مورد ایده عطر در مورد همه گیر شدن و فاکتور های رایج و همه پسند شدن یا خاص بودن یه عطر و خیلی چیزای دیگه. مرسی که اینقدر دقیق و جامع پرسیدی و از بیانکی هم ممنون بابت جواب های خوبش. یه عکس دونفره هم به نظر من تنگ این مصاحبه میذاشتی که به جذابیت مصاحبه می افزود.

    1. هنوز نشد همدیگه رو ببینیم. اومد ترکیه من ایران بودم. من رفتم فلورانس اون هلند بود! دیگه وقتی نمیشه نمیشه دیگه 🙂

  30. ممنون از این مصاحبه
    چیزی که برام جالب اومد اینه که خود عطر ساز ها هم از نتیجه کارشون سورپرایز میشن و بعضا خودشون هم نمیتونن نتیجه کارو پیش بینی کنن

  31. مصاحبه خیلی خوبی بود (دیالوگها) روان ، گفتگوها صادقانه – در ضمن خیلی طولانی و کسل کننده نبود

  32. سلاام و روز و روزگارخوش?
    خوندمتون و جالب بود…اسم عطرشون برام خیلی خوش ایند بود و دلیل انتخاب اون اسم بیشتر از خود اسم..و از دیدگاهشون درمورد سطح کارشون و کلمه ی نیش،خیلی خیلی از دو کلمه ی جایگزینی که استفاده کردند خوشم اومد…
    .
    یک نقد کوچک،اینکه،پراکندگی عکس ها و مطالب یه جوری هست ،یک ناهمگونی…فک میکنم اگر عکس ها یک سمت صفحه و مطالب سمت دیگه باشن،یامثل صفحه ی مادر،یک لاینی فقط مطلب باشه و لاین بعدی عکس و این روند تکرارتا مطالب تمومش گفته بشه بهترهست،الان یکمی این عکس های جا به جا و مطاب با خط هایی کوتاه یا بزرگ ،باعث میشه یک تصویر کلی توی ذهنم باقی نمونه?و یه چیز دیگه،گرمی و دوستانه بودن جوابها خیلی به دلم نشس،رو و ن و دلنشین و دوستانه،ولی یک مقداری سوالا انگار بااحتیاط و وسواس پرسیده شده بودن.

    1. مژگان جان منظورتون از “سوالا با احتیاط و وسواس پرسیده شده بودن” چیه؟ جواب شما میتونه خیلی کمک کنه توی مصاحبه های بعدی کیفیت بهتری ارائه بدیم

      1. من واژه ی مستقل رو بیشتر میپسندم ،چون هم میتونه هنری بودن رو شامل بشه هم استقلال از بازار رایج رو .. واژه ی هنری امکان داره مثل عبارت «عکاسی هنری-تیپ هنری و مدل موی هنری» ب ابتذال کشیده بشه

      2. بله به نظر منم سایت یکم کار داره
        مخصوصا فرانت اندش (Front END) چون من خودم تو کار طراحی سایتم سر فرصت حتما هر کمکی از دستم بر بیاد برای توسعه این سایت انجام میدم

  33. سلام و خسته نباشی به کیوان عزیز

    انشالله روزی برسه که توهم با الهام از گل پسرت ( سام ) عطر خودتو بسازی

  34. به عنوان یه فروشنده و عاشق عطر،خیلی خیلی چیزها از سایت سمور یاد گرفتم که واقعا توی کار به دردم خورد.این مصاحبه در نوع خودش بی نظیر بود چون فکر نمیکنم قبلا همچین موردی داشتیم.ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید