نقش بخور و دود در ادیان و مروری بر عطرهای بخوری و کلیسایی
مدتها بود میخواستم در مورد تاریخ بخور و خاستگاه استفاده از بخور در اماکن مذهبی بنویسم، که متاسفانه زحمت زیاد و مطالعه عمیقی نیاز داره که با زمان آزادِ من همخوانی نداره. اما خیلی کوتاه میشه از این موضوع با نیم نگاهی رد شد و بحث رو از باب دسته ی معروفی از عطرهای بخوری که با اسم Church Incense (بخور کلیسایی) شناخته میشن، باز کرد. پیش از هر چیز باید واژه بخور رو معنی کنیم.
بخور چیست
بخورها موادی هستن که به منظور خاصی سوزانده میشدن: اهداف آیینی، معنوی و درمانی و اغلب برای ارتباط با عالم بالا و خدا یا خدایان، چون دود بخور به سوی آسمان میره.
همین عملکرد به بخور ماهیتی مقدس و منزه داده. (گرچه امروزه جدا از این کاربرد، کاربرد زیبایی و خوشبو کنندگی نیز دارن که حضور رایحه ی اونها توی عطر به همین منظور هست) بخور میتونه حاصل سوزاندن یک ماده باشه (مثل مرّ یا صمغ کُندُر) و یا میتونه ترکیبی از مواد مختلف باشه. گستره استفاده و تنوع و گوناگونی بخورها یا اینسنس ها به تعداد تمدنهای تاریخ زیاده و تو هر تمدنی نوعی از اون رو شاهد هستیم.
ریشه واژه بخور
واژه بخور در فارسی به تعبیر کوچه بازاری عود یا عودسوز ترجمه میشه که تعبیری اشتباهه، از این روی که عود خودش یک نوع چوبه که به روش سنتی روی حرارت بدون آتش ذغال داغ سوزانده میشه که فضا رو خوشبو کنه.
بنابراین عود فقط نوعی از بخور محسوب میشه. همونطور که کُندُر، مرّ، و چند صمغ و چوب دیگه میتونن مستقیما روی حرارت ذغال سوزانده بشن. اما وقتی ما از بخور حرف میزنیم، میتونه ماده ای مرکب از چند عنصر باشه.
تقریبا تو هر دین مطرح شما رد برجسته ای از بخور در آیین های مذهبی و ایام عبادت رو شاهد هستین. از یهودیت و مسیحیت گرفته تا بوداییسم و شینتوئیسم، تا پیشتر از همه اینها در دوران پاگانیسم.
ریشه استفاده از بخور در دین و زندگی روزمره پیشینیان
اینکه چرا بخور مورد توجه نهادهای دینی قرار داشته شاید ریشه در قدرت میکروب کشی دود برخاسته از سوختن این مواد داشته باشه. همونطور که توی این پست اشاره ای بهش کرده بودم، با سوزاندن رزینها، صمغهای درختی، برگها، چوبها و بعدها ترکیب این مواد با هم، تاریخ بخور (Incense) هم رقم خورد.
بخور در اماکن عمومی مثل اماکن دینی نه تنها جلوه ای از شکوه خداوند رو تعریف میکرد، بلکه از نظر تکنیکی فضا رو از هوای آلوده و حشرات موذی میزدود. دود عامل فرار حشراته که خودشون یکی از مهترین عوامل انتشار بیماری بودن و هستن. بنابراین با تدخین (Fumigation) نه تنها محیط رو تمیز نگه میداشتن، بلکه بوی نفس و بوی بدن تجمعی که برای عبادت حضور بهم میرسوندن رو هم خنثی میکردن.
امروز دانش پیشرفته ی علوم پزشکی و بهداشت اونقدر کامل شد که ما رو از سوزاندن بخور برای تطهیر محیط زندگیمون بی نیاز کنه. اما استفاده از بخور به عنوان یک رسم سنتی، و یک بو که خاطره ی تاریخی دیربازی رو با خودش یدک میکشه، توده های مردم رو حول یک ایدئولوژی متحد نگه میداره. جدا از اون، نباید فراموش کنیم که مادر عطر به شکل امروزی یه زمانی بخورهایی بودن که تو معابد و اماکن عمومی سوزانده میشدن.
این لزوما به این معنی نیست که بخوری که توی کلیسای کاتولیک استفاده میشه فقط برای یک کاتولیک زیبایی بویایی حساب میاد. بخورها – مخصوصا بخورهایی که در مکانهای دینی استفاده میشن – با روایح دودی، ادویه مانند و چوبی حد استانداردی از زیبایی بویایی رو به نمایش میذارن، که البته فاکتور ذائقه و فرهنگ هم توش دخیله.
به عنوان مثال بخوری از بوی چوب سرو برای یه ژاپنی به همون میزان دوست داشتنیه که روغن عطار با بوی غالب رز و مشک برای یک عرب. این بخاطر سابقه ی فرهنگی و آشنایی بویایی این ملله که در طول تاریخ تراش خورده.
صمغ کُندُر، مطرحترین بخور در مراسم دینی
ما بیایم سر مطلب خودمون و برسیم به بررسی عطرهایی که بخاطر بوی کلیساشون معروفن. این بو البته تو ایران برای ارامنه و مسیحیان ما هم ممکنه ناآشنا باشه. تا جایی که من تو تحقیقاتم پیش رفتم این نوع عطرها یادآور بخورهایی هستن که تو کلیسای کاتولیک سوزانده میشن؛ لااقل بیشتر از ادیان دیگه.
وجه مشترک همه این عطرها رایحه ی ممتد و خطی هست که از الف تا ی با همون منوالِ شروع ادامه میده یعنی از ترتیب شروع/بطن/فرود چندان خبری نیست. دومین وجه مشترک این دسته عطرهای حضور صمغ اولیبانوم یا فرنکینسنس (صمغ کُندُر) در ترکیبشون هست که به صورت طبیعی توی کلیسا هم سوزانده میشه.
صمغ کُندُر یکی از سه هدیه ای بود که سه پارسا برای تولد عیسی مسیح اهدا میکنن. کندر در تمدن های خاورمیانه پیش از مسیحیت هم از بخورهای اصلی و مهم بوده و به دلیل قدرت گرفتن کلیسای کاتولیک به عنوان بوی این فرقهی غالب جا افتاده.
جدا از این صمغها، تو برخی از این عطرها انواع الدهید و چوب سدروس هم به شکلی بارز خودنمایی میکنن که در ادامه به معرفی چند نمونه از این دسته هم میپردازم.
فرنکینسِنس یا بخور کُندُر
اولیبانوم (به فارسی درخت کـُندُر) نام گروهی از درختهای پهن برگ از راسته ی افراسانان هست که در علم طب سنتی کاربرد فراوان داشته. زیستگاه مطلوب این درخت مناطق خشک و گرمی هست که دارای خاک آهکی و تپه های سنگلاخی و صخره ای باشه. گسترده ترین زیستگاه این گیاه جنوب شبه جزیره ی عربستان (به خصوص عمان و یمن)، شمال آفریقا (سومالی، اریتره، اتیوپی و کنیا) و برخی مناطق هندوستانه. از پوسته ی خراش خورده ی این گونه درختها شیره ای سفید/کرم رنگ تراوش میشه که در مجاورت هوا سفت و سخت میشه و به رنگ سفید پودری تا کهربایی مایل به قهوه ای در میاد. به این شیره صمغ کـُندُر یا فرنکینسنس (Frankincense) میگیم. از هر درخت فقط دوبار در سال رزین برداشت میشه. یکی اوایل بهار و یکی اواخر تابستون، که هر برداشت حدود دو هفته طول میکشه. طول برداشت و طول ماندنِ رزین روی درخت تا زمان جداسازی تاثیر مستقیم تو کیفیت رزین داره و شناسه ی اون رنگ رزین هست. صمغ سفید رنگ کیفیت متوسط و صمغ قهوه ای رنگ کیفیت اعلا داره. بالاترین کیفیت صمغ کـُندُر از منطقه ظُفار در عمان برداشت میشه که مربوط به گونه ای نادر از این درختان با نام علمی Boswellia sacra هست. رزین بدست اومده از این گونه بالاترین مقدار آلفا-پینن (α-Pinene ماده ی موثر صمغ کندر و همچنین تربانتین) رو داراست.
بخور مرّ و ماجرای تولید حضرت مسیح
این صمغ در کنار مرّ و طلا جزو سه هدیه ای بود که سه مُغ برای تولد حضرت عیسی با خودشون بردن. به همین دلیل در قیاس با باقی ادیان، مصرف این صمغ در دین مسیحیت بیشتر به چشم میخوره. اما کندر لزوما صمغی برای سوزاندن در کلیسا نیست. این صمغ همونطور که اشاره کردم کاربرد دارویی داشته، از دود اون برای راندن پشه و حشرات موذی و آفت کشی استفاده میشده و برای درمان تب مالاریا نیز بکار میرفته. قدمت استفاده از کندر هم بسیار قدیمی تر از تاریخ مسیحیت هست. شواهد و مستندات تاریخی و باستانی نشون میده که این صمغ برای مومیایی کردن فراعنه مصر هم بکار میرفته. فقط این نیست. مثل همه مواد با خواص دارویی، کندر هم به اشکال مختلف برای بیماریها و مصارف بهداشتی گوناگون استفاده میشده. مثلا برای رفع سرفه، به عنوان خمیر دندون یا دئودورانت (ماده ی ضد تعریق)، به عنوان چاشنی و ادویه ی غذا و چندین کاربرد دیگه استفاده میشده. این که از فعل گذشته استفاده میکنم، خب تو عصر مدرن زندگی میکنیم و برای همه اینها کارخونه هایی هستن که برامون چیزای دیگه بسازن. با این همه از گذشته تا امروز، بیشترین کاربرد این صمغ در انحصار کلیسا بوده و هست. به همین دلیل دُز بالای این ماده در عطر حال و هوای مقدس و ربّانی رو به یادمون میاره. عطرهایی که اونها رو با اسم عطر کلیسایی و بخوری میشناسیم…
بررسی چند عطر مطرح بر پایۀ بخور
بذارین معرفی این دسته رو با عطر کوم دِ گغسون آوینیون (Comme des Garçons Avignon) شروع کنم. با در نظر گرفتن اینکه برند کوم دِ گغسون لاین “اینسنس” رو در سال ۲۰۰۲ تولید کرده، میشه به این نتیجه رسید که مثل خیلی از موارد دیگه، این برند اولین خانه ی عطری بود که به مقوله ی بخور با رویکرد دینی روی آورد و فضای کهن و باستانی و مقدس این بخورها رو با فضای شهری و متروپولیتن هایی نظیر پاریس، نیویورک یا توکیو وصلت داد.
از این سری پنج تایی آوینیون رو میشه رادیکال ترین و جناح راست ترین عطر این دسته بحساب آورد. ایده ی ساخت این عطر شهر آوینیون فرانسه هست که توی تاریخ مسیحیت کاتولیک اهمیت بسزایی داره.
آوینیون با رایحه ی تلخ و رزینی و دودی و چوبی فضای کلیسا و صومعه و آموزه های سختگیرانه ی کاتولیک رو به طور کامل و با حسی قرون وسطایی به نمایش میذاره.
رایحه کلیدی توی این عطر که به هیچ وجه خودنمایی نمیکنه اما به جهت دهی ترکیب کمک میکنه ترکیبی الدهیدی هست. رایحه ای تاریک، دودی، کمی وحشی و حمله کننده و مردونه که حس ممنوعیت های دینی رو میشه توش به طور کامل حس کرد.
برسیم به یک عطر نزدیک به آوینیون، یعنی کاردینال از جیمز هیلی (James Heeley Cardinal). رایحه ای دودی، پودری، فلفلی، چوبی، صاف و فیلتر شده، بدون هیچگونه پـِلیسه و اضافات داره.
در حالی که این طور روایح معمولا بخاطر ابهت بُعد دودیشون و بخاطر رایحه قدرتمند خطیشون میزانی از عدم استقبال رو هم به همراه دارن، کاردینال با حساسیت تمام نه تنها چیزی از هویت بخور کُندُر و مرّ توی این عطر کم نمیکنه بلکه از خشونت و ضمختیِ رایحه هم کم کرده و اونها رو به رایحه دودی نرم و دوست داشتنی تبدیل میکنه.
سَنکتی از برند لیلیکید ایمَجینِغ (Les Liquides Imaginaires Sancti) شروعی نسبتا تیز با اشاره ای به فضای عطرهای کلاسیک داره که این فضا رو با چادر ضخیمی از رایحه ی دودی و ادویه مانند صمغ اولیبانوم میپوشونه.
این رایحه ی صمغیِ متراکم با فضایی ادویه ای و فلفلی و کاجی قدرت گرفته که در انتهای کار ته مزه ای خوراکی مانند شبیه بوی قنادی به عطر میده که از بافت زبرِ شروع کار کم میکنه.
مونتل فول اینسنس (Montale Full Incense) نزدیکترین رایحه به کوم د گاغسون آوینیون رو داره. این عطر همون فضای کلاسیک و بخوری آوینتیون رو با رایحه دودی و رزینی قویتر و رایحه چوبی کمرنگتر و فضایی نسبتا شیرینتر و صمغی به نمایش میذاره.
اودین ۰۷ تانوکی (Odin 07 Tanoke) بین این عطرها کمی متفاوت عمل میکنه و یه خرده لیبرال تر و امروزی تر با موضوع بخور اولیبانوم برخورد میکنه.
تانوکی حسی جنگلی داره و شبیه یه پرسه ای آزادانه و بی برنامه هست تو جنگلهای کاج اطراف شهر، جایی که شهر رو میشه از چشم اندازش تماشا کرد.
تانوکی رایحه ی اولیبانوم رو با فضای چوبی تاریک و شرقی و فلفل سیاه ادغام کرده و به معجونی رسیده که حد واسط سلیقه ی عود پسند رو هم راضی نگاه میداره.
ماندالا از برند مسک میلانو (Masque Milano Mandala) شروعی ادویه ای و هیجان انگیز داره که به بطنی خطی و یکنواخت دودی میرسه. رایحه اولیبانوم و فضای بخوریِ عطر به شدت مه گرفته، پودری و خشکه و حسِ ردِ بویِ غلیظِ دودی رو میده که تا همین یکی دو ساعت پیش فضای کلبه ای چوبی رو محاصره کرده بود.
فضای این عطر در قیاس با خواهر برادری خودش (مثل تانوکی ۰۷ و هیلی کاردینال) به مراتب ادویه ای تره و از فضای چوبی کمتری برخورداره.
رایحه ی بخور کندر و مرّ در عطر ژووی لو لیتوغژی دِسوغ (Jovoy La Liturgie des Heures) با شروعی چرک و تاریک رقم میخوره که حس کهنگیِ جالبی به شروعش میده.
در این عطر سعی شده از انعطاف ناپذیریِ رایحه ی بخور کُندُر کمی فاصله گرفته و این بخور رو با رایحه شرقی و عمیقِ بخور مرّ منعطف کرده، از فضای چوبیِ محضش کم کرده و به فضای رزینی اون اضافه کنن. به همین منوال این عطر تمایل به زنانگی هم داره به همون میزان که مردونه هست.
کمتر کسی جسارت استفاده از چرم و نُتهای چوبیِ تاریک رو در کنار فضای استخوانی و سنگیِ بخور کندر داره. اولیویه دوربانو تو عطر بلک تورمالین (Olivier Durbano Black Tourmaline) با بکار گیری سیاهیِ چرم و فضای تاریکِ چوب عود و رایحه ی فلفل سیاه به قدرت و تاریکیِ کُندُر بُعدی معکوس میده. این عطر با اینکه فضای مقدس کلیسایی رو یادآور میشه اما بُعدی شیطانی و مرموز چاشنیِ بخورش شده.
تام فورد در عطر ساحارا نواغ (Tom Ford Sahara Noir) اون رایحه ی معروف بخور کُندُر رو از کلیسا جدا میکنه و با اضافه کردن روایح اغواگر شرقی، گلی و انیمالیک مانند عسل، رز، نُتهای رزینی و بستر کهربایی/چوبی، بُعدی شهوانی و گناه آلود به این بخور میده.
به همین دلیل ساحارا نواغ با باقی عطرهای کندر-محور تفاوتی فاحش داره و اون وجوه تاریک و کهربایی و کویریِ این عطره. با اینکه حجم دود در این عطر از باقی همتاها کمتره، اون رو میشه به وضوح یک عطر دودی موفق دونست.
سرج لوتانس لا میغ (Serge Lutens La Myrrhe) رو بیشتر از بخور، میشه یه عطر الدهیدی/چوبی به حساب آورد که رایحه الدهید توش فضایی قدیمی، چوبی، خشک و کلاسیک داره.
این شروع متفاوت کمی بعد به بطنی نیمه دودی و رزینی میپیونده که بوی مرّ محوریتش رو تشکیل میده. تفاوتی که توی این عطر با اغلب عطرهای بخوری کلیسایی وجود داره قدرت و برونگراییِ سایر بخورها در مقابل این عطره.
