یکشنبۀ بارانی

یکشنبه بارانی – قسمت بیست و ششم: جوهر سیاه

لالیکلالیک – انک نواغ (Lalique – Encre Noire)

سال تولید: ۲۰۰۶

گروه بویایی: چوبی اروماتیک (Woody Aromatic)

عطار: ناتالی لارسون (Nathalie Lorson)


شما ممکنه بهش بگین خز، عامه پسند، یا هر صفتی که دال بر بی ارزش بودن این کار باشه، اما تو دنیای حرفه ای عطر بهش میگیم تولید موفق. روزی که انک نواغ (جوهر سیاه) به بازار اومد کسی فکرش رو هم نمیکرد انقلاب بعدی دنیای عطر که قراره مسیر عمده بازار برندهای متداول (دیزاینر به گفته عمومی) و بعدش برندهای نیش رو تغییر بده، از برند لالیک باشه. این برند همیشه بخاطر قیمتهای منصفانه ش در مظان اتهام قرار داره و همیشه دست کم گرفته شده در حالی که لابراتوار سازنده عطرهای این برند مجمعی از شوالیه های سوگند خورده دنیای عطرن که کیفیت رایحه براشون تو اولویت اخلاقی قرار داره. باز جا داره یادآور بشم که تجارت عطر اونقدر پرسود هست که برند ارزون فروشی مثل لالیک هم داره سود کلان خودش رو میبره. ولی اگر این تجارت اینقدر سود خوبی داره چرا همه وارد این وادی نمیشن؟ چون در عین حال تجارت عطر یه ریسک بزرگ هست. یه قمار. دقیقا وقتی که فکر میکنی داری برگ برنده رو میندازی روی میز یکی دیگه برگی رو میاره پایین که روش کرید اونتوس، تق هرمس، تییری موگله الین، یا لالیک انک نواغ هستن که باهاش دست رو جمع میکنه. اینها عطرهایی هستن که سلیقه عمومی رو ورق زدن و فصلی نو رو آغاز کردن، بدون زور اهرم تبلیغات جا باز کردن و از همه مهمتر مسیر حرکت بازار عطر رو پس از خودشون تغییر دادن. خب ما اینجا تو یکشنبه بارانی دقیقا راجع به همین عطرا میخوایم حرف بزنیم.

لالیک

از برکات عطرسازی مدرن وتیور هست. گرچه وتیور همراه پچولی تو قرن نوزدهم به دنیای غرب راه پیدا کرد و از همون موقع به عنوان یک عنصر قدرتمند توی زیرساخت عطر (به اصطلاح لایه زیرین عطر) جا باز کرد، حضور این ماده به عنوان نُت غالب و محوریت عطر از سالهای ۱۹۵۰ رویت میشه. این ماده توی عطرهای امروزی فرصت خوبی به آقایونی که از روایح کلاسیک و آکواتیک همه گیر حوصله شون سر رفته میده تا با رایحه منحصر بفردش عطرهای خاصتر و مردونه تری استفاده کنن. رایحه ای سرسخت و کله شق داره وتیور. دودی، چوبی، خاکیه و تو برخی انواعش تُرد و خشک، تو برخی دیگه شبه-گلی و تو برخی چرب و شیری ظاهر میشه ولی فضای مشترک همشون خاکی بودن و چوبی بودن هست. پروفایل بویایی غنی و کاملی داره و به همین دلیل توی بستر خیلی از عطرها به کار میره. به عنوان مثال کامل کننده اکوردهای فوژه و شیپغ و عطرهای چوبی حساب میشه و به اونها عمق و تاریکی دوست داشتنی میده. رایحه این ماده جنس خاصی از مرموز بودن رو با حالتی گوتیک و قرون وسطایی به نمایش میذاره که این تاریکی به طرز عجیبی دوست داشتنی هست. اما با این همه وتیور بویی داره که ممکنه یا خوشتون بیاد یا نیاد. حتی ممکنه یه لحظه خوشتون بیاد یه لحظه نه. برای مثال روزی توی جمع دوستانم نشسته و مشغول صحبت و نوشیدن چای و قهوه بودیم. هوای اوایل بهار بود و هنوز پسمانده ی سرمای زمستون رو میشد توی ستون فقرات و شانه ها حس کرد. من بنا به دسته بندی فصلی و آب هوایی لالیک انک نواغ رو گذاشته بودم توی کشوی عطرهایی که این زمان از سال باید استفاده بشن. اون روز هم از قضا همین عطر رو زده بودم و فکر میکردم چقدر هم به هوا و تیپم میاد، تا اینکه دوستم که نزدیک من نشسته بود برگشت گفت “این عطرت رو عوض کن به نظرم. چرا اینطوریه!؟ ته حلقم مزه زهر حس میکنم”

لالیک

موضوعی که اتفاق افتاد رو متوجه شدین؟ کمی بالاتر با قرار دادن انک نواغ کنار اونتوس و تق و سایرین اون رو به عنوان یه عطر خوش فروش و همه پسند معرفی کردم اما اتفاقی که افتاد روی این قضیه صحه گذاشت که این رایحه میتونه در عین حال زننده هم باشه. این قدرت مهار نشدنیِ وتیور هست که توی این عطر در هماهنگی با رایحه تاریک و آروماتیک سرو، کمی بنفشه برای قدرت دادن حس خاک مرطوب توی عطر، رایحه مخملی و نرم آیزو ای سوپر و سایه روشنی نامطمئن از شروع مرکباتی و زیرساختی از یک اکورد مُشکی به رخ میکشه. ماحصل این ترکیب بوی مرموزی از مرکب سیاه هست با فضای چوبی که تاریکی فانتزی مانند جنگل متراکمی از کاج رو زیر نور باقیمانده از کسوف تصویر میکنه. فضای وهم گونه و نامشخص که توش سیاه و خاکستری پادشاهی میکنن. اما چرا این رایحه تاریک و مرموز با این درجه از سیاهی اینقدر جاافتاده و فروش میکنه؟

لالیک

سیستم کار خیلی ساده هست. مثل همه نمونه ها که میتونن سریعا به قله های موفقیت تجاری دست پیدا کنن، انک نواغ هم ترکیب بسیار ساده ای با چیدمان معطوف به هدف داره و میتونه سریعا اثر گذار باشه. منتها فرق این عطر با سایر نمونه های تجاری موفق (اونتوس، مولکول ۱ یا تق) تو رایحه ساختارشکن و نخراشیده ش هست. لارسون توی این عطر یه جورایی چکیده اونچه این روزها روحیه عمومی دنبالش میگشت و تو هیچ عطری پیدا نمیکرد رو با جسارتی وصف ناپذیر ارائه میکنه و اینقدر قدرتمند وارد عمل میشه که قرار نیست شکست بخوره. از طرف دیگه قیمت نازل این کار تو بازار جهانی و ایران فاکتور بسیار مهمی توی جاانداختن چنین ترکیبی بود. شما با هزینه کم فرصت متفاوت بودن بدست میارین! تصور کنین اگر همین کار با قیمت ۴۰۰ دلاری عطرهای کرید یا با تیراژ کم عطرهای تاور فروخته میشد، باز اینقدر مطرح و همه گیر میشد؟

 

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

6 دیدگاه

  1. چه مستی‌ست ندانم که رو به ما آورد.. که بود ساقی و این باده از کجا آورد!
    یادش بخیر..
    اون موقع ها مجله ی ایده آل پدیده ی جدیدی بود که توش صفحه ی معرفی عطر هم داشت! وقتی توی پیشنهادهاش رسیدم به انکه نواغ گفتم عجب طراحی شیشه ای.. با کلی زحمت اسمشو اینسر نویر تلفظ کردم.. به شرح رایحه ش رسیدم گفتم بنظر خیلی باید خوشم بیاد.. تا چند وقت بعد که کنج ویترین یه مغازه دیدمش و خریدمش.. اون موقع توی انزلی خونه دانشجویی داشتم.. یه مقدار ازش میمالیدم به گردنم و تو راه خونه تا دانشگاه خودمو نفس میکشیدم و هربار بیشتر از نفس قبلی غرق در لذت جسمانی و روحانی میشدم… بعد که بر میگشتم خونه میزاشتمش گوشه ی اتاق و می‌پرستیدمش.. گیج و حیران بودم ازینکه آخه چطور ممکنه؟ چرا کاری رو که این داره با من میکنه تاحالا هیچ عطری نکرده بود!؟ این حال اسمش چیه؟ چحوری باید توصیفش کنم؟ مستی؟ خلسه؟ نشئگی؟ خماری؟ ارگاسم روحی؟
    در نهایت مردانگی و پختگی کاااملن نرم و دلبر بود… سیگاری نبودم اما بوی پالتوی یک پیرمرد سیگاری که این مستی میاورد جلوی چشمم رو دوست داشتم… تو شب راه میرفت از زیر نور زرد چراغ برق های یه خط در میون روشن.. از پشت میدیدمش

