یکشنبۀ بارانی

یکشنبه بارانی – قسمت بیست و هشتم: زیبایی گمشده

میس دیوردیور – میس دیور (Christian Dior – Miss Dior)

سال تولید: ۱۹۴۷

گروه بویایی: شیپغ گلی (Chypre Floral)

عطار: ژان کارل (Jean Carles)


برخی عطرهای قدیمی و کلاسیک که توی یکشنبه های بارانی بهشون پرداختیم بخاطر ترکیبات فوق العاده و خصوصیات بویاییشون توی این دسته جا گرفتن و با اعتبارشون، نام عطرساز و حتی برندشون رو تو درجه های بعدی اهمیت گذاشتن. اما وقتی صحبت از میس دیور به میون میاد نه اسم دیور، نه خود عطر و نه حتی داستان ساختنش بلکه مهمتر از همه اسم عطرسازشه که اولویت پیدا میکنه. شاید خیلی از شما حتی اسم ژان کارل رو نشنیده باشین. عطرسازی که اون رو فقط با چند عطر معروف میشناسیم. اما چطور ممکنه کسی که فقط چند تا دونه عطر ازش به جا مونده این همه اهمیت داشته باشه؟ حرفه ای ترین عطرسازها رو تو ذهنتون در نظر بگیرین. ژاک پولژ؟ دومینیک روپیون؟ پییر بوردون؟ ژان کلود النا؟ اسامی کم نیستن اما پیدا کردن اسم استادکاری که تو دوره های آموزشیش با شیوه ها و متودهای دقیق و سختگیرانه ی ژان کارل آموزش ندیده باشه احتمالا ناممکنه.

میس دیورژان کارل (۱۹۶۶ – ۱۸۹۲) رو میشه تاثیرگذارترین چهره تاریخ عطرسازی تو مبحث آموزش این هنر دونست. کسی که تمام عمرش رو به جمع آوری و دسته بندی دقیق مفاهیم و مضامین آموزشی گذروند و تو سال ۱۹۴۶ مدرسه عطرسازی رور برتراند دوپون (Roure Bertrand Dupont) رو بنیانگذاری کرده و خودش به تدریس تو این مدرسه پرداخت. بد نیست بدونین این شرکت رور امروز همچنان به فعالیت آموزشی و عطرسازی خودش ادامه میده و شما اون رو با یه اسم دیگه میشناسین: ژیوودان (Givaudan). وقتی برمیگردیم و به کارنامه ی کارهای کارل نگاه میکنیم میبینیم این مرد با سختکوشی تمام عمرش رو وقف نهادینه کردن نظام آموزشی بسیار دقیقی کرد که امروز سنگ بنای عطرسازی حساب میشه. به عنوان مثال حتما شنیدین یکی از آزمونهای ورود به رشته عطرسازی تو مدارس مطرح اینه که داوطلب باید بوی ۶۰ ماده رو بتونه از هم تفکیک کنه.. این یکی از شروطی بود که کارل نهادینه کرد. جالب اینجاست که دانشجویانی که از این شرط سخت رد میشدن هرگز چیزی در مورد شیمی یا عطرسازی نمیدونستن چرا که کارل افراد دوره دیده رو به آموزش نمیگرفت، در عوض ترجیح میداد دانشجوها عاری از هر گونه آموزش و دید قبلی نسبت به عطرسازی باشن. همچنین وی دسته بندی هفتگانه عطرها (آروماتیک، مرکباتی، شیپغ، چرم، چوب، شرقی، و گلی) رو بازسازی کرده و زیرشاخه هاشون رو بهشون اضافه کرد.

اما بیشتر از هر چیزی اونچه بخاطرش کارل رو میشناسن و میپرستن بیس های آماده ای هستن که برای عطر آماده میکرد. بین عطرسازها معروفن به Carles’ Master Bases. بذارین اینطوری در نظر بگیریم: یک عطر به صورت کلاسیک از لایه هایی تشکیل میشه و لایه آخر مربوط به اکوردهایی میشه که هویت اصلی عطر رو میسازن. این اکوردهای آماده به خودی خود عطرهای کوچولویی هستن که بهشون دیگر عناصر ترکیب اضافه شده و عطر رو کامل میکنن. مثلا اکورد امبر یا کهربا، اکورد شیپغ، اکورد فوژه یا اکورد چرم. کارل طی سالیان متمادی به ساختن این بیس های آماده پرداخت و راه و چاه عطرسازی رو آسون کرد. چطور آسون کرد؟ یه مثال کوچولو بزنم. ساختن یک اکورد ممکنه یک ماه یا بیشتر طول بکشه چرا که بالانس مواد تشکیل دهنده اون به مرور زمان بدست میاد و ممکنه تا مدتها ترکیب ساخته شده مدام تغییر رایحه داشته باشه. حاضر و آماده کردن چنین قسمت سختی از عطرسازی مثل اینه که برین از بقالی پنیر بخرین به جای اینکه توی خونه دست به ابتکار برای ساختش بزنین. خب قاعدتا تو خونه براتون به صرفه تر آب میخوره اما در عوض یه سری کارخونه مشغولن که به ازای مبلغی بیشتر این امکان رو برای شما فراهم میکنن. رور (ژیوودان امروزی) هم دقیقا از همین ماجرا سود کلانی کرد. البته این فقط ژیوودان نیست که این بیسهای آماده رو میفروشه. سایر شرکتهای بزرگ عطرسازی هم این تجارت رو از پیش شروع کردن. امروز شما میتونین به آرشیو این شرکتها سر زده و اکوردهای آماده ای که  مد نظرتونه رو به راحتی تهیه کنین و بخرین. به هر روی این جدیّت و سختکوشی کارل بود که این امکانات رو برای عطرسازها و دانشجویان این رشته فراهم کرده.