لا میغ برخلاف سایر عطرهای بخوری تمایل زیادی به درونگرایی و تو خودش بودن داره. به همین دلیل نشر بوی ضعیفتری از خودش نشون میده.
بسیار مطلب خوبی. خیلی لذت بردم❤️👍
بسیار مطلب خوبی. خیلی لذت بردم❤️👍🌸
دستت درد نکنه کیوان
آکوردای اسموکی بالزامیک بخوری جزء آکوردای مورد علاقمن بی بروبرگرد باید چند روزی از روزای سرد سال رو باهاشون بگذرونم تا پاییز و زمستون بهم مزه بده
میشه Forever Now از مین نیویورک و قصبه از روبر پیکه و شاید آرمانی بویس د اسنس رو هم به این لیست اضافه کرد یا اگر فضای رزینی غلیط رو دوست دارید وازامبا
عطر کازبا از رابر پیگه هم یک عطر بخوری فوق العاده خوبه :-*
مرسی کیوان جان …بسیار عالی .
سلام خیلی ممنون بابت این پست❤ عطر aqva amara Bvlgari رو هم میشه جز عطرهای بخوری یا رایحه کُندر در نظر گرفت؟
خیر
👍👍👍👍
رین اینتنس اینسنس با اون رایحه انیمالیک و بوی اسب که در موردش گفتید تو این دسته قرار میگیره ؟
خیر
من یک چیزی رو توی این مقاله نفهمیدم و اون منظور از بوی کندر هست.
اسانس کندر بویی کمی ترش و رزینی داره(بوش دقیقا مثل خود رزین کندر بعد خیس خوردن هست) و هیچ ربطی هم به بخور کندر نداره. بوی بخور کندر به شدت حالت دودی و گزنده هست و حس رزینی و ترش مزه هم نداره. چنین مساله ای در مورد روغن عود و بخور عود و بقیه مواد سوزاندنی هم صادق میتونه باشه.
حالا سوال اینجاست که منظور از عطر کلیسایی ایجاد بوهای دودی smoky هست(احتمالا شبیه دود کندر) یا عطرهایی که بوی غالبشان روغن کندر است در زمره اینگونه عطرها قرار میگیرند؟
اینجا من اصلا از اسانس صحبت نکردم. بوی دود صمغ کندر منظورم هست برای همین از باب کلیسا و دود کردن و بخور وارد بحث شدم
ایول کیوان مثل همیشه عالی و جامع بود . این سبک عطرهای بخوری و خشک و به اصلاح کلیسیایی خیلی سخت پوش هستند. و نمیشه همیشه و همه جا استفاده کرد.
با این حال من دوست دارمشون . راستش عطر لوز از مارک اونوم هم داشتم که نتونستم تحمل کنم و ردش کردم رفت چون بیش از حد رزینی و اسموکی و سنگین بود.
ولی …
ولی از نظر من بهترین این ژانر بویایی که قابل پذیرشه برام عطر کسبه از رابرت پیگه هست. اینو خیلی خیلی دوست دارم 👍👌
ممنون کیوان جان. دو تا سوال دیگه ازت داشتم.
کلا عطرهای بخوری رو میشه کلیسایی گفت مثل His majesty oud اتکینسون و noir ambre ایسی میاکه؟ یا اینکه حتما باید بوی بخور کندر باشه؟
بوی بخور کندر ترکیب چه مواد اولیه ای میتونه باشه با توجه به اینکه خود کندر بوی دود کندر رو نداره؟
ببین انگار داری بیراهه میری! کندر یه صمغه. تو کلیسا میسوزونن. این دود رایحه بارزی داره که بوی کلیسا رو یادآور میشه. این بخور هم یک ترکیب نیست، یه صمغه و بس. خارج از این بو و مرّ رایحه ی دیگه ای بوی کلیسا رو یادآور نمیشه
سلام
من تا حالا کلیسای کاتولیک نرفتم
ولی یکی از بارزترین چیزهایی که از کلیساهای ارتدکس تو یادم مونده اون بوی جالب شمع هایی هست که می سوزونن
دوستش دارم
بوی اون شمع ها ناشی از چه موادی هست؟
اطلاعی ندارم متاسفانه