    اما روزهایی در انتظار دیوانه ای بود که بوی زننده ی به حد بی ادبانه ای تندِ نسخه های تقلبیِ مخدری که تو خونه داشت توی هیابون و مهمونی ها حالشو از محبوب همیشگیش به هم میزد و اونو لایقِ ناحقِ گنجه ی معشوقه های شهید…

    همیشه در نهایت ماجرا ، عشق پیوند عمیق خودش با خودخواهی رو اثبات میکنه.

  2. مرسی از اینکه بالاخره این غول کم ادعا رو هم بررسی کردین ! اما با احترام به زحمتی که کشیدین فکر میکنم اولا یه مقدار دیر این کارو کردین و ثانیا بهتر بود بیشتر بهش میپرداختین . برای مثال میشد از فلنکرهای سری آنک نواغ هم نام برد . به دوستانی که میگن زیادی تلخه یا میگن تکراری شده پیشنهاد میکنم نسخه اسپرت این عطر رو امتحان کنن که شروعی بی نظیر داره و نمونه ی ملایم شده ای از این سیاه دوست داشتنی هست . نسخه اسپرت ماندگاری و پخش به مراتب کمتری داره و اگر ماندگاری و پخش براتون اولویت داره به هیچ وجه نرید سمتش ! در عوض کیفیت رایحه ی بالاتری رو ارایه میده و فرش تر از نسخه اصلی هست . با احترام

  3. سلام آقا کیوان ، نقد های بسیار زیبایی در سایتتون قرار دادین و بسیار متشکریم از شما . بنده علاقه زیادی به عطر های کلاسیک باربرشاپی ( همون عطر های آرایشگاهی که حال و هوایی سبز گونه دارن ) دارم و میخواستم ببینم که شما در این زمینه عطر هایی با ماندگاری بالا سراغ دارید ؟؟ یعنی در حقیقت من دنبال عطر هایی هستم که بویی شبیه به ادکلن lomani pour homme رو داشته باشن ( چون من عاشق رایحه همین ادکلن lomani pour homme و رایحه های باربرشاپی مشابه اون هستم ) ولی صد افسوس که این ادکلن lomani pour homme قدرت ماندگاری بالایی نداره . از شما خواهش میکنم اگر ادکلنی با رایحه ای مشابه با lomani pour homme یا اینگونه عطر های باربرشاپی سراغ دارید لطفا معرفی کنید

  4. من بعنوان یک فروشنده عطر شاید تا حالا چند هزار تکه از این عطر رافروختم ولی هیچ وقت نتوستم باهاش ارتباط بر قرار کنم

  5. نکته جالب اینه که سلیقه ادم ها چقدر تغییر میکنه. یادمه چندین سال پیش که تازه شروع کردم بودم به عطر بازی اصلا نمیتونستم این عطر و تحمل کنم . خیلی سنگین و تاریک بود برام. اما بلاخره نسخه اسپورتش که مهربونتر شده نسخه اصلی هست رو خریدم و با اینکه اوایل اون هم برام زیادی بود یه جورایی خودم و مجبور کردم به پوشیدنش… خلاصه بعد یه مدت انقدر ازش خوشم اومد که هر موقع تو پاییز یا بهار هوا ابری یا بارونی میشه اصلا ذوق میکنم واسه اینکه برم انکره نوار اسپورت رو بزنم! این تغییر سلیقه در خصوص خیلی از عطر های دیگه و خصوصا نیش ها هم رخ داد برام. خیلی کنجکاوم ببینم نسخه اکستریمش چطوره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Web Statistics
بستن
بستن

بلوک تبلیغ حذف شد

با غیرفعال کردن مسدودکننده تبلیغات از ما حمایت کنید