میس دیور

کارل رو به سختگیری و جدیّتش میشناسیم اما شاید اصرار و سختگیری کارل در امر آموزش بیراه هم نبوده. کارل نزدیک به بیست سال آخر عمرش رو با کوربویی (آنوزمیا) زندگی کرد و علیرغم اون با اینکه هیچ بویی حس نمیکرد عطرسازی رو ادامه داد! به این دلیل اون رو به بتهوون دنیای عطر تشبیه میکنن که با وجود ناشنوایی در اواخر عمرش قطعه های موسیقایی حیرت آوری میساخت. کسی که بو حس نمیکنه ممکنه گند بزنه تو عطر یا تو بهترین حالت یه عطر متوسط بسازه اما نه در مورد کارل. حافظه بویایی این شخص به حدی قدرتمند بوده و به قدری بینی خودش رو در جوانی آموزش داده که تو دوران کوربویی عطرهایی چون میس دیور و ماگریف کاروِن رو ساخته که امروز جزو درخشانترین کلاسیکهای قرن حساب میشن. حالا فکر کنم موهای تنتون سیخ شده باشه!

پیش از اینکه برسیم به عطر این هفته نیازه این هم بگم که همونطور که فکر میکنین کارل برای مطمئن شدن از صحت ترکیب اون رو مینویسه و دستیارش پاول وشر (Paul Vacher) ترکیب رو میسازه. حالا برسیم به میس دیور، کلاسیکِ کلاسیکها، زیبایی فراموش شده و یک ترکیب منحصر بفرد گلی/شیپغ/چرمی که تصادم عجیبی از بوی بدن نشسته و بوی خوش گُـله. این عطر تو سال ۱۹۴۷ میلادی برای مجموعه New Look دیور ساخته شد که نخوت جنگ جهانی دوم رو با طراحی لباسهایی شاد و پف پفی و بی نظیر میزُدود. میس دیور ممکنه برای کسانی که با عطرهای کلاسیک آشنایی زیادی ندارن عطری یکنواخت و تکراری به نظر بیاد اما در حقیقت اینطور نیست. تو سرتاسر کیهان عطری نیست که بتونه وجوه و ریزه کاریهای زیبایی پرستانه ی این عطر رو پژواک کنه. ترکیبی نفیس که با شروعی الدهیدی رقص نرگسها و یاسها و زنبق های بطنش رو نوید میده و گرمیِ گلی اون به فضایی گرم و چرمی میرسه که رایحه ش شبیه بوی ژاکتیه که کل زمستون برای تماشای برف از پشت پنجره پوشیده شده. گرمایی خارق العاده و جاافتاده که حس دعوت کننده ی یک آغوش مادرانه رو میده. کهنگی و جاافتادگی این گرما با اکورد شیپغ این عطر دو چندان میشه.

میس دیور

شکی نیست که شما باید کمی از این تعریفات رو تحریف شده در نظر بگیرین چرا که توی نسخه های امروزی خبر چندانی از خزه بلوطِ اکورد شیپغ و بوی چرمی نابش نیست. بلکه بیشتر میشه اون رو عطری با بستری ادویه ای شبیه به اوپیوم ۱۹۷۷ و هرمس آمازون دونست. نه تنها این مواد، بلکه هویت سبز و خاکی و ادویه ایِ گالبانوم (باریجه) این عطر هم به کلی تخریب شده. با این حساب میتونین تصور کنین وقتی نسخه جدید چنین گیرایی داره، نسخه اولیه چه هیولایی میتونست باشه. میس دیور همچنان سمبل کامل زنانگیه، با همه احساسات و نگرانیها و دلباختگیها و زیباییهاش. ممکنه عطر و جنسیت دو فاکتور جداگانه باشن، من خودم هم بهش اعتقاد دارم، اما میس دیور عطری نیست که بشه حتی ذره ای از زنونگیش اغماض کرد و اون رو تو قلمرو مردونه هم جا داد.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. از یه دوست خوب یه بطری کوچولوی مینیاتوری از نسخه ی خیلی قدیمی از این عطر بهم رسیده و با بوییدنش شکوه عطرسازی کلاسیک رو درک میکنم و حسرت میخورم.
    اون لطافت و کهنگی و قلب گلی عطر و اون خزه ی برجسته که زیبایی عطر مدیونشه.
    خزه ی با کیفیت و ناب
    حیف…
    مرسی خیلی خوب بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید